در روزهای اخیر و بعد از اعلام توافق آتش بس در لبنان که شکننده گزارش شده است1 ، تمرکز اخبار به سرعت به سراغ سوریه رفت. ماجرای سوریه که بیش از 10 سال از آغاز جنگ داخلی آن می گذرد بازهم به تیتر یک رسانه ها تبدیل شد. نظام سوریه در طی سال های گذشته با تحکیم مواضع خود در بخش های تحت تسلط دولتی ، قسمتی از حلب و شهرهای نزدیک به مرز ترکیه را در حالت نه جنگ و نه صلح باقی نگه داشت و در این مدت به سراغ حل ریشه ای این مشکل نرفت. در زمان فعلی و در میانه رویدادهای مهم منطقه ای اینک دوباره زخم های کهنه جنگ داخلی سوریه سر باز کرده است. در ادامه به چرایی انتقال جنگ و درگیری از لبنان به سوریه خواهیم پرداخت ؛
ایالات متحده و رژیم صهیونیستی؛ برای ایالات متحده که در دوره انتقالی ریاست جمهوری می باشد وضعیت فعلی منطقه غرب آسیا به هیچ وجه قابل پذیرش نیست و در تمام پروندههای مهم این منطقه حس عدم پیروزی برای دولت این کشور موج میزند2 و حتی عدهای از کارشناسان سیاسی معتقدند بخاطر شکست های منطقه ای دولت ایالات متحده، دموکرات ها در انتخابات اخیر رقابت سیاسی را به جمهوری خواهان باختند، در نتیجه رویکرد تیم ترامپ با تیم بایدن در موضوعات مهم منطقه ای غرب آسیا متفاوت خواهد بود. انتقال درگیری و جنگ به سوریه میتواند زمان مناسبی برای رژیم صهیونیستی نیز فراهم کند که برای بازسازی خود اقدامات لازم را انجام دهد و در عین حال جبهه مقاومت در این مدت مشغول سوریه باشد و به رویکرد تهاجمی به رژیم نداشته باشد و در لاک دفاعی فرو رود. ایالات متحده با این اقدام میتواند بار دیگر رژیم سوریه را تحت فشار قرار دهد و به خیال خود اندیشه تصمیم سازان سوری را نسبت به وفاداری به محور مقاومت سست نماید.
اروپا (ناتو)؛ کشورهای اروپایی که همگی درگیر جنگ اوکراین و روسیه هستند در اندیشه انتقام از روسیه در حال تدارک خط آتش در سوریه بر علیه نظامیان روس هستند. در اخبار جنگ سوریه آمده بود که نظامیان اوکراینی با پهباد های انتحاری بر علیه سربازان سوری و روسی عملیات هایی انجام دادند. دولت های اروپایی می دانند که منطقه جغرافیای سوریه برای کشور روسیه ارزش استراتژیک دارد3 و اگر فشار نظامی زیادی به سوریه وارد نمایند میتوانند مانع تمرکز روسیه در جنگ اوکراین شوند. این طراحی کشورهای اروپایی و ناتو علاوه بر اینکه ممکن است سطح تنش در منطقه را افزایش دهد به نوعی اعلام خطر به دولت ایران نیز می باشد زیرا یکی از حامیان اصلی کشور سوریه تهران است.
ترکیه؛ امروزه دولت اخوانی اردوغان در حالی وارد نزاع سوریه شده است که در سال های گذشته همواره با تجهیز ارتش های محلی و گروهک های تروریستی در بخش های هم مرز با سوریه به نوعی خود را مالک قسمت هایی از خاک سوریه می داند و در اندیشه الحاق برخی از استان های سوریه به کشور خود است. در بررسی های انجام شده در موضوع حمله سریع السیر گروهک تحریر الشام به مراکز دولتی حلب، عده ای معتقدند تمام تجهیزات استفاده شده این گروه توسط کشور ترکیه تدارک دیده شده است. اقدامات دولت اردوغان بار دیگر ماهیت مزدورانهی وی را نشان داد، درحالی که مردم مسلمان سوریه، لبنان و غزه زیر بمباران ارتش رژیم در حال شهید شدن بودند، دولت به اصطلاح اسلامی اردوغان در اندیشه تجهیز مزدوران خود برای حمله به خاک سوریه بوده است. دخالت ترکیه در سوریه میتواند آینده حکومت اردوغان را به خطر اندازد زیرا بسیاری از مهاجرین سوری که در خاک ترکیه حضور دارند دل خوشی از فتنه انگیزی اردوغان در سوریه ندارند و اگر شرایط مناسب باشد میتوانند بر علیه دولت وی در ترکیه اقدامات نظامی انجام دهند.
در مجموع باید گفت وضعیت فعلی سوریه میتواند جولان گاه جدید درگیری جبهه غرب و شرق باشد. مسئله اصلی برای منطقه غرب آسیا که همانند انبار باروت می باشد کنترل سطح تنش است. اینکه دولت های غربی با ادعای صلح، منطقه غرب آسیا را به لبه پرتگاه برده اند مسئله ای است که غیرقابل کتمان است. تا روی کار آمدن رسمی دولت ترامپ در ماه های آینده وضعیت منطقه غرب آسیا بسیار پیچیده می باشد و هرگونه اقدام غیر قابل کنترل از طرف کشورهای شرقی یا غربی می تواند تبعات جبران ناپذیری برای آینده منطقه غرب آسیا به همراه داشته باشد.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب