پایگاه خبری «گلوبالتایمز» در گزارشی به یک ویژگی رهبران و نخبگان سیاسی مخصوصا سن و سالدارِ آمریکایی در عرصه حکمروایی این کشور که همان «خودشیفتگی و خودبرتربینی» موقعیت و جایگاه کشورشان در عرصه معادلات بینالمللی است، پرداخته است. این پایگاه خبری بر این نکته تاکید میکند که رهبران آمریکایی مدتهاست فکر میکنند نظام سیاسی کشورشان و رویههای آن در عرصه سیاست خارجی، بسیار خوب و درست است و به همین دلیل نیز حاضر به اجراییکردن هیچ اصلاحاتی در رابطه با این سیاستها نیستند؛ مسالهای که جدای از به باور آوردنِ فجایع قابل توجه در عرصه بینالمللی، با تبعات و پیامدهای زیادی برای خود مردم آمریکا نیز همراه بوده است.
پایگاه خبری گلوبالتایمز در این رابطه مینویسد: «وجود دورههایی از رشد و رونق اقتصادی در آمریکا، سبب شده سیاستمداران آمریکایی اینطور فکر کنند که وقتی صحبت از حوزه سیاست خارجی میشود، آنها «خوب مطلق» هستند. در واقع، آنها اینطور فکر میکنند به قدری خوب هستند که هیچکس نمیتواند آنها و کشورشان را به چالش بکشد؛ رویکردی که بعضاً موجب شده شماری از ناظران و تحلیلگران آمریکایی به این نکته اشاره کنند که این طرز فکر، مانعی جدی بر سر راه اصلاح برخی سیاستهای غلط است.
نشریه «فارین پالیسی» بتازگی مقالهای را با عنوان «دموکراتها و جمهوریخواهان موافقت دارند که آمریکا همیشه درست و خوب است»، منتشر کرد. در قالب این مقاله اینطور استدلال میشود که اگرچه آمریکاییها در وضعیت کنونی شدیدا از حیث داخلی چند دسته هستند، با این حال، زمانی که صحبت از حوزه سیاست خارجی میشود، آمریکاییها و احزاب سیاسی اصلی آنها، بیش از پیش متحد و یکدست میشوند؛ اتحادی که البته مبتنی بر توهم «برتری جهانی آمریکا» است.
کارشناسان و متخصصان اشاره داشتهاند که اگرچه قدرت اقتصادی و قدرت نرم آمریکا در حال زوال و تضعیف شدن است، با این حال، سیاستمداران آمریکایی همچنان مست توهم هژمونی جهانی کشورشان هستند و به اقداماتی نظیر پیگیری سیاستهای یکجانبهگرایانه یا مداخله در دیگر کشورها مبادرت میورزند. در چارچوب مبارزات و رقابتهای حزبی نیز، حزب حاکم آمریکا اغلب جهت اخذ امتیازات داخلی، مجبور به پیگیری اقدامات و سیاستهایی خطرناک در خارج از این کشور است.
از چشمانداز این نکته که چرا نخبگان سیاسی آمریکا به نحو کورکورانهای، رویههایی متکبرانه را علیه دیگر کشورها اتخاذ میکنند، «لیو ژیانگ» (پژوهشگر ارشد آکادمی چینی علوم اجتماعی) میگوید: «بسیاری از سیاستمداران سن و سالدار آمریکا نظیر ۲ رئیسجمهور اخیر این کشور، در شرایطی رشد کرده و روزگار گذراندهاند که آمریکا شرایط باثبات و قدرتمندی از حیث سیاسی و اقتصادی بویژه در عرصه بینالمللی داشته است. از این رو، آنها همچنان در شرایط فعلی نیز درگیرِ توهماتی گسترده در مورد قدرت آمریکا هستند و فکر میکنند وضعیت سابق همچنان پابرجاست. در میان سیاستمداران جوانتر نیز بسیاری از آنها رشته علوم سیاسی را در دانشگاهها تحصیل کردهاند. در این دانشگاهها نیز اغلب آموزش علم سیاست محدود به دوران جنگ سرد و تجربیات برجسته آن دوران است و اینطور به دانشجو القا میشود که آمریکا همیشه حق دارد و همواره در موضع و جایگاهی درست قرار دارد».
این نکته قابل توجه بود که لحن طرف آمریکایی در جریان دیدار اخیر جو بایدن رئیسجمهور آمریکا با شی جین پینگ رئیسجمهور چین، آشتیجویانه بود. دلیل این مساله نیز روشن است زیرا برخی از نزدیکترین متحدان آمریکا از این کشور فاصله گرفتهاند. زمانی که واشنگتن تلاش میکند متحدانش را علیه چین متحد کند، در عرصه میدانی به این نتیجه میرسد که شمار کمی از آنها واقعا حاضر به همکاری با این کشور هستند.
«مارتین ژاکز» نویسنده و تحلیلگر مسائل آمریکا بر این باور است ایالات متحده آمریکا در منزویسازی رقبای خود از جمله چین، به خوبی وجود محذوریتهای جدی را درک کرده است. جهان کنونی تفاوتهای زیادی با وضعیت جهان در دوران جنگ سرد دارد؛ زمانی که جهان به ۲ قطب رقیب و دشمن تبدیل شده بود.
جهان کنونی شاهد اوجگیری قدرتهای غیرغربی است. این در حالی است که در همین جهان، آمریکا تا حد زیادی در حال زوال و تضعیف شدن است و دورهای که آمریکا هر آنچه میخواست انجام میداد، مدتهاست به سر آمده است. رهبران آمریکا باید بدانند اگر این ایده و طرز تفکر که آمریکا همیشه درست و حق است، هر چه سریعتر اصلاح نشود، حجم قابلتوجهی از مشکلات و بحرانها برای کشورشان ایجاد خواهد شد. متاسفانه با قضاوت و در نظر گرفتن شرایط کنونی، بسیار بعید به نظر میرسد سیاستمداران ارشد آمریکایی رغبتی به ایجاد این تغییر داشته باشند.
برخلاف این چارچوب ذهنی و فکری که نخبگان سیاسی آمریکا بیش از حد اعتماد به نفس دارند و با واقعیتهای کشورشان کنار نمیآیند، سیاست خارجی این کشور حتی در حراست از منافع ملی خود نیز با چالشها و بحرانهای جدی روبهرو است. در عین حال باید تاکید کرد این سیاست خارجی، روند زوال و سقوط تاریخی آمریکا را بیش از پیش تسهیل و تسریع میکند. در این راستا، باید توجه داشت که سیاست خارجی آمریکا در نوع خود فجایع قابل توجهی را برای جامعه بینالمللی نیز خلق میکند.
انشقاقات و اختلافات رو به رشد میان آمریکا و متحدانش همچنان ادامه یافته و افزایش مییابد. این مساله بویژه با توجه به اینکه جو بایدن رئیسجمهور آمریکا از این اختلافات جهت تضعیف رقبای بینالمللی آمریکا نظیر چین استفاده میکند، ابعاد جدیتری را نیز به خود خواهد گرفت. در واقع، سیاستها و رویههای بایدن، خود عاملی برای فروپاشی اتحادهای بینالمللی آمریکا خواهد بود.
از این رو بهتر است سیاستمداران و نخبگان سیاسی آمریکایی هرچه سریعتر این توهم را که کشورشان و سیاست خارجی آن، «بهترین» در دنیاست و نیازی به اصلاح ندارد کنار بگذارند و درگیرِ توهمات نشوند؛ توهماتی که در نوع خود میتواند تبعات منفی و خسارتبار قابلتوجهی برای آمریکا به همراه داشته باشد.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب