انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده به روزهای سرنوشت سازی نزدیک میشود و در این بین مواضع کاندیداهای این دوره یعنی خانم کاملا هریس و آقای دونالد ترامپ، رو به شفافیت بیشتری میرود. این رویکرد آنها در تلاش برای جذب آرای مردم و نخبگان جامعهي آمریکا، منجر به روشن تر شدن مواضع آنها در سیاست داخلی و خارجی شده است. این مواضع احتمالا در روزهای پایانی نیز دستخوش تغییراتی شود و در پایان مردم آمریکا به فردی که بتواند نظرشان را بیش از دیگری جلب کند، رای خواهند داد.
اول آمریکا!
به نظر می رسد که آنچه ترامپ در سال ۲۰۱۶ به دنبال آن بود با پیچیده شدن شرایط نظام بین الملل، اکنون شعار و رویکرد هر دو کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا است. در واقع تلاش برای اول آمریکا و احیای آمریکا و شعارها و سیاستهایی اینگونه، بنظر نشان دهندهی این واقعیت است که نگاه ایالات متحده به درون بیشتر از بیرون است و در تلاش است تا مزایای هر قرارداد یا اتفاقی ابتدا برای آمریکاییان محسوس و سودمند باشد.
این رویکرد رهبران سیاسی آمریکا برای جهان میتواند یک زنگ هشدار جدی باشد که ایالات متحده در حال تغییر رویکرد خود در سیاستهای کلان است. این اتفاق میتواند منجر به کاهش همکاری با متحدین، کمرنگ شدن اتحادها شود و احتمالا شکل گیری یک جهان چند قطبی را شاهد خواهیم بود[1].
ژاپن هم قربانی میشود؟
روابط آمریکا و ژاپن در طول پس از جنگ جهانی دوم معمولا از ثبات و پایداری برقرار بوده و این دو کشور متحدینی راهبردی و مهم برای یکدیگر هستند. از ژاپن به عنوان آمریکای آسیا یاد میشود که نشان از قدرت اقتصادی و روابط نزدیک این کشور با ایالات متحده دارد. با این حال این کشور در دوران ترامپ با ایالات متحده در صادرات و تعرفههای محصولات صنعتی به ویژه در حوزهی فولاد به مشکل برخورد و ایالات متحده تعرفههای ۲۵ درصدی بر محصولات ژاپنی اعمال کرد. این اتفاق به عنوان یک زنگ خطر جدی برای ژاپن بود و این کشور در تلاش است که بتواند روابط خود را با آمریکا بهبود ببخشد و تامین منافع هردو طرف را درنظر بگیرد.
در همین چارچوب با روی کار آمدن بایدن ژاپن و آمریکا به یک قرارداد جدید در صنعت فولاد و خودرو دست یافتند که بخشی از صادرات ژاپن مشمول سهمیه واردات میشد و از تعرفههای ۲۵ درصدی معاف بود و بیش از آن مشمول تعرفه میشد. این قرارداد که هم اکنون نیز در جریان است، موجب رضایت طرفین شد و به بهبود روابط و گرم تر شدن آن بین دو کشور کمک کرد[2]. این اتفاق در چارچوب احیای روابط با متحدین بود که دولت بایدن به دنبال اجرای آن بود.
اما اکنون بنظر میرسد که دموکراتها نیز به دنبال تغییر در قراردادهای تجاری خود هستند، خانم هریس در یکی از آخرین گردهماییهای انتخاباتی خود به تعرفهها و واردات فولاد از ژاپن واکنش نشان داد و بیان داشت که قراردادهایی از این دست باید اول منافع آمریکا را در نظر بگیرند و قرارداد فولاد با ژاپن باید تغییر کند. این تغییر نگرش و رویکرد نسبت به مهمترین متحد آسیایی ایالات متحده میتواند یک زنگ خطر بزرگ برای دیگر متحدان آمریکا باشد. هم چنین این اتفاق میتواند سرآغاز جنگ تجاری بین دو آمریکا شود.
هرچند مدیران فولاد آمریکا از مواضع هریس انتقاد کردند و بیان داشتند که قرارداد تجاری با ژاپن یک قرارداد منفعت بخش برای آمریکا است و دولت جدید آمریکا نیز باید آنرا ادامه دهد، اما بنظر می رسد که ممکن است تغییرات بزرگی در راه باشند.
آیا جنگ تجاری رخ میدهد؟
آمریکا و ژاپن یک بار در اواخر دههی هشتاد میلادی تا آستانهی جنگ تجاری پیش رفتند که با گفتگو و دیپلماسی تا حد زیادی از آن جلوگیری شد و توافقات تجاری مانع از آن شد[3]. اکنون نیز به نظر میرسد که اگر دو کشور بتوانند به یک توافق جامع دست یابند، احتمال جنگ تجاری پایین خواهد بود. اما اگر رویکرد ایالات متحده به سمت فشار بر متحدین برای تقویت اقتصاد آمریکا باشد، و توافقات تجاری نتواند طرفین را اقناع کند، احتمال شکل گیری جنگ تجاری بیش از پیش خواهد بود. جایی که هر دو کشور بر محصولات و صنایع مختلف یکدیگر تعرفههای سنگین خواهند بست و به نظر کشوری که قدرت اقتصادی و سطح فناوری پایین تری دارد در این رقابت شکست خواهد خورد، هرچند جنگهای تجاری معمولا برندهی واقعی ندارند و اعتبار یک دولت در ساختار نظام بین الملل خدشه دار میشود. بنابراین بنظر میرسد علی رغم لفاظیهای سیاسی احتمال جنگ تجاری در حال حاضر کمی دور از ذهن باشد، زیرا آمریکا به دنبال مهار چین در وهلهی اول است و رقابت با متحدین در مرتبههای بعدی اولویت قرار دارند.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب