دو کشور روسیه و چین در حال افزایش سطح همکاری و روابط فی ما بین در حوزههای مختلف هستند. این همکاری از زمان تحریمهای غرب علیه روسیه بیشتر شده است و این دو کشور بیش از پیش به یکدیگر نزدیک شدهاند. در همین چارچوب یک رزمایش دریایی توسط نیروی دریایی جمهوری خلق چین و دولت روسیه در آبهای جنوبی چین در حال برگزاری است که نشانهای از تعمیق روابط نظامی این دو کشور است.
هشدار به منطقه ؟
مانور دریایی روسیه و چین که دو کشور از آن به عنوان یک رویداد عادی سالانه یاد می کنند، امسال با کمی تفاوت همراه بود. یکی از این تفاوت ها گشت زنی مشترک دریایی طولانیتر و گستردهتر توسط نیروهای این دو کشور بود که با اقدام متقابل ژاپن همراه شد، به ویژه زمانی که پهپاد شناسایی به نزدیکی ژاپن رسید[1]. جنگندههای نیروی هوایی ژاپن در اعتراض به این اقدام، به اسکورت پهپاد چینی پرداختند.
در کنار آن، رزمایش دریایی مشترک آمریکا و فیلیپین بود که همزمان این مانور دریایی مشترک برگزار شد. در واقع ایالات متحده با برگزاری این رزمایش با فیلیپین به چین یاداواری کرد که پیمان آمریکا با فیلیپین پا برجاست و این کشور از جاه طلبیهای چین در دریای جنوبی چین ترسی ندارد و از ادعای مالکیت چین بر دریای جنوبی چین حمایت نمی کند[2].
علاوه بر آن این رزمایش در زمانی برگزار میشود که کشورهای اروپایی امید زیادی دارند که چین روابط اقتصادی و نظامی خود با روسیه را کاهش دهد و از این طریق روسیه را تحت فشار بگذارد تا به معاهدهی صلح اوکراین بپیوندد. اما این رزمایش نشان داد که روابط چین و روسیه همانطور که آقای پوتین گفته بود، ارتباط و حمایتی بدون محدودیت است و نگاه دو کشور یک راهبرد دوستانه ي عمیق است.
چین به دنبال چیست؟
در مقابل آیا چین هم همین نگاه را به رابطه با روسیه دارد یا خیر سوالی است که نمیتوان به سادگی به پاسخی برای آن رسید. چین یک بار در قرن بیستم راه خود را از شوروی جدا کرده است و شاید بازهم اگر نیاز باشد این کار را بکند. اما باید به این نکته توجه کرد که چین در حال شکل دهی یک دو قطبی در نظام بین الملل است و نیازمند متحدینی قدرتمند در زمینههای اقتصادی و نظامی است. چین با این رویکرد که روابط با روسیه در حال حاضر برای آنها یک مزیت بزرگ است، سطح روابط را بسیار افزایش دادهاند و با تاکید بر نقاط مشترک دو طرف در تلاش هستند که این روابط را حفظ کنند.
چین در حال حاضر به نظر می رسد در حال هزینه سازی برای ایالات متحده در نزدیکی حوزهی استراتژیک خود است تا از این طریق جذابیتهای حضور در دریای چین را برای آمریکا کم رنگ کند تا بتواند خود به طور کامل بر این منطقه احاطه داشت باشد. چین با تایوان و فیلیپین در چالش جدی است، با استرالیا و ژاپن هم چندان روابط گرمی ندارد. در واقع ایالات متحده نیز در حال مدیریت چین از طریق ابزارهای خود است تا مانع پیشرفت نفوذ چین در منطقه شود. بنابراین چین برای افزایش هزینههای غرب به رهبری آمریکا و کاهش هزینههای خود، روابط با روسیه را گسترش داده است. این گسترش روابط که بیشتر به نظر میرسد که روسیه به آن نیاز دارد تا چین موجب شده چین بتواند هزینههای خود را کاهش دهد و رشد اقتصادی خود را ادامه دهد. تامین قطعات و ابزارهای مورد نیاز روسیه و تهیه نفت با تخفیف از روسیه به رونق اقتصادی چین بسیار کمک کرده و این کشور سطح تجارت خود با روسیه را افزایش داده است[3]. اما چین به روسیه در این مقطع نیاز دارد و با گسترش روابط نظامی این نیازمندی را نشان داده است. روسیه بزرگترین زرادخانه تسلیحات اتمی جهان را دارد و در کنار آن در صنعت هوا و فضا در زمرهی کشورهای پیشگام است، جایی که چین می تواند ضعف های خود را با حضور روسیه پوشش دهد. هم چنین روسیه و چین در کنار یکدیگر بهتر می توانند فشارهای غرب را تحمل کنند و به نوعی مکمل هم هستند. درک این مسئله توسط رهبران دو کشور موجب کاهش اختلافات و بهبود روابط از سالهای گذشته شده است.
بنابراین اینگونه میتوان نتیجه گیری کرد که روابط چین و روسیه در حال حاضر و به واسطهی تحولات نظام بین الملل، یک رابطهی راهبردی و مهم است و چین با درک این موضوع در حال بهره برداری و کسب منفعت است. در کنار آن روسیه در حال حاضر برای بهبود شرایط اقتصادی خود به چین نیاز دارد و با درک این موضوع در حال تنظیم روابط خود با چین است. علاوه بر آن این اتحاد در حال حاضر برای هر دو قدرت بزرگ جهان منفعت دارد و شاید اگر در آینده نفع آن کافی نباشد، شاهد کاهش سطح روابط بین این دو کشور باشیم. باید به انتظار نشست و تحولات نظام بین الملل را دید که به کدام سمت و سو پیش میرود، اتحاد راهبردی یا دوستی تاکتیکی.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب