با تشکیل کابینه جدید رژیم صهیونیستی به ریاست دورهای نفتالی بنت و یئیر لاپید، ۱۲ سال نخستوزیری پیاپی نتانیاهو سرانجام به پایان رسید. این در حالی است که کابینه جدید متشکل از طیف متنوعی از احزاب چپ، راست، میانه و عربی است که تفاوتهای ایدئولوژیک زیادی با هم دارند و تردیدهای زیادی در خصوص تداوم یافتن و توانایی آن در اتخاذ و پیشبرد سیاستهایی مورد اجماع وجود دارد. این تغییر دولت در رژیم صهیونیستی میتواند تاثیراتی بر مسائل مهم داخلی این رژیم مانند نوع مواجهه با فلسطینیهای ساکن سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸(اعراب اسرائیلی)، سیاستهای منطقهای و روابط خارجی این رژیم داشته باشد. بر این اساس، مقاله حاضر به بررسی امکان تغییرات در این زمینهها و سمتوسوی چنین تغییراتی میپردازد.
چشمانداز موفقیت و تداوم کابینه جدید
بعد از برگزاری چهارمین انتخابات رژیم صهیونیستی، سرانجام سناریویی که احتمال کمی برای به وقوع پیوستن آن تصور می شد، تحقق یافت و بهرغم اینکه امیدواری پیش از انتخاباتِ احزاب متعدد به تشکیل ائتلافی منهای لیکود و احزاب مذهبی سنتی به واسطه نتایج انتخابات و همچنین تحولاتی مانند جنگ ۱۱ روزه غزه کمرنگ شده بود، اردوگاه ضدنتانیاهو با همه اختلافاتشان برای تشکیل کابینه به ائتلاف رسیدند.
این کابینه هیچ دستور کاری برای مسئله فلسطین ندارد و عملاً برای پرداختن به موضوعات کاملاً متفاوت شکل گرفته است.
احزاب جناح راست در این انتخابات در مجموع ۷۲ کرسی از ۱۲۰ کرسی کنست را بدست آورده بودند. دو حزب عربی مجموعاً ۱۰ کرسی(لیست مشترک ۶ و رعام ۴ کرسی) و احزاب چپ و میانه( آبی و سفید، یش عاتید، کار و میرتص) در مجموع ۳۸ کرسی کسب کردند. با این حال اگرچه جناح راست اکثریت آراء را بدست آورده بود، اما به دلیل شکافهای موجود و مخصوصاً شکلگیری یک موج ضدنتانیاهو در این جناح که برای گذر از او آماده پیوستن به ائتلافی با احزاب چپ و میانه بود، نتوانست کابینه تشکیل دهد. در مقابل احزاب چپ و میانه که با ۳۸ کرسی در موضع ضعف قرار داشتند، امیدوار بودند بتوانند با احزاب ضد نتانیاهو در جناح راست ائتلاف کنند و حداقل نتانیاهو را از کرسی قدرت پایین بکشند.
با تلاشهای یئیر لاپید رهبر حزب یشعاتید که با ۱۷ کرسی بعد از لیکود بیشترین کرسیها را داشت و حاضر شدن به اعطای پست نخستوزیری در دوره اول مکانیزم چرخشی به نفتالی بنت رهبر حزب راستگرای یمینا (بهرغم این که حزب او ۶ کرسی بیشتر نداشت) و همچنین شکستن تابوی مشارکت احزاب عربی در کابینه، ائتلاف با مشارکت ۸ حزب یشعاتید، آبیوسفید، کار، میرتص، یمینا، امید نو، اسرائیل خانه ما و رعام شکل گرفت. بنابراین مشاهده میشود که ائتلاف و کابینه جدید ناهمگن و متشکل از طیف متنوعی از احزاب چپ، راست، میانه و عربی است که تفاوتهای ایدئولوژیک زیادی با هم دارند و تردیدهای فراوانی در خصوص تداوم یافتن و توانایی آن در اتخاذ و پیشبرد سیاستهایی مورد اجماع، وجود دارد.
نقطه مشترک غالب احزاب حاضر در این ائتلاف، ضد نتانیاهو بودن آنهاست. تا زمانی که پروندههای فساد نتانیاهو تعیین تکلیف نشده و احتمال بازگشت او به قدرت وجود داشته باشد این احزاب برای حفظ کابینه انگیزه خواهند داشت. علاوه بر این، تداوم کابینه تا حدودی بستگی به دستور کار آن در خصوص مسائل مختلف داخلی و خارجی و همچنین توانایی ایفای نقش یک رهبر انسجامبخش از سوی لاپید یا نفتالی بنت دارد.
نکته مهم این ائتلاف حمایت حزب عربی رعام است که منصور عباس رهبر آن پیش از انتخابات نشان داده بود به دنبال پیوستن به ائتلاف است خواه نتانیاهو آن را تشکیل دهد خواه لاپید و بنت. در واقع هدف منصور عباس اولویت دادن پیگیری سیاست داخلی به نفع رأیدهندگان عرب، بر سیاست خارجی و نمایندگی کردن از آرمان فلسطین بوده است. شاید بتوان این اولویتبندی رعام را به کل کابینه جدید نسبت داد؛ چرا که این کابینه هیچ دستور کاری برای مسئله فلسطین ندارد و عملاً برای پرداختن به موضوعات کاملاً متفاوت شکل گرفته است و یک برنامه داخلی را ترسیم میکند که یک هدف آن کنار زدن نتانیاهو بود و هدف دیگر آن پایان دادن به بحران حکمرانی در اسرائیل است. با این حال، واقعیت احتمالاً چندان مهربان با دولت جدید نخواهد بود چرا که تمرکز بر داخل لزوماً به این معنا نیست که اتفاقی در جبهه فلسطین یا سایر عرصهها رخ نخواهد داد.
با تشکیل کابینه به پشتوانه این حزب عربی، احزاب راستگرای شرکتکننده در این ائتلاف مخصوصاً یمینا، بخشی از پایگاه رأی خود را از دست خواهند داد؛ این امر میتواند در انتخابات بعدی به نفع لیکود و احزاب مذهبی سنتی تمام شود
تأثیر تشکیل کابینه جدید بر مسائل داخلی رژیم
این نخستین بار در تاریخ رژیم صهیونیستی است که کابینه این رژیم به پشتوانه یک حزب عربی تشکیل میشود. حمایت این حزب عربی از ائتلاف البته بدون مشارکت در کابینه در حالی صورت میگیرد که تنشها در قدس، جنگ ۱۲ روزه غزه و درگیریهای عرب- یهود در سرزمینهای اشغالی از نظر بسیاری از صاحب نظران امکان چنین ائتلافی را سختتر کرده بود. این امر میتواند پیامدهایی مثبت و منفی برای رژیم صهیونیستی داشته باشد. پیامد مثبت آن میتواند این باشد که با کاهش احساس تبعیض در جامعه عربی، شکاف عرب-یهود را در جامعه اسرائیل که طی جنگ اخیر فعّال شده بود تا حدودی التیام بخشد.
در مقابل اما اگر این کابینه نیز نتواند به نیازها و تقاضاهای جامعه عربی پاسخ مناسب دهد نه تنها این شکاف بهبود نمییابد بلکه بدتر نیز میشود. علاوه بر این با تشکیل کابینه به پشتوانه این حزب عربی، احزاب راستگرای شرکتکننده در این ائتلاف مخصوصاً یمینا، بخشی از پایگاه رأی خود را از دست خواهند داد؛ این امر میتواند در انتخابات بعدی به نفع لیکود و احزاب مذهبی سنتی تمام شود.
لاپید بزرگترین جناح را در دولت جدید که خود او جمع کرده هدایت میکند و به عنوان رهبر جدید چپ میانه شناخته میشود. او از دیدگاه سکولاریسم لیبرال حمایت میکند که مستلزم مهار تأثیر مقامات مذهبی در امور شخصی و قدرت احزاب حریدی و فوق ارتدوکس است که اکنون خارج از دولت هستند؛ نفتالی بنت که ارتدوکس مدرن قلمداد میشود، میتواند تا حدی با این سیاست همراهی کند.
نکته دیگر این است که به نظر میرسد تشکیل این کابینه، با توجه به این که فرصت پیگیری پروندههای فساد نتانیاهو را فراهم میکند و از سوی دیگر تلاشها را در حزب لیکود برای کنار گذاشتن او از رهبری حزب افزایش داده است، پایان عمر سیاسی نتانیاهو را رقم زند. اما اگر این ائتلاف زودتر از به سرانجام رسیدن پروندههای فساد فروپاشد با توجه به پشت کردن برخی از اعضای حاضر در ائتلاف به پایگاه رأی خود و نیز تایید ادعای ناتوانی مخالفان، نتانیاهو در انتخاب بعدی بسیار پرقدرتتر ظاهر خواهد شد.
تأثیر بر مسئله فلسطین و روابط با فلسطینیها
به صورت کلی میتوان گفت از آنجا که تندروهایی مانند «نفتالی بنت» و «آویگدور لیبرمن» در این کابینه حضور دارند، انتظار نمیرود که سیاستهای این رژیم در خصوص مسئله فلسطین و نحوع تعامل با فلسطینیها و همچنین مسائل منطقهای تغییر چندانی داشته باشد. همانطور که پیشتر ذکر شد این کابینه هیچ دستور کاری برای مسئله فلسطین ندارد و عملاً برای پرداختن به موضوعات کاملاً متفاوت شکل گرفته است اما این لزوماً به معنای این نخواهد بود که شاهد درگیری دیگری در جبهه فلسطین نباشیم.
طی سالیان گذشته ما همواره شاهد اتخاذ یک رویکرد «ضد راهحل» از کابینههای مختلف در رژیم صهیونیستی در خصوص مسئله فلسطین بودهایم
ترکیب و کرسیهای کابینه جدید به گونهای است که هرکس در این ائتلاف که شامل هشت حزب است، حق وتوی تمام تصمیمات مهم را خواهد داشت. نتیجه این خواهد بود که حرکتهای اساسی در درگیریهای اسرائیل و فلسطین، به هر جهت، با این دولت امکانپذیر نخواهد بود. بنت در مورد این موضوع بسیار تندرو است و آشکارا با تشکیل کشور فلسطین مخالفت میکند. او طرفدار سرسخت الحاق منطقه ج که حدود ۶۰ درصد کرانه باختری است بوده و طی چند سال اخیر عناصر برنامه وی نه تنها در رویکرد رسمی نتانیاهو بلکه در طرح معامله قرن ترامپ نیز گنجانده شده و تبدیل به دیدگاه جریان اصلی راستگرایان شده است. گیدئون ساعر و آویگدور لیبرمن نیز تقریباً همین دیدگاه را دارند.
در مقابل، لاپید نخستوزیر علیالبدل از تشکیل کشور فلسطینی حمایت میکند، گرچه او نیز تقسیم قدس را شاید به عنوان موضع اولیه رد میکند. در کنار لاپید احزاب دیگری هستند که به درجات مختلف از سازش حمایت میکنند؛ از آبیوسفید بنی گانتز گرفته تا کارگر به رهبری مرو میخائلی و میرتص به رهبری نیتصان هوروویتس. بنابراین در جایی که بنت و ساعر تشکیل کشور فلسطین را رد میکنند، میکائلی و هوروویتس ایده الحاق یا ادامه اشغال را به دلایل ایدئولوژیک و امنیتی رد و از این رو در عمل همدیگر را خنثی میکنند.
طی سالیان گذشته ما همواره شاهد اتخاذ یک رویکرد «ضد راهحل» از کابینههای مختلف در رژیم صهیونیستی در خصوص مسئله فلسطین بودهایم. اسرائیل در واقع یک سیاست محافظهکارانه را در مورد درگیری دنبال نکرده بلکه سیاست این رژیم، عناصر درگیری را به طور فعّال شکل داده است. نتانیاهو و احزاب راستگرای حاضر در ائتلاف جدید، همه سیاستهایی را حمایت کردهاند که تمایز میان اسرائیل و کرانه باختری را از بین برده است و این تار شدن «خط سبز» اغلب به تصمیمات فعّال کابینه وابسته نیست. روندهای بوروکراتیک و ترتیبات قانونی موجود، همگی به طور پیشفرض یک راهبرد را به پیش میبرد؛ خواه کابینه برنامهای داشته باشد یا نه.
تأثیر بر روابط منطقهای و بینالمللی رژیم
لاپید به عنوان نخستوزیر جایگزین، وزیر امور خارجه و محور ائتلاف جدید، در آمریکا یک اسرائیلی میانهرو قلمداد میشود و به نظر میرسد که بایدن، رئیسجمهور آمریکا، با او راحت باشد. از این رو لاپید امیدوار است که بتواند پیوندها با حزب دموکرات آمریکا را که طی دوران نتانیاهو به شدت آسیب دیده بود، بازسازی کند.
درباره روند عادیسازی نیز با توجه به بحران شناسایی بینالمللی این رژیم و موازنه قدرت در سطح منطقه و همچنین مزایای اقتصادی، از نگاه تمام جریانات سیاسی، ضرورت تلاش برای برقراری روابط سیاسی با کشورهای منطقه بدیهی است و سفر لاپید به امارات و افتتاح سفارت و کنسولگری این رژیم از رویکرد مثبت کابینه جدید به موضوع عادیسازی حکایت دارد.
لاپید امیدوار است که بتواند پیوندها با حزب دموکرات آمریکا را که طی دوران نتانیاهو به شدت آسیب دیده بود، بازسازی کند
در خصوص تنشها با ایران، راهبرد اسرائیل در این زمینه در چارچوب مقابله با برنامه هستهای و نیز موضوع حضور منطقهای تحقق مییابد و سیاست داخلی رژیم به نظر نمیرسد تاثیر چندانی بر این مسئله داشته باشد. با این حال، ممکن است برخی از حملات نمایشی این رژیم در سوریه که یکی از ویژگیهای دوران نتانیاهو بود، کاهش یابد.
نتیجهگیری
توانایی ایفای نقش یک رهبر انسجامبخش از سوی لاپید یا بنت، سرانجام پروندههای فساد نتانیاهو و اولویتهای دستور کار سیاسی کابینه جدید از عوامل تعیینکننده در موفقیت و تداوم آن خواهد بود. به نظر میرسد رویکرد ضد راهحل این رژیم در مسئله فلسطین ادامه یابد. دولت جدید به دنبال بازسازی پیوندها با حزب دموکرات در آمریکا خواهد بود؛ رویکرد مثبتی به عادیسازی روابط با کشورهای عربی اتخاذ کرده و در خصوص رویکرد این رژیم در قبال ایران به نظر نمیرسد شاهد تحول چشمگیری باشیم.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب