دیپلماسی، تجارت و همکاریهای ایران و ونزوئلا، به سطح راهبردی ارتقا یافته است. این سخن به چه معناست و چه اهمیت و آوردههایی برای کشور ما دارد؟
۱- ونزوئلا در آمریکای لاتین، بزرگترین دارنده ذخایر نفت قاره آمریکا و هشتمین کشور دارنده منابع طبیعی در دنیاست. دولتهای آمریکا با این ادعای استکباری که آمریکای لاتین حیاط خلوت آنهاست، در طول سالها اصرار داشتهاند این کشور نفتخیز را مستعمره خود کنند، اما به سد دولت هوگو چاوز و سپس دولت نیکلاس مادورو خوردند.
در سالهای اخیر هم سازمان سیا با هزینههای هنگفت و حمایت از شورشیان به سرکردگی خوان گوایدو، تلاش کرد تا در ونزوئلا کودتا ترتیب دهد. آنها رسما گفتند دولت مادورو را به رسمیت نمیشناسند و گوایدو را رئیس دولت میدانند. اما آبان ۱۳۹۹، معاون وزیر خارجه ونزوئلا، به هنگام دور انداختن تصویر خوان گوایدو (سرکرده مزدوران آشوبطلب) گفت «ما قصد داریم این عکس را در جایی که به او متعلق است قرار دهیم».
سازمان سیا، گوایدو را به راه انداخته و ۸۰۰ میلیون دلار به او داده بود تا کودتای مدنظر آمریکا را عملی کند. در مقابل، جمهوری اسلامی ایران، از دولت قانونی و منتخب ونزوئلا حمایت کرد و این، اراده ایران بود که بر اراده آمریکا چیره شد. آمریکاییها اصرار فراوانی داشتند تا «ونزوئلایی شدن» را به عنوان ضربالمثلی برای نابودی اقتصادها در اثر فشارهای خود جا بیندازند. اما روند تحولات که قطعا ایران در آن نقش راهبردی داشت، موجب شده تا ونزوئلا رشد اقتصادی چشمگیری را تجربه کند و آمریکاییها در شرایط قیمت ۱۲۰ دلاری نفت، رسما برای التماس صادرات نفت ونزوئلا (و زیر پا گذاشتن تحریمهای خود) هیئتی را به کاراکاس بفرستند!
۲- ایران در دو سه سال گذشته، بیاعتنایی به تحریمهای آمریکا را به واسطه گسترش تجارتهای نفتی و غیرنفتی به رخ کشید. سال گذشته بنزین ایران – در ازای دریافت ۹ تن طلای مورد نیاز کشور- به ونزوئلا رسید. ساخت پالایشگاه ستاره خلیجفارس به همت قرارگاه خاتمالانبیای سپاه، نه تنها کشور را خودکفا کرد، بلکه به سطح صادرات بنزین رساند. این سیلی، به اندازه سیلیهای آبدار هوافضای سپاه و سپاه قدس بر گوش دشمنان، ضرب داشت.
حالا بازتاب درخشش ستاره خلیجفارس، در دریای کارائیب هم قابل رؤیت بود. ما یک دهه قبل در کشورهای آمریکای لاتین، خط تولید تراکتور و برخی خودروها را راه انداخته و ارزآوری داشتیم. همچنین به همت مهندسان ایرانی، مسکنسازی انبوه کردیم و درآمد ارزی قابل توجهی کسب کردیم. در سالهای اخیر هم، به هنگام تحریم غرب و نیاز ما به بنزین، این ونزوئلا بود که به عنوان متحد استراتژیک، بخشی از نیاز ما را تامین کرد. همچنین توافقاتی در زمینه ساخت نخستین کارخانه پهپادسازی در ونزوئلا به دست مهندسان ایرانی انجام شده است.
۳- فراتر از معاملات نفتی و بیاعتنا به تحریمهای آمریکا، ونزوئلا سفارش ساخت ۴ کشتی به ارزش جمعا ۹۶۰ میلیون دلار را به شرکت صنعتی دریایی ایران (صدرا) داده بود که اکنون دومین آن (آفراماکس-۲ در جریان سفر آقای مادورو به تهران، تحویل طرف ونزوئلایی شده است. نفتکش افراماکس-۲ توانایی حمل ۱۱۳ هزار تن نفت خام معادل ۷۵۰ هزار بشکه را داراست.
بدین ترتیب کشورمان در میان انگشتشمار کشورهای تولیدکننده نفتکشهای غولپیکر عرضاندام میکند. آورده ارزی ساخت و فروش چهار فروند نفتکش به ونزوئلا، تقریبا معادل کل صادرات ما به اروپا در طول یک سال است.
۴- حجم صادرات سالانه ایران به کل اروپا در سالهای اخیر ۸۰۰ تا ۹۰۰ میلیون یورو بوده است. کل عرض و طول اروپا با برجام چقدر به درد ما خورد و چقدر کلاهبرداری و عهدشکنی کردند؟ و ونزوئلا به تنهایی و بدون برجام، چقدر به کمک ما آمد؟ با برجام، هواپیمای آقای ظریف در آلمان بدون بنزین ماند و به قول خود او، ایران نتوانست حتی یک حساب بانکی در لندن باز کند؛ اما بدون برجام، بنزین به ونزوئلا فروختیم و ۹ تن طلا گرفتیم. باید عنایت داشت که «ونزوئلا»ها در آمریکای لاتین، آفریقا، شرق و غرب آسیا – و حتی اروپا – کم نیستند؛ مشروط بر اینکه از توهم قرن نوزدهمی و قرن بیستمی رها شویم. توهمی که خیال میکند انگلیس و فرانسه یا آلمان و آمریکا بر همه جهان کدخدایی میکنند. به عنوان یک مثال و مقایسه مشابه، در برخی سالها تجارت ما فقط با کشور عراق، چندین برابر تجارت ۳-۴ میلیاردی با کل اروپا بوده است. بر این مبنا میتوان ادعا کرد «فراغرب، کلید عبور از تحریمهای غرب است».
۵- از اهمیت ابعاد اقتصادی و ضدتحریمی روابط با ونزوئلا که بگذریم، ابعاد سیاسی ماجرا نیز واجد اهمیت راهبردی است. اراده حکیمانه ایران بر اراده مستکبرانه آمریکا، نه فقط در منطقه غرب آسیا (سوریه و عراق و لبنان و یمن و فلسطین) غلبه کرد و توانست متحدان خود را از جمله در سوریه – یا وجود جنگ نیابتی غرب – حفظ کند، بلکه در آمریکای لاتین و ونزوئلا هم توانست بر اراده آمریکا چیره شود. اگر روزی ادعا میشد آمریکا اقتصاد ونزوئلا را با خاک یکسان کرده و دولت مادورو کارش تمام است، اکنون بسیاری از رسانهها همانند سایت «عصر ایران» (وابسته به طیف مدعی اعتدال و اصلاحات) اتفاقنظر دارند:
«تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ونزوئلا شکست خورده و اقتصاد ونزوئلا، در مسیر رشد قرار گرفته است. ونزوئلا در ماههای اخیر شاهد رشد و بازگشت رونق اقتصادی است. بهرغم استمرار تحریمهای دولت آمریکا علیه فروش نفت ونزوئلا، تدابیر اقتصادی دولتمردان ونزوئلا، این کشور را در مسیر توسعه قرار داده است. رئیسجمهوری ونزوئلا هفته گذشته گفت که اقتصاد ونزوئلا در سه ماهه اول سال ۲۰۲۲ رشدی دو رقمی داشته است. رصدخانه مالی ونزوئلا در گزارش خود تخمین میزند که اگر این روند رشد ادامه یابد و با تولید تقریبی ۶۰۰ هزار بشکه نفت در روز، تولید ناخالص داخلی ونزوئلا در سال جاری حدود ۸ درصد رشد خواهد کرد. اما برآوردهای دولت ونزوئلا برای سال جاری میلادی رشد اقتصادی دورقمی است و حتی بانک کرِدیت سوئیس رشد اقتصادی ۲۰ درصدی برای اقتصاد ونزوئلا در سال جاری میلادی پیشبینی کرده است. ونزوئلا در دوران سختیهای ناشی از تحریم نفتی آمریکا، با کمک روسیه و ایران توانست نفت خود را به صورت محدود به کشورهای شرق آسیا بفروشد و از فروپاشی اقتصاد خود جلوگیری کند. همچنین خدمات فنی و مهندسی ایرانی در زمینه احیای پالایشگاههای ونزوئلا برای این کشور اهمیت ویژهای داشته است و توانست در دوران سختیهای ناشی از تحریم نفتی، چراغ تولید و پالایش محصولات نفتی این کشور را روشن نگه داشته و از فروپاشی صنعت نفت ونزوئلا جلوگیری کند».
۶- اجازه بدهید بعد دیگری از ماجرا را با هم مرور کنیم. دولت آمریکا اخیرا «برای کسب اطلاعات درباره سپاه جایزه تعیین و اعلام کرد «به افرادی که از شبکه مالی سپاه ایران اطلاعاتی داشته باشند، ۱۵ میلیون دلار جایزه پرداخت خواهیم کرد. نیروی قدس سپاه پاسداران ایران از ابزارهای مختلف مالی، برای دور زدن تحریمهای آمریکا استفاده میکند». این اعتراف بزرگی است مبنی بر اینکه یک دلیل دشمنی با سپاه و نیروی قدس آن، موفقیت در دور زدن و بیاثر کردن تحریمها در ابعاد مختلف است.
خوب دقت کنیم! آمریکاییها ادعا میکردند «ایران پس از ترور ژنرال سلیمانی، منفعل شده و از سوریه عقب مینشیند». اما رویای آنها کابوس شد، وقتی پارسال و پیرارسال دیدند ایران وارد کاراکاس (پایتخت ونزوئلا) شده و ونزوئلاییها، تصاویر سردار سلیمانی را کنار قهرمانان آمریکای لاتین (چگوارا و..) سر دست میگیرند». این هم ترجمان دیگری از سخنان کریس مورفی سناتور آمریکایی است که ۱۴ دیماه ۹۸ (پس از ترور سردار سلیمانی) گفته بود «ژنرال سلیمانی به عنوان یک شهید، میتواند برای آمریکا به مراتب خطرناکتر باشد. سؤالی که باید از خود بپرسیم این است که او زمانی که زنده بود، خطرناکتر بود یا الان که کشته شده است؟».
نظر
ارسال نظر برای این مطلب