یادمان نرود در دهه هفتاد میلادی دو بحران نفتی غرب را با چنان وضعیتی روبرو کرد که اکثر سیاستمداران و اقتصاددانان غربی دوست ندارند از این کابوس صحبتی بازگو شود. پس از جنگ ۱۹۷۳ بحران نفتی توسط چند کشور عربی ایجاد شد که دلیل آن جنگ رمضان یا کیپور بود، اسراییل و حامیان غربی آن بخصوص ایالات متحده امریکا مورد تحریم نفتی اعراب قرار گرفتند. دلیل شوک نفتی بعدی که به دنیا و بخصوص اروپا و امریکا وارد شد، انقلاب اسلامی سال۱۳۵۷ در ایران و بعد از آن جنگ عراق با ایران بود. در مرحله اول ایران از بازار جهانی نفت خارج شد و در مرحله دوم، دو کشور بزرگ تامین کننده نفت یعنی ایران و عراق تا حدودی از بازار نفت خارج شدند که در ان زمان شوک سنگینی به بازار نفت بین الملل وارد کرد.
حالا پس از گذشت نزدیک به ۵۰ سال از آن واقعه دوباره نفت یک کالای استراتژیک شده است که میتواند تعیین کننده سرنوشت کشورهای دنیا و بخصوص غرب آسیا و اروپا و امریکا شود. شاید هم این کالای دوباره استراتژیک شده بتواند مانند دهه ۷۰ میلادی مشخصکنندهی نتیجه جنگهای غرب آسیا باشد یا از وقوع جنگهای جدید جلوگیری نماید.
از ابتدای قرن بیست و یکم میلادی محصول نفت دیگر آن کالای باارزشی نیست که بتواند لقب طلای سیاه قرن بیستم را یدک بکشد.این کالا دیگر ماهیت تعیین کنندگی برنده یا بازنده جنگ های جهانی اول و دوم و یا عنصر اشوب ساز در طول سالهای متمادی غرب آسیا را ندارد.
اگرچه طی سالهای گذشته عده ای بر این باور بودند که انرژیهای پاک، انرژی هستهای، انرژی برق و البته یک سوخت فسیلی جدیدتر به نام گاز طبیعی میتواند جایگزین نفت باشد اما حمله روسیه به اوکراین نشان داد که سوختهای فسیلی، بخصوص نفت همچنان میتواند تعیین کننده مبنای سیاست ورزی کشورها باشند.
همجنین نبود نفت و یا بالارفتن قیمت آن میتواند کشورهای کرونا زده دنیا را به سمت ورشکستگی و نابودی سوق دهد.
چین به عنوان یکی از قدرهای جدید جهان از ابتدای ۲۰۲۱ به دنیا اعلام کرده است که اژدهای باستانی چین از خواب چند هزار ساله بیدار شده. روسیه یا به قول اروپاییها خرسهای سفید هم گویا از خواب زمستانی بیست ساله بیدار شده و به دنبال صید ماهیهای تازه در اروپا است.
روسیه بزرگترین تولید کننده و صادر کننده گاز طبیعی در جهان و تامین کننده بخش بزرگی از انرژی اروپا به اوکراین حمله کرده است البته دلیلش هم منطقی است چرا که ناتو را در همسایگی خودش نمیپذیرد. اروپا و امریکا بر طبق الگوی تکرار شونده روسیه را همه جانبه تحریم میکنند. غافل از اینکه روسیه مالک شیرهای گاز مربوط به مسیر لوله های نورد استریم ۱ و ۲ میباشد. ضمن اینکه تامین کننده بخشی از نفت اروپا هم است.
امریکا و اروپا پوکربازهای قهاری بودهاند اما این بار دستشان رو شده و با رقیبی کارکشته و کاربلد مواجه شدهاند. ترجیح میدهند تا کازینوهای خود را تغییر داده و به سمت قمارخانههای غرب آسیا بروند.
سفر جو بایدن ممکن است که روابط نسبتا تیره و تار دموکراتها با عربستان را بهبود بخشیده باشد. بایدن ممکن است از عربستان بخواهد تا تولید نفت را افزایش بدهد تا از بحران نفت کاسته و قیمت و مشتقات آن در امریکا و اروپا را کاهش دهد. بایدن در این سفر تلاش کرده است تا صلح اعراب و اسرائیل را تقویت کند.
البته، عربستان متوجه شده است که امریکا دیگر فصل الخطاب دنیا نیست و هرگز چنین ریسکی نمیکند که فرصت روابط با چین و روسیه را از دست بدهد.
عربستان خوب میداند که با یک ابرقدرت منطقه ای به نام ایران نیز نیز مواجه است. ایران اسلامی دیگر در عرصه روابط بین الملل از روش خودیاری استفاده نکرده و مورد حمایت چین و روسیه است. یمن نیز مورد حمایت ایران است و این برای عربستان سعودی همواره استرس آور و موجب تلخ کامی است. سعودی ها بنا به دلایل ذکر شده معادلات نفتی دنیا را تغییر نخواهند داد و اگر هم بخواهند، تاثیرات آن چیزی نخواهد بود که ایالات متحده و اروپا را راضی کند.
غیر از بحث نفت، جو بایدن قادر نیست صلح ابراهیم را هم در عربستان به نتیجه برساند چرا که عربستان به نوعی خود را امالقری مسلمانان میداند. میداند که ایجاد رابطه به اسراییل یعنی خودزنی بین اعراب و همچنین تشدید تنشها در منطقه غرب آسیا.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب