قدرت گرفتن افراطیهای رژیم صهیونیستی و به ویژه نفوذ آنها در ارتش
پیامدهای منفی زیاد در سطح داخلی و خارجی فلسطین دارد که در وهله نخست بهای
آن را موجودیت «صهیونیسم» میپردازد.
جنبش افراطی «صهیونیسم مذهبی» به رهبری «بزالل اسموتریج» که از اعضای
اصلی کابینه راستافراطی بنیامین نتانیاهو به شمار میرود تلاش زیادی برای
نفوذ و سیطره بر نهادهای نظامی رژیم صهیونیستی و به طور ویژه ارتش انجام
داده و همچنین هواداران خود را به این منظور تحریک میکند.
از زمان پیروزی راستافراطیها در انتخابات کنست، صهیونیستها به شکل
روزانه شاهد تشدید خشونت در ارتش و اختلافات شدید میان مقامات آن با اعضای
کابینه نتانیاهو و در راس آن اسموتریچ و «ایتمار بن گویر» بودهاند. جنایات
نظامیان رژیم اشغالگر ضد فلسطینیان در کرانه باختری و قدس اشغالی نیز در
این مرحله به شکل قابل توجهی افزایش یافته است که موجب شده هشدارهای زیادی
درباره پیامدهای این سیاستها بر اوضاع داخلی فلسطین اشغالی و نیز روابط
خارجی رژیم صهیونیستی مطرح شود.
برای بررسی این موضوع لازم است ابتدا ابزارهای جنبش صهیونیسم مذهبی برای نفوذ به ارتش اسرائیل را مورد توجه قرار دهیم.
-بسیج هواداران حزب افراطی صهیونیسم مذهبی و صدور فراخوان: مقامات حزب
صهیونیسم مذهبی با صدور فراخوانهایی از هواداران و حامیان خود خواستهاند
تا به یگانهای رزمی ارتش بپیوندند و به آنها میگویند که این یک ماموریت
«مقدس» است و نمیتوان از آن غفلت کرد.
در مقابل «جریان مذهبی ارتدوکس» قرار دارد که از پایه با تشکیل «حکومت
اسرائیل» مخالف و معتقد بود که این حکومت باید با ظهور «مسیح» شکل بگیرد.
اما حزب صهیونیسم مذهبی برعکس این جریان فکر میکند و مدعی است تاسیس
«اسرائیل» مقدمه و یک ضرورت برای ظهور مسیح است. بر همین اساس طی همه مراحل
اختلافات شدیدی میان این دو جریان وجود داشته و در مرحله فعلی با قدرت
گرفتن صهیونیسم مذهبی، اختلافات موجود افزایش خواهد یافت.
از آنجایی که به دلیل غالب بودن ایدئولوژی مذهبی افراطی میان اکثر
صهیونیستها، معمولا فراخوان خاخامها در ارتش تاثیر زیادی بین آنها ندارد،
خاخامهای وابسته به جریان صهیونیسم مذهبی از این فرصت استفاده میکنند.
-مجبور کردن سربازان به شرکت در دورههای «مذهبی» قبل از پیوستن به
ارتش: حزب صهیونیسم مذهبی با فرماندهی ارتش صهیونیستی توافق کرده بود که
سربازان وابسته به این حزب قبل از ورود به ارتش باید یک سری دوره در مدارس
«مذهبی» طی کنند. به همین منظور دو نوع موسسه آموزشی تحت نظارت کامل مراجع
وابسته به صهیونیسم مذهبی تاسیس شده که ارتش حق مداخله در آنها را ندارد
اما در عین حال باید هزینههای این موسسات را تامین کند.
به موازات آن در آغاز دهه نود قرن گذشته، آکادمیهایی به نام «یشیووت
هسدیر» تاسیس شد که طی آن سربازان قبل از ورود به ارتش باید آموزشهای
مذهبی دریافت کنند. تاسیس این آکادمیها نقطه عطفی در افزایش تعداد نظامیان
افراطی-مذهبی در یگانهای رزمی ارتش صهیونیستی بود و آنها نزدیک به ۸ درصد
این یگانها را شامل میشدند. ۳۰ درصد از این نظامیان نیز به رتبه افسری و
فرماندهی رسیدند.
در واقع نظامیان وابسته به جریانهای مذهبی-افراطی در ارتش اسرائیل به
سکولارها ترجیح داده میشدند؛ زیرا اینگونه القا میشد که آنها انگیزه
بیشتری برای جنگ دارند.
پیش از این نفوذ جریانهای افراطی در ارتش صرفا محدود به موسسات نظامی
بود اما در مرحله جدید شواهد نشان میدهد که این جریانها با سیطره بر ارتش
که رکن اصلی رژیم جعلی اسرائیل را تشکیل میدهد، فرصت خوبی برای سیطره بر
همه موسسات سیاسی و اقتصادی این رژیم خواهند داشت ؛ مسئلهای که پیامدهای
جدی در عرصه داخلی فلسطین اشغالی و همچنین تعامل صهیونیستها با محیط
جغرافیایی اطراف خود چه در اراضی فلسطین و به ویژه کرانه باختری و قدس
اشغالی و چه کشورهایی که دشمن اسرائیل محسوب میگردند و این رژیم را محاصره
کردهاند، دارد.
در اینجا به بخشی از پیامدهای نفوذ افراطی-مذهبیها در ارتش صهیونیستی برای این رژیم به ویژه در سطح منطقهای اشاره میکنیم:
-سیطره بر ارکان حکومت و موسسات و تصمیمگیریهای آن: بسیاری از
کارشناسان و متخصصان به ویژه کارشناسان صهیونیست معتقدند که سیطره
راستافراطیها بر ارتش تاثیرات منفی زیاد بر انسجام و قدرت و هماهنگی
داخلی اسرائیل-چه در سطح جامعه و -چه در سطح موسسات «دولتی» دارد.
«گدعون ساعر» وزیر دادگستری کابینه موقت رژیم صهیونیستی در این زمینه
اعلام کرد: اتحاد حزب لیکود و جنبش صهیونیسم مذهبی بعد از انتخابات اخیر
منجر به برچیده شدن نهادهای حکومتی خواهد شد.
«افرایم هالیوی» رئیس اسبق موساد نیز در این زمینه ابراز نگرانی کرده و
گفت، تهدید واقعی برای اسرائیل از برنامههای افراطی حریدیها و ایدئولوژی
آنها ناشی میشود نه برنامه هستهای ایران.
در کتاب «یک کلاه و یک کلاه» که توسط گروهی از پژوهشگران و نویسندگان و
تحت نظارت «رئووین گال» روانپزشک ارتش اسرائیل تهیه شده، آمده است، در
صورتی که نیروهای راستافراطی و طرفداران صهیونیسم مذهبی موفق به سیطره بر
ارتش و سرویسهای اطلاعاتی شوند، تصویری سیاه برای آینده اسرائیل رقم خواهد
خورد.
نویسندگان این کتاب اعلام کردند، پیشبینی میشود که سیاستهای داخلی و
خارجی اسرائیل بر اساس تصمیم خاخامها پیش برود نه مانند سالهای قبل که
نهاد سیاسی در تعیین سیاستها حرف اول را میزد. «عمیر بار اور» پژوهشگر
صهیونیست معتقد است که اجازه دادن به مذهبی-افراطیها برای نفوذ در ارتش،
حقوق «شهروندی» اسرائیلیها را تهدید میکند و ممکن است در مرحله بعد با
تعمیق شکافها وارد یک جنگ داخلی شویم.
-تعامل با فلسطینیان: با فراخوانهایی که خاخامها و مسئولان جنبش
صهیونیسم مذهبی درباره تشدید اقدامات خشونتآمیز ضد فلسطینیان صادر
کردهاند، شاهد تشدید تجاوزات و جنایات اشغالگران علیه فلسطینیها در کرانه
باختری و قدس اشغالی به ویژه طی چند هفته گذشته هستیم. کارشناسان صهیونیست
معتقدند که سیطره افراطیها بر ارتش در آیندهای نه چندان دور موجب انفجار
اوضاع با فلسطینیان خواهد شد.
بر اساس این ارزیابیها، تشدید حملات به قدس اشغالی و تلاش برای تقسیم
زمانی و مکانی مسجدالاقصی، گسترش شهرکسازیها در کرانه باختری و ایجاد
ایستبازرسیهای جدید در این منطقه طبق تصمیمات «ایتمار بن گویر» عضو
افراطی کابینه نتانیاهو و وزیر امنیت داخلی این کابینه، از جمله عواملی است
که میتواند با موجی تند از مقاومت فلسطینیان همراه شده و در نتیجه یک جنگ
تمام عیار بین ارتش اسرائیل و گروههای فلسطینی رقم بزند.
«دنیل کارلی» نویسنده و کارشناس صهیونیست معتقد است که بعد از سیطره
صهیونیسم مذهبی بر ارتش اسرائیل، افراطیها حکومت را مجبور به تشدید حملات
در مسجدالاقصی و تخریب آن میکنند تا «معبد» مورد نظر خود را بر روی
ویرانههای مسجدالاقصی بسازند. بعد از آن شاهد اخراج فلسطینیها از قدس و
کرانه باختری و انتقال آنها با کامیون به کشورهای همسایه عربی خواهیم بود.
به گفته دیگر کارشناسان صهیونیست، امکان اجرای این سناریو با توجه به
نقشی که نهادهای نظامی در تصمیمگیریهای سیاسی ایفا میکنند وجود دارد؛
زیرا به ندرت پیش میآید که کابینههای اسرائیل صرف نظر از ترکیب سیاسی
آنها توصیهها و دستورات ارتش را نادیده بگیرند.
پژوهشگران و محافل صهیونیستی همچنین ابراز نگرانی میکنند که سیطره
افراطیون مذهبی بر ارتش میتواند برای همیشه به تلاشها برای اجرای پروژه
«سازش» با فلسطینیان پایان دهد و همچنین روابط اسرائیل با تشکیلات خودگردان
را نیز به مرز قطعی کامل میرساند. اگر این اتفاق بیفتد جنگ خونین بزرگی
بین فلسطینیان و شهرکنشینان و نظامیان اسرائیلی به ویژه در کرانه باختری
اتفاق خواهد افتاد و کنترل اوضاع این منطقه دیگر ممکن نخواهد بود.
ممکن است برخی بر این باور باشند که احزاب راستافراطی کابینه جدید
اسرائیل در درجه اول اوضاع داخلی فلسطین اشغالی و بحث درگیری با فلسطینیان
را در اولویت قرار دادهاند؛ اما برخی دیگر معتقدند قدرت گرفتن افراطیهای
رژیم صهیونیستی، اسرائیلیها را مجبور به مواجهه با چالشهای متعدد خارجی
خواهد کرد که افزایش قدرت محور مقاومت در راس آنها قرار دارد.
در اینجا باید به مواضع بنیامین نتانیاهو در قبال ایران توجه کنیم؛ جایی
که به راحتی میتوان سیاستهای افراطی و مبالغهآمیز وی مقابل تهران را که
در دوره کابینه قبلی او نیز وجود داشت مشاهده کرد. نتانیاهو در کابینههای
قبلی خود همواره از برنامههای ادعایی برای هدف قرار دادن مواضع ایران و
برنامه هستهای این کشور صحبت میکرد؛ اما در نهایت مشخص میشد که همه این
تهدیدات، پوچ و واهی بوده و صهیونیستها عملا جرات و توان انجام چنین
اقداماتی را ندارند.
بر همین اساس کارشناسان معتقدند که ممکن است نتانیاهو به دلیل تجربه تلخ
شکستهای مکرر خود مقابل ایران، مواضع آرامتری نسبت به قبل در برابر
پرونده ایران پیش بگیرد؛ اما شرکای او یعنی اسموتریچ و بن گویر اینگونه
نیستند. به طوری که ممکن است این دو نفر و متحدان آنها در پی ماجراجوییهای
حساب نشده مقابل ایران و محور مقاومت باشند که پیامدهایی فاجعهبار برای
صهیونیستها خواهد داشت و هیچ کس قادر به مهار این پیامدها نخواهد بود.
درباره پرونده لبنان نیز برخی بر این باورند که ممکن است اعضای افراطی
کابینه جدید رژیم صهیونیستی به نتانیاهو فشار بیاورند تا از توافق مرزبندی
دریایی عقبنشینی کند که در این صورت اسرائیلیها باید آماده اجرای تهدیدات
حزبالله باشند. البته کارشناسان اسرائیلی تاکید میکنند که با توجه به
ناتوانی نتانیاهو برای ورود به تقابل نظامی با لبنان و همچنین تمایل وی جهت
بهبود روابط با دولت دموکرات آمریکا به نظر نمیرسد تلآویو به طور کامل
از این توافق خارج گردد اما اگر به دنبال ایجاد تغییراتی در آن هم باشد با
واکنش حزبالله مواجه خواهد شد.
علاوه بر آن در سایه تشدید تجاوزات صهیونیستها علیه مسجدالاقصی ممکن
است اسرائیلیها در مرحله جدید شاهد تشدید تنشها با اردن که قیمومیت
مسجدالاقصی را بر عهده دارد باشیم. این تنشها میتواند در روابط اسرائیل
با مصر نیز صدق کند؛ چرا که مصر به شکل غیرمستقیم خود را مسئول پرونده
فلسطین میداند و تلاش کرده خود را ضامن آتشبس میان فلسطینیان و
اسرائیلیها معرفی کند.
بر همین اساس با افزایش جنایات اشغالگران علیه فلسطینیان، روابط قاهره
با تلآویو متشنج خواهد شد و نقش «میانجیگری» مصر در درگیریهای ارتش
اسرائیل و گروههای فلسطینی به حاشیه میرود.
در پایان با توجه به مواردی که گفته شد همه شواهد نشان میدهد قدرت
گرفتن افراطیها در فلسطین اشغالی اوضاع داخلی و خارجی اسرائیلیها را به
شدت متشنج میکند و پیامدهای منفی زیادی در فلسطین و نیز منطقه خواهد داشت
که بهای آن را در وهله نخست موجودیت صهیونیسم میپردازد.
الرأي
إرسال تعليق لهذا المقال