جنگ روسیه و اوکراین تبدیل به یک جنگ طولانی مدت و فرسایشی شده است. به نظر می رسد این جنگ در حال عبور از سطح کنترل است و می تواند تبدیل به جنگ جهانی سوم و آغاز یک فاجعه بزرگ برای بشریت باشد. این جنگ اکنون در حال گذر به مرحلهي جدیدی است که می تواند همان نقطهی انفجار باشد.
تهدید یا آمادگی؟
ناتو در اروپا در حال تقویت توان نظامی و لجستیکی خود است. این اتحاد به دنبال افزایش ظرفیتها و قدرت بازدارندگی خود است، به ویژه اینکه آنها چند عضو جدید هم به خود اضافه کردهاند که منجر به افزایش توان و ظرفیت این اتحاد شده است[1].
در مقابل روسیه نگاهی تهدید آمیز به این مسئله دارد و معتقد است که این اقدامات ناتو نه برای بازدارنگی بلکه برای تقویت توان نظامی جهت تحت فشار قرار دادن روسیه است. روسیه بر این باور است که ناتو با محوریت ایالات متحده به دنبال محدود کردن و تضعیف روسیه است و بنا دارد مانع توسعهی راهبردی روسیه در ژئوپلتیک پیرامون خود شود. این تفسیر روسیه منجر به شکل گیری اختلافات و در نهایت جنگ اوکراین شده است، جایی که حالا به نظر کشورهای مختلف به دنبال تضعیف روسیه و غلبه بر آن هستند، موضوعی که تا به امروز در آن توفیق نیافتند.
علاوه بر آن به نظر می رسد که ناتو از جنگ جهانی دوم درس بزرگی گرفته است و به دنبال تقویت جبههی شرقی خود است، جایی که یاد آور اتفاقات شیرینی برای متفقین است. این منطقه که تا حدی پاشنهی آشیل ناتو بود با پیوستن سوئد و فنلاند در حال تبدیل شدن به یک نقطهی قوت است. جبهه شرقی ناتو شامل کشورهای حوزه دریای بالتیک مانند استونی، لتونی و لیتوانی میشود. این کشورها که زمانی جزئی از اتحاد جماهیر شوروی بودند، پس از فروپاشی آن به ناتو پیوستند. روسیه این اقدام را به عنوان تهدیدی برای امنیت خود تلقی میکند و تنشهای زیادی در منطقه به وجود آمده است زیرا روسیه بر این باور است که ناتو در حال محدود کردن آنها و آماده سازی برای تهاجم نظامی یا تهدید تمامیت ارضی روسیه است. تقویت جبهه شرقی ناتو پیامی قاطع به روسیه ارسال میکند که ناتو متعهد به دفاع از کشورهای حوزه دریای بالتیک است. علاوه بر آن تقویت جبهه شرقی ناتو بدون جنجال نبوده است. به طوریکه برخی از کارشناسان نیز هشدار دادهاند که این امر میتواند منجر به یک جنگ سرد جدید بین روسیه و غرب شود. در واقع غرب در حال ارسال یک پیام تاریخی است که در این جبهه همهي توان خود را به کار خواهد بست تا آنچه را در جنگ جهانی دوم بر سر آلمان آورد این بار برای روسیه رقم خواهد زد[2].
در واقع کشورهای اروپایی که زراد خانهي هستهای چندانی در مقابل روسیه ندارند، در تلاش هستند این ضعف را هرچه سریعتر برطرف کنند. آنها در تلاش هستند که بتوانند خود را برای نبرد احتمالی با روسیه آماده کنند. هم چنین تقویت جبههي شرقی جایی است که برای ناتو بسیار ارزشمند است. آنها در این منطقه هم از نظر ژئوپلتیک و هم از نظر تاریخی و جنگ روانی می توانند بر روسیه برتری داشته باشند و میدان نبرد به نزدیکترین محل به خاک روسیه میرسد، جایی که روسیه باید برای بقا با ناتو درگیر شود و بی شک سر آغاز یک نبرد بزرگ خواهد بود[3].
در کنار آن این رویکرد ناتو و اروپا یک فرار رو به جلو است که آنها به دنبال ارسال پیام های روشن به روسیه هستند که قدرت تاریخی اتحاد را به یاد آورد. علاوه بر آن، به نظر میرسد که این یک انتقام تاریخی خواهد بود، جایی که فرانسویان و بریتانیاییها به دنبال تسویه حساب با روسیه هستند و امیدوارند بتوانند بر روسیه پیروز شوند.
این رویکرد ناتو در قبال روسیه می تواند برای ایالات متحده که از میدان جنگ دور است، منفعت زا باشد. اگر آمریکا بتواند بخش عمدهی تجهیزات را برای اروپا تامین کند، یعنی توانسته است موتور اقتصاد خود را تقویت کند و از سه رقیب بزرگ خود یعنی روسیه، چین و اروپا فاصله بگیرد و هم چنان قدرت اول اقتصادی و سیاسی جهان باقی بماند. این موضوع برای آمریکا بسیار ارزشمند است و شاید حتی حاضر باشد روی آن قمار کند که روسیه را به یک نبرد نهایی بکشاند.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب