ایرلند سرزمینی که پر از پروتستانها بود و برای اتحاد بیشتر با سرزمین اصلی بریتانیا روی آن همواره حساب میشد، هفته گذشته دستخوش تغییری بزرگ شد. انتخابات محلی و شوراهای ایرلند شمالی برگزار شد و طبق پیش بینیها حزب شین فین به پیروزی قاطع رسید و تبدیل حزب اول وبزرگترین حزب دولت محلی ایرلند شمالی شد. این حزب حالا با 144 کرسی (39 کرسی بیشتر از دوره قبلی) از 463 کرسی موجود شوراهای محلی را در اختیار خود دارد و برای اولین بار تبدیل به حزب اول شد. اتحاد گرایان (DUP) با 122 کرسی حزب دوم است و روند افول آنها که از 2017 شروع شده بود حالا به یک شکست تقریباً کامل تبدیل شود.
این همه ماجرا نیست، پیروزی شین فین در حوزههای سنتی اتحاد گرایان مانند بلفاست، بالیمنا و کولرین اتفاقی بزرگ است که باید آن را تاریخی دانست و نشان از عملکرد خوب این حزب در جریان انتخابات داشت.
موفقیت شین فین از چند جهت قابل بررسی است و نماینگر پیامدهایی از تغییر در جامعه ایرلند شمالی است. اولین دلیل میتواند شعار آنها یعنی «کار برای همه» باشد که توانست به یک فرمول موفقیت تبدیل شود و رأی بخشی از قشر خاکستری را برای آنها به ارمغان آورد. از سوی دیگر عدم همکاری اتحادگریان در تشکیل دولت محلی منجر به ایجاد فرصت برای شین فین شد، به این صورت که شین فین خود را در مقابل اتحادگراها و به عنوان یک جریان ملی گرا و هوادار ایرلند متحد تعریف کرد و توانست آرای آنان را نیز به دست آورد. هم چنین بسیاری از رأی دهندگان ناسیونالیست گمان میکنند که دلیل واقعی تحریم DUP از مجلس صرفاً رسیدن اونیل (معاو اول شین فین) به مقام نخست وزیری است. آنها می گویند که اتحاد گرایان نمیتوانند "مقام دوم" را بپذیرند و تعصبات قدیمی آنها یک مانع بزرگ است. این رفتار اتحادگران منجر به یک خشم از آنها شده است و این انتخابات به خوبی این را نشان داد. بویژه اینکه شین فین توانست، بحرانهای اجتماعی و کاهش سطح خدمات عمومی را به عدم حضور اتحاد گرایان در تشکیل دولت نسبت دهد و از این فرصتی که در اختیار داشت به خوبی استفاده کند.
این انتخابات یک پیام مشخص دیگر داشت و آن این بود که به استورمنت برگردید و باهمکاری یکدیگر برای مردم کار کنید و چالش تشکیل دولت را به پایان برسانید. این پیام به خوبی زنگ خطر را برای اتحاد گرایان به صدا درآورده است به ویژه عدم مشارکت هواداران آنها در انتخابات که نوعی سرخوردگی سیاسی است و این ممکن است در انتخابات آتی مجلس عوام هم رخ دهد و منجر به شکست توریها (محافظه کاران) در ایرلند شمالی شود، زیرا به صورت سنتی اتحاد گرایان و توریها در یک دسته قرار میگیرند و این نتایج یک تلنگر جدی بود برای بازسازی جریان اتحادگرایان توسط نخبگان حزب و شاید شروع همکاری با شین فین در این دوره جدید.
نکته قابل توجه دیگر که از مزایای سیستم سیاسی ایرلند شمالی است، نقش دموکراسی محلی و شوراها در پیشبرد امور است و این یک فرصت کم نظیر است که در اختیار شین فین قرار گرفته تا بتواند توانمندیهای خود را به مردم ثابت کند و با اختیاراتی که از شوراها دارد تا حدی عدم کارایی دولت محلی را جبران کند و شایستگیهای خود را به عنوان حزب اول به خوبی نشان دهد. در کنار این فرصت باید به یک موضوع مهم دیگر اشاره داشت و آن تغییر ساختار اجتماعی در ایرلند شمالی است. به طوری که برای اولین بار از شکل گیری این کشور جمعیت کاتولیک بیش از پروتستان است، جوانان بیش از آنکه خود را انگلیسی بدانند به ملیت ایرلندی راغب هستند و هویت خود را با ملی گرایی ایرلندی تعریف میکنند که این یعنی پیش بینی رفتاری جامعه این کشور دیگر به سادگی قابل تبیین و تحلیل نخواهد بود. در کنار این مسئله فاصله گرفتن جوانان با ارزشهای اتحادگرایان و باور به اینکه آنها نمیتوانند آیندهای روشن را بسازند و این ارزشها پوسیده شدهاند و بین نسل جوان امروز و این ارزشها شکافی شکل گرفته که در حال عمیقتر شدن است هم دیگر چالش جامعه ایرلند بویژه برای اتحاد گریان است.
هرچند اتحادگرایان در این انتخابات یک کرسی هم از دست ندادند و نسبت به دوره قبلی همان تعداد را به دست آوردند اما رشد شین فین و اتحاد ایرلند (67 کرسی) نمایانگر ایجاد یک جامعه متنوع و شاید دیگر غیر متحد است که میتواند در آینده با در کنار قرار گرفتن با استقلال طلبان اسکاتلندی تبدیل به یک چالش جدی برای پادشاهی متحد شوند، بویژه اینکه ایرلندیها در استقلال طلبی از پادشاهی همواره پیشگام بودهاند و ارتش ملی و آزادی بخش آنها که در ایرلند شمالی فعالیت میکرد همچنان نشانههایی از حیات را دارد، این مسئله و در کنار آن عدم محبوبیت بالای پادشاه که نتوانسته مانند ملکه محبوب باشد شاید اهمیت این چالش را پر رنگتر کند.
این نتایج به خوبی موید این مطلب است که ایرلند شمالی در حال تغییر است و مردم بیش از پیش به مسائل ایرلند اهمیت میدهند تا مجموعه پادشاهی و این یعنی یک چالش جدی برای باکینگهام و لندن در آیندهای شاید نه چندان دور؛ که چگونگی و کیفیت آن بی شک مربوط به عملکرد احزاب محلی و دولت مرکزی بریتانیا است که ارزشها و هنجارها را چگونه تعریف کنند و آیا میتوان از شکل گیری بحرانهای اجتماعی و ملی گرایی جلو گیری کرد؟ اینها موضوعاتی هستند که در آینده به پاسخ آنها، بر اساس عملکردهای مختلف دولتها و مردم، خواهیم رسید.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب