آلمان در مسیر احیای قدرت؟ 516

آلمان در مسیر احیای قدرت؟

امین مهدوی

صدراعظم آلمان دریک سفر سه روزه به آسیای مرکزی رفته است، جایی که در بیش از دو دهه‌ي گذشته صدراعظمی در آلمان به آنجا سفر نکرده بود. این سفر با هدف تقویت زمینه‌های همکاری و پیشبرد قرارداد همکاری راهبردی آلمان با کشورهای این منطقه بود. به نظر می‌رسد که آلمان به دنبال احیای جایگاه خود در ساختار نظام بین الملل است و در تلاش است با سبک نوینی از روابط به این مهم دست یابد.
دیپلماسی هدفمند

دولت آلمان بعد از جنگ اوکراین به دنبال تنوع بخشیدن به منابع انرژی وارداتی خود رفت. این کشور در تلاش است تا با درس آموزی از آنچه در قضیه‌ی روسیه بر سرش آمد، دیگر به آن بلا دچار نشود. در همین راستا علی رغم اینکه این کشور الان دو شریک تجاری بزرگ در تامین انرژی دارد، به دنبال افزایش آنها است. بعد از آمریکا و نروژ، به نظر می‌رسد که قزاقستان سومین تامین کننده بزرگ انرژی برای آلمان باشد[1].

سفر آقای شولتز به آسیای مرکزی در راستای اهداف بلند مدت دیپلماسی آلمان است. در این سفر او به دنبال پیشبرد قرارداد همکاری راهبردی این کشور و دولت‌های آسیای مرکزی است که در سال گذشته منعقد شده بود. در این قرارداد همکاری، سطح تعاملات دولت‌های این منطقه و آلمان رشد چشم‌گیری یافته است و آنها به شرکای تجاری مهمی تبدیل خواهند شد. به نظر می‌رسد آلمان و کشورهای آسیای مرکزی به دنبال برطرف کردن موانع همکاری و تسریع آن هستند[2].
آلمان مستقل عمل می‌کند؟

دولت آلمان به نوع جدیدی از همکاری با کشورها روی آورده است. این کشور به جای همکاری با یک کشور، به دنبال همکاری منطقه‌ای با کشورها است. در آسیای مرکزی این کشور در یک قرارداد همکاری بلند مدت، انواع نیازهای خود را از طریق کشورهای مختلف در این منطقه تامین می‌کند و در عین حال این قرارداد یک قرارداد با یک منطقه است و نه یک کشور. در واقع آلمان در حال اجرای یک روش جدید همکاری با بلوک های منطقه‌ای است که از این طریق می‌تواند منافع خود را بهتر تامین کند. در واقع زمانی که قرارداد با یک بلوک منعقد می‌شود امکان نتیجه بخش بودن آن برای آلمان بیشتر از قراردادهای دو طرفه است، زیرا کشورهای بلوک تلاش می‌کنند با همکاری با یکدیگر در راستای منافع خود قدم بردارند.

به نظر می‌رسد این رویکرد آلمان منجر به تجربه همکاری متفاوتی برایش شود و بتواند منافع حداکثری خود را تامین کند. اما اینکه این روش چقدر موثر خواهد بود و دیگر کشورها مانع آن نمی‌شوند مسئله‌ای است که در آینده بیشتر نمایان می شود.

در کنار آن باید به این نکته دقت کرد که آلمان یک پیمان راهبردی با ایالات متحده دارد و این نوع همکاری‌ها با کشورها در قالب بلوک منطقه‌ای می‌تواند با هماهنگی آمریکا باشد.

حضور صدراعظم آلمان در سمرقند و دیدار با رئیس جمهور ازبکستان و انعقاد چندین قرارداد همکاری به ویژه در زمینه‌ي تامین نیروی کار ماهر نشان از آن دارد که آلمان در عین حال که به دنبال منافع خود است[3] در خدمت منافع آمریکا نیز می‌باشد. سمرقند یکی از مسیرهای مهم طرح یک کمربند- یک جاده چین است. در واقع حضور آلمان در این منطقه را نمی‌توان صرفا اقتصادی و همکاری دانست، بلکه حضوری برای کنترل چین و افزایش فشار بر این کشور است. آلمان از طریق ارائه‌ مشوق‌های اقتصادی مختلف به دنبال خارج کردن این کشورها از تسلط چین است و در عین حال به دنبال آن است که بتواند از طریق افزایش هزینه‌ها بر چین، منافع چین را تحت الشعاع قرار دهد.

همینطور آلمان با افزایش حضور خود در حیات خلوت روسیه، درصدد این است که روسیه را نیز تحت فشار قرار دهد. این بازی اقتصادی و خرید انرژي از قزاقستان توسط آلمان و هم زمانی آن با پروژه تاپی، به خوبی موید آن است که غرب عزم همه‌جانبه‌ی خود را برای مقابله با شرق جزم کرده است.

بنابراین آلمان ضمن اینکه در راستای احیای قدرت خود قدم‌های حساب شده‌ای بر می‌دارد، در راستای منافع آمریکا و دیگر متحدین غرب پیش‌میرود تا بتوانند با حداقل هزینه‌ها به آنچه که در قبال شرق می‌خواهند یعنی کنترل آن برسند. در این بین همکاری و تعامل چین و دیگر شرکای آن برای مقابله با این شطرنج پیچیده بسیار مهم است که حساب شده قدم بردارند و از شکل گیری یک فاجعه مانند جنگ جهانی جلوگیری کنند. باید دید که در آینده اقدامات و حرکات چین و دیگر حامیان آن به این اقدامات چگونه خواهد بود.

[1] euractiv.com

[2] rferl.org

[3] reuters.com
نظری برای این مطلب ثبت نشده است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب