تقریباً بیش از دو سال قبل، رخدادهای مشابهی از سوی اتاقهای فکر و دستگاههای اطلاعاتی و دیپلماتیک غربی برای غرب آسیا تدارک شد و سپس به اجرا درآمد. ابتدای کار، نوعی شورش اجتماعی برای تغییر قواعد و مدل حکومتداری و تحمیل جریان جوکری و آموزشدیده و مزدبگیر بود که در عراق و لبنان آغاز شد و سپس در ایران نیز در آبانماه ۹۸ مشاهده شد. شرایط ایران طوری نبود که امریکاییها با موجسواری از اعتراضات مردم به سیاستهای دولت روحانی، بتوانند میوه هرج و مرج گسترده را بچینند و اگرچه خسارتهایی بهجا ماند، ولی به نتیجه نرسید.
در لبنان نیز حزبالله و دولت میشل عون با دستهجات اجیر شده از طرفداران سمیر جعجع و برخی دیگر از گروههای همسو با وی، روبهرو شد، ولی بازهم نتوانستند از آن برای براندازی دولت و تغییر قواعد بهرهای ببرند و تحولات لبنان وارد فاز جدیدی از فشار اقتصادی و تحریم و انفجار بندر بیروت شد تا ابزار ناتوانسازی اقتصاد ملی و گرانی و انواع فشارهای سیاسی، به تسلیم کشیده شوند که بینتیجه ماند، ولی سناریوی فشار ادامه دارد.
در عراق از میوه آشوب و جوکریسم، حکومت دکتر عادل مهدی ساقط و مجبور به استعفا شد و بهجای وی پس از فراز و نشیب روی تعدادی افراد برای جایگزینی، به مصطفی کاظمی رسیدند و ساختارها و مهرهچینیها و سپس فعال کردن رویکردهای امریکایی در سیاستهای حکومت کاظمی ادامه یافت. در عراق نیز با همه تلاشهای امریکایی و کارگزاری کاظمی، امکان ربودن کامل حاکمیت و استقلال عراق میسر نشد و مرحله جدیدی از الگوی براندازی از مسیر انتخابات دنبال شد و همین سناریو برای لبنان در بهار آینده در دستور کار است. دموکراسی واقعی و انتخابات شفاف و سالم نه در عراق و نه در لبنان نمیتواند نیازهای راهبردی فوری امریکا را محقق کند و به همین دلیل، وقاحت سیاسی غربی خودنمایی بیشتر کرده و یک سازوکار رسوا برای تقلب گسترده و سازمانیافته با مشارکت بالاترین سطوح حکومتی، کمیساریای عالی انتخابات و نماینده دبیرکل، خانم پلاسخارت که نماینده واقعی سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی غربی است تا براندازی اجباری و ربودن استقلال و حاکمیت عراق را مدیریت کند و به اجرا بگذارد. تقلب و دموکراسی تقلبی امریکایی آنچنان نخنما و همراه با دمخروسهای فراوان و هزاران نمونه افشا شده بود که یا باید دستگاه قضایی و دادگاه عالی عراق را نیز به منجلاب تقلب بکشاند یا در مقابل اراده مردمی و مقاومت همه گروههای معترض سر فرود آورد. حتی اگر امریکاییها به دموکراسی تقلبی در انتخابات عراق تا مرز رسوا کردن همه دستگاههای حاکمیتی هم پیش بروند، موازنه قدرت آرای انتخاباتی در دست آنها نیست و بهجز آماده شدن برای فرار از عراق، رسوایی شکست در پروژه براندازی انتخابات تقلبی را نیز در کارنامه خود ثبت کنند.
این رسوایی تا حدی است که نهتنها باید به اراده مردم تن دهند و اعتراضات را بپذیرند، بلکه با شکست خود، همه مهرهچینیهای ساختاری آنها هم به مهره سوخته تبدیل میشوند. این رخداد و الگوی براندازی از هماکنون در سفارت امریکا در بیروت در حال کارسازی است، تا با خرید رأی مردمی که در دو سال گذشته، زیر فشار سختترین اقدامات غیرانسانی امریکایی در ابعاد اقتصادی و معیشتی بودهاند و با تکیه بر جوکریسم و آلوده کردن برخی دستهای مزدبگیر، امکان اجرایی کردن یک تقلب سازمانیافته دیگر در لبنان را میسر کنند. پول کثیف امریکایی و غربی و برخی کشورهای عربی و مداخلهگری علنی خانم سفیر امریکا در تمامی شئون لبنان، همانگونه که سفیر انگلیس و امریکا در عراق به موازات خانم پلاسخارت عمل کردند، آماده تکرار این الگو در لبنان هستند. همانگونه که دستهای آلوده لیبرالهای داخلی در ایران، با پولهای غارت بیتالمال و رانت و ویژهخواری در انتخاباتهای گذشته ایران تلاش کردند این مدل براندازی شیک، ولی نخنما را به اجرا بگذارند، ولی نهتنها در ایران شکست خوردند، بلکه در عراق و لبنان نیز نتیجه بهتری بهدست نخواهند آورد.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب