اهمیت استراتژیک جمهوری آذربایجان برای روسیه پس از جنگ اوکراین
محمدصالح قربانی
پس از حمله روسیه به اوکراین، اهمیت جمهوری آذربایجان برای روسیه، به نحو چشمگیری افزایش یافت، اهمیتی که بیشتر ناشی از موقعیت ارتباطی آذربایجان و منابع طبیعی آن و هم چنین مسئله قره باغ بوده است.
با آغاز جنگ اوکراین، با اعمال تحریم های اتحادیه اروپا علیه روسیه و تحریم های متقابل روسیه علیه اتحادیه اروپا، مشکلاتی در روابط تجاری و اقتصادی دو طرف ایجاد شد.
از این رو، جمهوری آذربایجان را برای اروپا مهم تر کرد زیرا هم به منابع انرژی این کشور و هم به موقعیتش در مسیرهای ترانزیتی شرق به غرب نیاز دارد تا وابستگی قبلی خود به روسیه را کاهش دهد و از طرف مقابل روسیه نیز به دنبال مسیری برای دور زدن تحریم ها است. مسیرهای ترانزیتی شمال به جنوب، به روسیه این امکان را می دهد که تحریم های غرب را دور بزند.
پروژه کلیدی مسکو، کریدور ترانزیتی بینالمللی شمال جنوب (INSTC) است، مجموعهای از مسیرهای ریلی، جاده ای و دریایی، که روسیه را به ایران و بنادر آن در خلیج فارس متصل میکند. بهترین مسیر از جمهوری آذربایجان میگذرد، همچنین آذربایجان تنها کشوری است که هم مرز با روسیه و ایران است و هماکنون دارای خط راهآهنی است که این دو کشور را به هم متصل میکند. در دو سال گذشته، آذربایجان در زمینه حمل و نقل کالا به ایران و بنادر خلیج فارس به شریکی بی بدیل برای روسیه تبدیل شده است.[1]
چند ماه پس از آغاز حمله روسیه، الهام علی اف، رئیس جمهور آذربایجان، یک قرارداد با اتحادیه اروپا امضا کرد تا میزان صادرات گاز طبیعی این کشور به اروپا با افزایش دو برابری همراه شود، چراکه قاره سبز سعی داشت در سریعترین زمان ممکن، وابستگی خود به منابع انرژی روسیه را کاهش دهد.
افزایش فروش و قیمتها باعث شد میزان درآمد این کشور از حاملهای انرژی از 5/19 میلیارد دلار در سال 2021 به 35 میلیارد دلار در سال 2022 افزایش پیدا کند. این میزان از سوختهای فسیلی بیش از 92 درصد از صادرات آذربایجان را شامل شدند و ارزش این حاملهای انرژی بیش از نیمی از بودجه این کشور بوده است.
از سوی دیگر، صادرات نفت و گاز روسیه از طریق آذربایجان پس از دست دادن دسترسی روسیه به بخش عمده ای از بازار اروپا در پی حمله به اوکراین، به طور قابل توجهی افزایش یافت. به طور مشابه، صادرات نفت روسیه به آذربایجان در سال 2023 چهار برابر شد. [2]
درگیری طولانی مدت و فرسایشی روسیه در اوکراین، به این معنی بود که مسکو توانایی کمتری برای اجرای توافق آتش بسی داشت که در سال ۲۰۲۰ بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان پس از جنگ دوم قره باغ میانجی گری کرده بود. با وجود حضور ۲۰۰۰ نیروی حافظ صلح روسی، جمهوری آذربایجان توانست به طور مداوم قلمرو ارمنینشین قرهباغ کوهستانی را تحت فشار قرار دهد و در نهایت منجر به غلبه کامل جمهوری آذربایجان بر این قلمرو در سپتامبر ۲۰۲۳ شد.
اکنون جمهوری آذربایجان برای کشورهای زیادی اهمیت دارد. اتحادیه اروپا نه تنها خواهان حاملهای انرژی آذربایجان است، بلکه به خوبی از این موضوع آگاه است که این کشور تنها مسیر عملی و باقیمانده برای دسترسی به بازارهای انرژی آسیای مرکزی بدون نیاز به عبور از روسیه و ایران است؛ دو کشوری که تحت تحریمهای غرب قرار دارند.
به طور مشابه، آمریکا نیز به ارزش ژئوپلیتیکی آذربایجان آگاه است و با وخیمتر شدن روابط واشنگتن با مسکو و تهران، اهمیت باکو برای واشنگتن بیش از پیش افزایش پیدا میکند. روسیه و ایران نیز به دلیل روابط تیره خود با ایالات متحده از اهمیت ژئوپولیتیکی آذربایجان آگاه هستند و هر دو آذربایجان را به عنوان یک بازیگر استراتژیک در منطقه میبینند.[3]
مقامات باکو نیز با درک این موضوع به دنبال ارتباط با طرف های مختلف بوده تا با چانه زنی امتیازات بیشتری کسب کنند. یکی از دلایل اصلی که مسکو نتوانست یا تمایلی برای امتیاز گیری از باکو در ازای خروج نیروهای حافظ صلح خود از قره باغ نداشته باشد این بود که تهاجم تمام عیار به اوکراین و متعاقب آن انزوای بین المللی روسیه، اهرم مسکو را به میزان قابل توجهی کاهش داده است و روس ها اکنون کمتر تمایل دارند که روابط با همسایگان خود را به خطر بیندازد.
در نهایت این گونه می توان نتیجه گرفت که روسیه با استفاده از موقعیت ارتباطی جمهوری آذربایجان به دنبال دور زدن تحریم ها بوده، و با واگذاری امتیازاتی همچون تسلط کامل آذربایجان بر منطقه قره باغ به دنبال حفظ نفوذ خود و جلوگیری از نفوذ کشورهای دیگر در این کشور بوده است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب