انصارالله حریفشان در جنگ داخلی، سعودیها را که در سال ۲۰۱۵ علیه آنها مداخله کرده و آمریکا را که از عربستان حمایت کرد را شکست دادهاند. این موفقیتی چشمگیر برای گروهی است که نیروی هوایی یا دریایی هم ندارد و پیروزی در این شرایط شباهت شگفتی با موفقیت حزبالله در لبنان دارد.
حزب الله لبنان و ایران دو عامل پیروزی انصارالله هستند. حزب الله، که ارتش اسرائیل را در سال ۲۰۰۰ با موفقیت از لبنان بیرون کرد، به الگوی اولیه و مربی برای انصارالله تبدیل شد. ایران نیز منبع دیگری از پشتیبانیها است، به ویژه اینکه انصارالله و ایرانیان دشمن مشترکی هم در عربستان سعودی دارند.
پس از پیروزیهای اخیر انصارالله، نبرد مارب مهمترین مرحله بعدی در جنگ یمن است. اکنون نیروهای صنعا آمادهاند تا آخرین شهر را در شمال کشور که تحت کنترل دستنشاندگان یمنی ریاض است، تصرف کنند. انصارالله اخیرا در اطراف شهر بندری حدیده به دستاوردهای چشمگیری رسیدهاند و به نظر میرسد شتابی برای تکمیل فتح مارب ندارند.
هنوز مشخص نیست که آیا دولت صنعا قصدی برای تسلط فراتر از شمال یمن هم دارند یا خیر. جنوب یمن بیشتر سنینشین است و شمار شیعیان زیدیه در این مناطق بسیار اندک است. هر چند عربستان بخشهایی از یمن را در جنگی در دهه ۱۹۳۰ تصرف کرد و چهبسا برخی از یمنیها آرزوی بازپسگیری این سرزمینهای از دست رفته را داشته باشند، اما آشکارا خواستار هیچ تغییری در مرزها نشدهاند.
دولت بایدن از همان ابتدا صلح در یمن را به عنوان اولویت اصلی خود معرفی کرد، اما برای پایان دادن به درگیری ها کاری انجام نداده است. این دولت سیاست دو دولت پیشین آمریکا مبنی بر حمایت و فروش تسلیحات به سعودی ها را ادامه می دهد. همزمان، انصارالله برای پایان دادن به جنگی که در حال حاضر در آن پیروز شدهاند، هیچ شتابی ندارند.
هیچ سیاستی به تنهایی نمی تواند صلح را برای یمن به ارمغان بیاورد. سرانجام، ایجاد صلح در این کشور، نه به آمریکایی ها و نه به سعودی ها، بلکه به یمنیها بستگی دارد. امروزه یمن جامعهای کاملا چندپاره است و هنوز مشخص نیست که آیا هرگز دوباره کشوری متحد خواهد شد یا خیر. چهبسا علی عبدالله صالح برای همیشه تنها یمنیای باشد که بر یمن متحد حکومت کرده است. برای جامعه بینالملل خردمندانهتر این است که گامها و اهدافش را به جای وحدت یمن روی برقرای صلح بین بخش های مختلف کشور متمرکز کند.
نقطه شروع در شورای امنیت سازمان ملل است. برای هدایت تلاشهای مربوط به صلح، یمن نیازمند قطعنامهای تازه از سوی شورای امنیت است، نه قطعنامه موجود که آگاهانه از منافع عربستان جانبداری میکند. در قطعنامهی تازه، به عنوان اولین اصل، باید توقف فوری و کامل همه مداخلات خارجی در یمن مورد تاکید قرار بگیرد. این به معنای پایان محاصره و حملات هوایی عربستان در داخل یمن است. تمام حمایت های نظامی از دولت هادی باید به طور کامل پایان یابد.
همچنین ایران و متحدانش باید حمایت خود از حوثی ها، از جمله انتقال تخصص فنی پهپادها و موشکها به این گروه، را متوقف و مشاوران ایرانی و حزب الله یمن را ترک کنند. اما پروازهای تجاری بین صنعا و تهران و همچنین پروژه های توسعهای ایران در مناطق مختلف یمن، از جمله بندر حدیده، میتواند ادامه داشته باشد.
سازوکار راستیآزمایی و بازرسی سازمان ملل در یمن باید گسترش یابد و این اقدام شامل افزایش مأموریتها و پرسنل این سازوکار بشود تا امکان حضور بازرسان در همه بنادر و فرودگاههای یمن فراهم و اطمینان حاصل شود که هیچیک از طرفین مرتکب نقض اصول قطعنامه نمیشوند. سازوکار فعلی با قطعنامه ۲۲۱۶ شورای امنیت سازمان ملل متحد مرتبط است و فقط بازرسی از بنادر تحت کنترل حوثی ها، مانند بندر حدیده، را شامل میشود.
اگر عربستان سعودی به عملیات نظامی در یمن پایان ندهد و محاصره این کشور را لغو نکند، آمریکا باید تمام قراردادها و فروش تسلیحات به ریاض را متوقف کند. تمام پرسنل نظامی و همچنین تمام پیمانکاران آمریکایی باید همانند افغانستان از یمن هم خارج شوند. این اقدام شامل تکنسینهایی میشود که نگهداری ناوگان هواپیماهای آمریکایی متعلق به نیروی هوایی سلطنتی سعودی را به عهده دارند، ناوگانی که از آنها در عملیات و بمباران علیه یمن استفاده میشود.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب