بعد از ۷ اکتبر و شروع جنگ اسرائیل و حماس در غزه، خشونت و کشتار گسترده فلسطینیان توسط اسرائیل، افکار عمومی جهان از خواب بیدارشده و واقعیت های صریحی را از آنچه در فلسطین میگذرد را دیده است.
فشار افکار عمومی به عنوان یک ابزار مهم برای پیش برد اهداف سیاست خارجی دولت ها استفاده می شود و دولت ها به خوبی می دانند که تحت فشار افکار عمومی باید اقداماتی را برای رضایت خاطر و کاهش فشار عموم مردم انجام دهند. در همین چارچوب به نظر می رسد که اروپا به دنبال فشارهای فزاینده مردمش به دنبال اقداماتی عملی برای اقدامات فعالانه دیپلماسی در مسئله فلسطین است.
به رسمیت شناختن فلسطین چرا مهم است؟
با افزایش بی سابقه تنش بین اسرائیلی ها و فلسطینی ها از زمان تأسیس اسرائیل در سال 1948، تضمین حق تعیین سرنوشت فلسطین همچنان بهترین و تنها تضمین برای صلح و امنیت پایدار برای هر دو طرف است. نقطه شروع برای این امر باید به رسمیت شناختن کشور فلسطین باشد. اما به رسمیت شناختن به تنهایی برای تقویت مجدد مسیر سیاسی معنادار اسرائیل و فلسطین در حمایت از حاکمیت فلسطین کافی نخواهد بود. این امر باید با اقداماتی برای به چالش کشیدن الحاق اراضی فلسطین توسط اسرائیل و تشویق ظهور رهبری فلسطینی با اعتبار و توانمند همراه باشد که بتواند حمایت عمومی را برای مذاکرات به منظور پایان دادن به درگیری طولانی مدت با اسرائیل جلب کند.
تاکنون 139 کشور از جمله 9 عضو اتحادیه اروپا (آخرین مورد سوئد در سال 2014) فلسطین را به رسمیت شناخته اند. کشورهایی مانند فرانسه، آلمان، ایتالیا، نروژ و بریتانیا تاکنون از این کار خودداری کرده اند و با این استدلال که چنین اقدامی روند اسلو را تضعیف می کند، مخالفت کرده اند[1]. مشروط کردن حق تعیین سرنوشت فلسطین به یک روند سیاسی به شدت معیوب، همیشه رویکرد اشتباهی بوده است که به نظر اروپا همچنان بر آن تاکید دارد، هرچند به دنبال اصلاح و بهبود آن رفته است.
بریتانیا و برخی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا اکنون حمایت خود را از به رسمیت شناختن کشور فلسطین قبل از توافق نهایی صلح اسرائیل و فلسطین اعلام کرده اند. طبق گزارش ها، ایالات متحده نیز در حال بررسی این گزینه به عنوان بخشی از یک معامله بزرگ منطقه ای برای تضمین پذیرش عربستان سعودی از توافق عادی سازی تاریخی با اسرائیل قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر است.
ریاض به واشنگتن اعلام کرده است که "تا زمانی که یک دولت مستقل فلسطین در مرزهای 1967 با شرق بیت المقدس به عنوان پایتخت به رسمیت شناخته نشود و اسرائیل جنگ را در غزه پایان ندهد، روابط دیپلماتیکی با اسرائیل برقرار نخواهد شد." سایر کشورهای عربی کلیدی مانند مصر، حمایت خود را از بازسازی پس از درگیری در غزه به فشار بین المللی برای تشکیل دولت فلسطین مشروط کرده اند.
در حالی که این یک تغییر سیاست مهم، هرچند دیرهنگام است، به رسمیت شناختن تنها کشور فلسطین عمدتاً نمادین خواهد بود و در ایجاد راه حل دو دولتی بر اساس معیارهای بین المللی کار زیادی انجام نمی دهد. در واقع بدون بند صریح سرزمینی، هرگونه به رسمیت شناختن دولت فلسطین وزن قانونی و سیاسی خود را از دست خواهد داد. بدتر از آن، عدم وجود مرزهای مشخص میتواند چشمانداز دونالد ترامپ از یک «دولت منهای» فلسطینی را احیا کند که زمینه ساز افزایش تنش و ادامه دار بودن درگیری در فلسطین خواهد بود.
برای اینکه به رسمیت شناختن گامی معنادار به سمت امنیت بلندمدت باشد، باید با پایان دادن به الحاق اراضی فلسطین توسط اسرائیل همراه شود. بنابراین، هدف اول کشورهای غربی باید سوق دادن سیاست دولت اسرائیل و افکار عمومی به سمت پایان دادن به اشغالگری بر اساس توافق آتش بس و پذیرش کشور فلسطین باشد.
اتحادیه اروپا سیاست شهرک سازی اسرائیل را به عنوان تثبیت “واقعیت تک دولتی با حقوق نابرابر، اشغال دائمی و درگیری” توصیف کرده است. فلسطینیان و سازمان های حقوق بشر به طور فزاینده ای از این موضوع به عنوان “آپارتاید” یاد می کنند. و این رویکرد اسرائیل یک اقدام تنش زا و پرهزینه است که روند صلح و گفتگو را همواره با چالش مواجه کرده است[2].
کشورهای اروپایی برای جدی گرفته شدن از سوی افکار عمومی، باید اقدامات ملموسی برای به چالش کشیدن فعالیت های شهرک سازی غیرقانونی اسرائیل در سرزمین های اشغالی فلسطین انجام دهند. آنها باید از تحریم هایی که اخیراً توسط ایالات متحده، انگلستان و فرانسه علیه شهرک نشینان خشونت طلب اسرائیلی مطرح شده است، همکاری و حمایت داشته باشند. دولت های اروپایی همچنین باید از تحقیقات جاری دادگاه کیفری بین المللی و دیوان بین المللی دادگستری به طور کامل حمایت کنند و تمایز قائل شدن علیه شهرک سازی ها را گسترش دهند.
دولت راست افراطی اسرائیل که به شدت با راه حل دو دولتی مخالف است، بدیهی است که چنین ابتکار عمل دیپلماتیکی را به عنوان تسلیم در برابر حماس رد خواهد کرد. این دولت تلاش خواهد کرد که با سیاست مظلوم نمایی و ارائه داده های اشتباه به رسانه ها عملیات خود را مشروع جلوه دهد تا بتواند به هدف نیل تا فرات برسد و سرزمین فلسطین را به طور کامل تصاحب کند.
با تداوم وخامت سریع اوضاع سیاسی و امنیتی در منطقه، اروپاییان باید پیش از اینکه پتانسیل راهحل دو دولتی به طور کامل از بین برود، از "کارت به رسمیت شناختن" استفاده کنند. و با افزایش فشار بر اسرائیل از نسل کشی گسترده آنها جلوگیری کنند. به نظر می رسد که اروپا نیز از این وخامت اوضاع آگاه است و تلاش های کشورهای اسپانیا، مالت و ایرلند را می توان در این چارچوب دید. همچنین فرانسه در مواضع اخیر خود با هدف افزایش فشار بر اسرائیل اعلام کرد که پذیرش کشور فلسطین دیگر تابو نیست و با توجه به گسترش خشونت ها در غزه این امر لازم است[3].
بنابراین دولتهای اروپایی تحت فشار افکار عمومی و تحولات منطقه مجبور هستند که رویکرد محتاطانه خود را کنار بگذارند و با به چالش کشیدن جدی اسرائیل مانع افزایش تنشها و خشونت ها در منطقه شوند. چرا که اگر این نفرت و توحش کنترل نشود، بی شک اروپا هم قربانی خواهد بود.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب