اتحاد داخلی رمز گذر از بحران سودان 94

اتحاد داخلی رمز گذر از بحران سودان

  درگیری‌های اخیر در سودان مختص به این دو سه هفته نبوده که گفته شود آتش درگیری‌ها در این کشور یک‌دفعه شعله‌ور شده است بلکه از زمان قبل از عمر البشیر بوده تا الان. عمر البشیر 30 سال در سودان در رأس قدرت بود.

بنابراین، اولاً این تحولات سابقه و پیشینه دارد. یعنی از زمان استقلال سودان به این طرف یعنی از دهه پنجاهِ قرن قبل، نزدیک به 15 کودتا صورت گرفته که همه اینها نشانگر آن است که آتش درگیری‌ها، فتنه جنگ و دعوا و بحران در سودان، پیشینه دارد. دوم اینکه یک نزاع و رقابتی در سودان هم بین نظامی‌ها و احزاب سیاسی و مدنی وجود دارد و هم بین خود نظامی‌ها و ژنرال‌ها. لذا نباید درگیری اخیر در سودان را صرفاً یک اتفاق نادر یا یک اتفاق غیرمنتظره تلقی کرد؛ بلکه یک اتفاقی است که سابقه داشته و قبلاً هم این‌گونه بوده و الان هم این زخم به نوعی سر باز کرده است. ضمن اینکه در سودان پیشینه تجزیه‌ هم وجود داشته است که نتیجه آن، تجزیه جنوب سودان بوده که الان کشوری به نام سودان جنوبی تشکیل شده است. در کنار این، سودان با همسایگانش یکسری منازعات و درگیری‌های مرزی دارد. مثلاً از شمال که با مصر همسایه است، در منطقه مثلث حلایب مشکل دارد؛ با لیبی در یکسری مناطق مشکل سرزمینی و مرزی دارد؛ با چاد مشکل دارد؛ با آفریقای مرکزی مشکل دارد؛ از این طرف با خود سودان جنوبی که الان همسایه‌اش شده نیز مشکل دارد. این وضعیت همین‌طور با اتیوپی و اریتره هم حاکم است.

علاوه بر این در داخل سودان کلیه احزاب که به احزاب سیزده‌گانه معروف‌اند، خواستار انتقال قدرت از نظامیان به غیرنظامیان هستند. آنها می‌گویند قرار بود که طی دو سال بعد از رفتن عمر البشیر قدرت را تحویل دهید، پس چرا تحویل نمی‌دهید؟!

نیروهای بومی و مردمی  هم که سابقاً در درگیری‌های دولت مرکزی در دارفور در قالب نیروهای مسلح و نظامی شرکت کرده و به‌عنوان نیروهای واکنش سریع در ناآرامی‌های ناشی از شورش‌ها و سرکوب شورشی‌های جنوب سودان ایفای نقش کردند، دنبال این هستند که قدرت در اختیار خودشان باشد تا به منافع اقتصادی برسند. همین الان هم خیلی‌ها معتقدند اینها به منافع می‌رسند؛ به‌طوری که می‌توانند در قاچاق سلاح و اسلحه به کشورهای بی‌ثبات هم‌مرز با سودان مثل آفریقای مرکزی و چاد  نقش داشته باشند و با تسلط بر میادین نفتی و تسلط بر منابع طلا و حضور در زدوبندهای اقتصادی به منابع اقتصادی کلانی برسند و از این طریق در موازنه قوای خود با ارتش سودان، این موازنه را به نفع خودشان تغییر دهند. که همین نقش را هم اکنون ژنرال‌های ارتش و عبدالفتاح بازی می‌کنند.

در واقع نیروهای مسلح سودان چیزی حدود 100 هزار نفر هستند که از این تعداد، 40 هزار نفر مربوط به نیروهای واکنش سریع و 40 هزار نفر هم مربوط به ارتش سودان و 20 هزار نفر هم در قالب پلیس، نیروهای انتظامی، نیروهای تحت امر نیروهای مسلح هستند. یعنی یک موازنه قوایی مابین نیروهای واکنش سریع و نیروهای ارتش وجود دارد و هر دو، دنبال دو چیز هستند:

1- افزایش توان مالی و تسلط بر منابع اقتصادی در بخش‌ها و حوزه‌های مختلف؛

2- بردن بازی قدرت در مسابقه در اختیار گرفتن قدرت.

بر این اساس باید گفت درگیری‌های سودان ناشی از نبود سازوکار مناسب برای وصول به دموکراسی در این کشور است. بهترین شاهد بر این مدعا وجود 16 کودتا پس از استقلال این کشور تا به امروز است و هر کسی که در این کشور از قدرت و توان بالایی در حوزه‌های مختلف برخوردار باشد، قدرت سیاسی را هم در اختیار می‌گیرد.

اما از بازیگران خارجی نمی‌توان غافل بود با توجه به اینکه امریکا، رژیم اسرائیل، عربستان سعودی و امارات به‌دنبال اهداف و مطالباتی در سودان هستند، نقشه‌های پیدا و ناپیدایی برای سودان از ناحیه بیگانگان کشیده شده است که از طریق ایادی داخلی آنها در این کشور پیگیری می‌شود و در این میان، مردم بی‌گناه و بی‌دفاع سودان متضرر می‌شوند.

رژیم غاصب صهیونیستی یکی از بازیگران خارجی است که مهم‌ترین نقش را در تجزیه سودان و تبدیل آن به سودان شمالی و سودان جنوبی ایفا کرده و شاید در حال حاضر به‌دنبال تجزیه دارفور از سودان شمالی هم باشد.

یکی از دلایلی که باعث شده رژیم غاصب صهیونیستی روی سودان تمرکز ویژه‌ای داشته باشد، کنترل بنادر این کشور در دریای سرخ در راستای جلوگیری از ورود تسلیحات مقاومت به غزه است که این موضوع از اهمیت خاصی نزد صهیونیست‌ها برخوردار است.

در کنار این موضوع وابستگی عرصه‌های سیاسی و نظامی سودان به بازیگران خارجی منجر به این شده است که وضعیت داخلی این کشور هر چند مدت دچار حوادث و اختلافاتی شود.

با توجه به مواردی که گفته شد مجموعه‌ای از عوامل داخلی و خارجی سودان را با بحران مواجه کرده است. در واقع جنگ داخلی در سودان می‌تواند منجر به یک دور باطل شود. تجزیه، کودتا،جنگ داخلی و باز هم تجزیه و این دور اگر وضعیت به همین شکل نابه سامان پیش رود، ادامه خواهد داشت. درگیری‌های اخیر در سودان نه‌تنها هیچ سودی برای سودان و مردم این کشور ندارد، بلکه این سرزمین را با جنگ داخلی و تجزیه مواجه می‌سازد.

از آنجا که سودان دارای موقعیت راهبردی و اقتصادی مطلوبی است راه برای پیشرفت و توسعه آن در سایه اتحاد و همدلی و ایجاد همبستگی زیاد است. سودان علاوه بر موقعیت راهبردی و قرار گرفتن در حاشیه دریای سرخ و تنگه باب‌المندب از میادین نفتی گسترده، منابع و معادن از جمله طلا، خاک و زمین کشاورزی برخوردار است. گفته می‌شود سودان بر روی دریایی از آب‌های زیرزمینی قرار گرفته که می‌تواند به سهولت استحصال شده و مورد بهره‌برداری قرار گیرد. برخی معتقدند در موضوع امنیت غذایی در صورت سرمایه‌گذاری مطلوب و بهره‌برداری از فرصت‌های موجود، سودان می‌تواند سبد غذایی کشورهای عربی جهان باشد و مواد غذایی مورد نیاز آنها را تأمین سازد.      اتحاد داخلی رمز گذر از بحران سودان                          درگیری‌های اخیر در سودان مختص به این دو سه هفته نبوده که گفته شود آتش درگیری‌ها در این کشور یک‌دفعه شعله‌ور شده است بلکه از زمان قبل از عمر البشیر بوده تا الان. عمر البشیر 30 سال در سودان در رأس قدرت بود.

بنابراین، اولاً این تحولات سابقه و پیشینه دارد. یعنی از زمان استقلال سودان به این طرف یعنی از دهه پنجاهِ قرن قبل، نزدیک به 15 کودتا صورت گرفته که همه اینها نشانگر آن است که آتش درگیری‌ها، فتنه جنگ و دعوا و بحران در سودان، پیشینه دارد. دوم اینکه یک نزاع و رقابتی در سودان هم بین نظامی‌ها و احزاب سیاسی و مدنی وجود دارد و هم بین خود نظامی‌ها و ژنرال‌ها. لذا نباید درگیری اخیر در سودان را صرفاً یک اتفاق نادر یا یک اتفاق غیرمنتظره تلقی کرد؛ بلکه یک اتفاقی است که سابقه داشته و قبلاً هم این‌گونه بوده و الان هم این زخم به نوعی سر باز کرده است. ضمن اینکه در سودان پیشینه تجزیه‌ هم وجود داشته است که نتیجه آن، تجزیه جنوب سودان بوده که الان کشوری به نام سودان جنوبی تشکیل شده است. در کنار این، سودان با همسایگانش یکسری منازعات و درگیری‌های مرزی دارد. مثلاً از شمال که با مصر همسایه است، در منطقه مثلث حلایب مشکل دارد؛ با لیبی در یکسری مناطق مشکل سرزمینی و مرزی دارد؛ با چاد مشکل دارد؛ با آفریقای مرکزی مشکل دارد؛ از این طرف با خود سودان جنوبی که الان همسایه‌اش شده نیز مشکل دارد. این وضعیت همین‌طور با اتیوپی و اریتره هم حاکم است.

علاوه بر این در داخل سودان کلیه احزاب که به احزاب سیزده‌گانه معروف‌اند، خواستار انتقال قدرت از نظامیان به غیرنظامیان هستند. آنها می‌گویند قرار بود که طی دو سال بعد از رفتن عمر البشیر قدرت را تحویل دهید، پس چرا تحویل نمی‌دهید؟!

نیروهای بومی و مردمی  هم که سابقاً در درگیری‌های دولت مرکزی در دارفور در قالب نیروهای مسلح و نظامی شرکت کرده و به‌عنوان نیروهای واکنش سریع در ناآرامی‌های ناشی از شورش‌ها و سرکوب شورشی‌های جنوب سودان ایفای نقش کردند، دنبال این هستند که قدرت در اختیار خودشان باشد تا به منافع اقتصادی برسند. همین الان هم خیلی‌ها معتقدند اینها به منافع می‌رسند؛ به‌طوری که می‌توانند در قاچاق سلاح و اسلحه به کشورهای بی‌ثبات هم‌مرز با سودان مثل آفریقای مرکزی و چاد  نقش داشته باشند و با تسلط بر میادین نفتی و تسلط بر منابع طلا و حضور در زدوبندهای اقتصادی به منابع اقتصادی کلانی برسند و از این طریق در موازنه قوای خود با ارتش سودان، این موازنه را به نفع خودشان تغییر دهند. که همین نقش را هم اکنون ژنرال‌های ارتش و عبدالفتاح بازی می‌کنند.

در واقع نیروهای مسلح سودان چیزی حدود 100 هزار نفر هستند که از این تعداد، 40 هزار نفر مربوط به نیروهای واکنش سریع و 40 هزار نفر هم مربوط به ارتش سودان و 20 هزار نفر هم در قالب پلیس، نیروهای انتظامی، نیروهای تحت امر نیروهای مسلح هستند. یعنی یک موازنه قوایی مابین نیروهای واکنش سریع و نیروهای ارتش وجود دارد و هر دو، دنبال دو چیز هستند:

1- افزایش توان مالی و تسلط بر منابع اقتصادی در بخش‌ها و حوزه‌های مختلف؛

2- بردن بازی قدرت در مسابقه در اختیار گرفتن قدرت.

بر این اساس باید گفت درگیری‌های سودان ناشی از نبود سازوکار مناسب برای وصول به دموکراسی در این کشور است. بهترین شاهد بر این مدعا وجود 16 کودتا پس از استقلال این کشور تا به امروز است و هر کسی که در این کشور از قدرت و توان بالایی در حوزه‌های مختلف برخوردار باشد، قدرت سیاسی را هم در اختیار می‌گیرد.

اما از بازیگران خارجی نمی‌توان غافل بود با توجه به اینکه امریکا، رژیم اسرائیل، عربستان سعودی و امارات به‌دنبال اهداف و مطالباتی در سودان هستند، نقشه‌های پیدا و ناپیدایی برای سودان از ناحیه بیگانگان کشیده شده است که از طریق ایادی داخلی آنها در این کشور پیگیری می‌شود و در این میان، مردم بی‌گناه و بی‌دفاع سودان متضرر می‌شوند.

رژیم غاصب صهیونیستی یکی از بازیگران خارجی است که مهم‌ترین نقش را در تجزیه سودان و تبدیل آن به سودان شمالی و سودان جنوبی ایفا کرده و شاید در حال حاضر به‌دنبال تجزیه دارفور از سودان شمالی هم باشد.

یکی از دلایلی که باعث شده رژیم غاصب صهیونیستی روی سودان تمرکز ویژه‌ای داشته باشد، کنترل بنادر این کشور در دریای سرخ در راستای جلوگیری از ورود تسلیحات مقاومت به غزه است که این موضوع از اهمیت خاصی نزد صهیونیست‌ها برخوردار است.

در کنار این موضوع وابستگی عرصه‌های سیاسی و نظامی سودان به بازیگران خارجی منجر به این شده است که وضعیت داخلی این کشور هر چند مدت دچار حوادث و اختلافاتی شود.

با توجه به مواردی که گفته شد مجموعه‌ای از عوامل داخلی و خارجی سودان را با بحران مواجه کرده است. در واقع جنگ داخلی در سودان می‌تواند منجر به یک دور باطل شود. تجزیه، کودتا،جنگ داخلی و باز هم تجزیه و این دور اگر وضعیت به همین شکل نابه سامان پیش رود، ادامه خواهد داشت. درگیری‌های اخیر در سودان نه‌تنها هیچ سودی برای سودان و مردم این کشور ندارد، بلکه این سرزمین را با جنگ داخلی و تجزیه مواجه می‌سازد.

از آنجا که سودان دارای موقعیت راهبردی و اقتصادی مطلوبی است راه برای پیشرفت و توسعه آن در سایه اتحاد و همدلی و ایجاد همبستگی زیاد است. سودان علاوه بر موقعیت راهبردی و قرار گرفتن در حاشیه دریای سرخ و تنگه باب‌المندب از میادین نفتی گسترده، منابع و معادن از جمله طلا، خاک و زمین کشاورزی برخوردار است. گفته می‌شود سودان بر روی دریایی از آب‌های زیرزمینی قرار گرفته که می‌تواند به سهولت استحصال شده و مورد بهره‌برداری قرار گیرد. برخی معتقدند در موضوع امنیت غذایی در صورت سرمایه‌گذاری مطلوب و بهره‌برداری از فرصت‌های موجود، سودان می‌تواند سبد غذایی کشورهای عربی جهان باشد و مواد غذایی مورد نیاز آنها را تأمین سازد.     

نظری برای این مطلب ثبت نشده است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب