در چند روز گذشته وزیر نفت کشورمان اعلام کرد که شرکت ملی نفت ایران با گاز پروم روسیه یک قرارداد واردات گاز را به امضا رسانده است. او بیان داشت که این قرارداد می تواند به احیای نقش ایران به عنوان یک بازیگر انرژی در منطقه کمک کند.
قراردادی برای مشارکت راهبردی؟
روسیه در طول سالهای جنگ اوکراین و پس از آنکه بازار انرژی اروپا را از دست داد، به دنبال بازارهای جایگزین در کشورهای دوست خود بوده است. بیشترین تمرکز این کشور نیز بر ایران و چین بوده است. در همین راستا می توان تعاملات روسیه را بیشتر بر اساس منافع ملی این کشور در نظر گرفت تا توجه به نیازهای کشورهای دوست.
درک درست از رویکرد روسیه نسبت به کشور می تواند در تحلیل این دست قراردادها بسیار حائز اهمیت باشد. روسیه همواره ایران را یه عنوان یک قدرت منطقهای و یک شریک مهم در منطقه دیده است. در حالیکه ایران نگاهی راهبردی به تعامل با روسیه دارد و آن کشور را یک متحد راهبردی برای خود میداند. این درک متفاوت از سطح تعاملات گاهی منجر به تحلیل اشتباه در بین کارشناسان و گاه افراد تصمیم گیر میشود. هرچند روسیه از زمان جنگ اوکراین سعی کرده است که میزان ارتباط و سطح تعامل با ایران را در زمینههای مختلف افزایش دهد و آقای پوتین نیز روی این مسئله تاکید کرده است[1]، اما آنچه واضح است این است که روسیه منافع بلند مدت و جایگاه خود در خاورمیانه را به خاطر ایران به چالش نخواهد کشید و این موضوع در رفتار روسیه مشهود است.
فرصت بزرگ ایران؟
اکنون با درک بهتر سطح روابط سیاسی ایران و روسیه می توان به قرارداد گازی این دو کشور پرداخت.
قرارداد جدید گازی ایران و روسیه در زمانی به نتیجه رسید که روسیه از تعامل با چین برای خط لولهی سیبری۲ نا امید شد و مذاکرات آقای پوتین و رهبران چین در این باره به نتیجه نرسید. بنابراین اولین نکتهی مهم این است که برای روسیه چین در اولویت اول فروش گاز بوده است و ایران به عنوان یک گزینهي دوم مطرح بوده است.[2]
در کنار آن برخی معتقدند این قرارداد گازی در چارچوب برنامههای راهبردی همکاری دو کشور تعریف میشود که چندان قابل اتکا نیست. زیرا گازپروم در سال۲۰۲۲ نیز یک قرارداد همکاری و سرمایه گذاری در صنعت گاز ایران را در همان بحبوحهی تنظیم قرارداد همکاری راهبردی، با شرکت ملی نفت و گاز ایران امضا کرد اما پس از آن خبر چندانی از پیگیری و سرمایه گذاری گاز پروم نشد.
بنابراین به نظر میرسد قرارداد جدیدی که به امضا رسیده است، یک مسیر جدید و بر اساس نیازهای طرفین است. در این قرارداد ایران به مدت ۳۰ سال از روسیه گاز وارد خواهد کرد و مبلغی نزدیک۳۰ میلیارد دلار سالانه به طرف روسی پرداخت خواهد شد. هرچند بخشی از این مبلغ به صورت تهاتر گازی خواهد بود، اما بی شک همهی آن نیست. طرف روسی نیز متعهد به توسعه و ساخت خط لوله در کف بستر خزر شده است و همینطور ایران میتواند به عنوان یک هاب گازی، به عراق و ترکیه گاز صادر کند[3]. دربارهی این قرارداد بر خلاف وزیر نفت ایران که آن را راهبردی و اتفاق بسیار بزرگی دانسته، مدیرعامل گازپروم آن را صرفا یک قرارداد با اهمیت برای طرفین دانسته است. بنابراین این قرارداد برای روسیه صرفا جنبهي پر کردن جای اروپا را داشته است و نه بیشتر. اما برای ایران میتواند یک فرصت مناسب باشد تا خود را مجدد به عنوان یک بازیگر مهم در انرژی در سطح منطقه معرفی کند و در صورت موفقیت در این مهم بتواند به یک صادرکننده مهم انرژی در جهان تبدیل شود.
ایران برای استفاده از این موقعیت که شاید روسیه نیز به اجبار و بر اساس نیاز به آن تن داده است، باید فرصت را غنیمت بشمارد، خط لولهي صلح با پاکستان را هرچه سریعتر تکمیل کند تا بتواند با هند برای تامین گاز این کشور وارد مذاکره شود. همچنین ایران با توجه به تهاتر گازی با ترکمنستان این فرصت را دارد که بتواند میزان صادرات گازی خود را در فصلهای سرد سال افزایش دهد و مشکل ناترازی گاز در مناطق شمالی را با این دو قرارداد تا حد زیادی رفع کند.
بنابراین شاید این قرارداد گازی برای روسیه یک برد بزرگ باشد اما ایران میتواند از آن یک فرصت مناسب برای خود ایجاد کند و خود را تبدیل به یک هاب انرژی مهم در جهان کند. این اتفاق با تامین گاز هند و نفت چین تا حد زیادی رخ خواهد داد و ایران میتواند در تعاملات سیاسی با این کشورها نیز به گشایشهای خوبی برسد و شرایط اقتصادی کشور را بهبود بخشد. همچنین ایران با تامین گاز و فروش آن به همسایگانش می تواند روابط همسایگی را ارتقا دهد. این موضوع اهمیت دیپلماسی انرژی را بیش از پیش برای اقتصاد ایران نمایان میکند و اگر ایران بتواند با درک درست و از این ظرفیت استفاده کند، میتواند خود را برندهی بلند مدت این قرارداد گازی بداند.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب