بعد از ترور شهید سلیمانی در بامداد ۱۳ دی ۱۳۹۸ غربیها تصور میکردند که جمهوری اسلامی به دلیل آن که در شرایط اجتماعی و اقتصادی نامساعدی به سر می برد دچار نوعی زوال شده و نه تنها در داخل بلکه در بین کشورهای منطقهای نیز اعتبار خود را از دست خواهد داد. این اتفاق ناگوار در شرایطی رخ داده بود که دو ماه قبل از آن نیز در آبان ماه ۱۳۹۸ ایران درگیر حوادثی شده بود و گروههایی ضد ایرانی و معارض تجمع مسالمت آمیز مردم برای گرانی بنزین را به شورش و درگیری داخلی تبدیل کردند و تعدادی از مردم آسیب دیدند و برخی نیز جانشان را از دست دادند و این حوادث خوراک رسانههای غرب برای نشان دادن چهرهای غیر واقعی از ایران شده بود.
تعدادی از اغتشاشگران در این درگیریها پرچم ایران را آتش زدند و عکس سپهبد سلیمانی را پاره کردند. در واکنش به آتش زدن پرچم ایران و پاره کردن تصویر حاج قاسم کلیپی از ایشان منتشر شد که میگفت: «صحنههای عجیبی بود کربلای ۵، ما برای دفاع از هر متر کشورمان، خصوصاً در آن منطقه شهید دادیم. من همینجا بگویم وقتی صحنه نابخردانه آن نادان را در آتش زدن پرچم ایران دیدم خیلی دلم سوخت. گفتم ای کاش به جای پرچم، من را ده بار آتش میزدند، به جای تصویر من. چون ما برای نشاندن پرچم بر سر قله دهها شهید دادیم تا بتوانیم این پرچم را سرافراز و برافراشته نگه داریم.»[۱]
جمهوری اسلامی به دلیل تحریم و محدودیتهای تجاری تحمیل شده توسط دولتهای غربی در شرایط نامساعد اقتصادی به سر میبرد و این حوادث میتوانست نظام جمهوری اسلامی ایران را با چالشهای بزرگی مواجه سازد و از همه مهمتر وحدت و یکپارچگی ملت ایران را نشانه رفته و آن را از بین ببرد. دو ماه از این ماجراها گذشته بود و طی این دو ماه رسانههای غربی دائماً تحلیلهای جدیدی از این ماجرا ارائه میدادند، در واقع حوادث آبان به بهانهای برای سیاه نمایی علیه جموری اسلامی ایران تبدیل شده بود و اخبار رسانههای معاند به گونهای تنظیم میشد که جمهوری اسلامی ایران ظرف مدت کوتاهی سرنگون خواهد شد. گروههای اغتشاش گر محدود، به کل ملت ایران تعمیم داده شدند و هر روز شاهد دهها گزارش تفصیلی و تحلیلی از حوادث آبان در طی این دو ماه علیه ایران بودیم.
در چنین شرایطی سپهبد حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و همراهانشان در بغداد و با دستور مستقیم ترامپ به شهادت رسیدند. غربیها فکر میکردند پس از شهادت بزرگ مردی چون شهید سلیمانی جمهوری اسلامی ایران با چالش جدیدی مواجه خواهد شد و پروژه سرنگونی ایران راحتتر پیش میرود. اما در تشییع جنازه شهدای مقاومت در عراق و شهرهای مختلف ایران چند نکته برجسته شد آن هم حضور مردم با سلایق مختلف و شرایط مختلف اقتصادی و همچنین شکوه و عظمت این حضور بود که در جهان بی نظیر بود و به تعبیر حجت الاسلام قرائتی اگر همه رئیس جمهورها با هم بمیرند هم چنین تشییع جنازهای انجام نمیشد[۲] و چنین جمعیتی حضور نمییافت.
پس از این تشیییع جنازه تاریخی رهبر انقلاب در وصف آن فرمودند: «این قضیه عادی نبود. تشییعهایی که با آن جمعیت در شهرهای مختلف انجام شد، با این وضعیت و مشکلات اقتصادی و گرفتاریها، توجیه عادی و مادی نداشت».[۳]
شهید سلیمانی در زمان حیاتش تمام دغدغهاش حقظ نظام جمهوری اسلامی و همدلی و یکپارچگی مردم بود. او با تمام مشغلهای که داشت همواره بین مردم و با مردم بود و پس از شهادتش هم مردم برایش سنگ تمام گذاشتند. این بار همه ملت ایران بدون استثنا علیه دشمن دیرینه و عامل ترور شهید سلیمانی با همدلی و یکپارچگی تمام متحد شدند و بار دیگر برایشان دشمنی رژیم متجاوز و مستکبر آمریکا ثابت شد. حضور بی مانند ایرانیان در تشییع شهید سلیمانی در شهرهای اهواز، مشهد، تهران و کرمان نه تنها هیچ نشانهای از اختلاف و درگیری ناشی از حادثه آبان را نشان نمیداد بلکه باعث بهت و حیرت جهانیان نیز شد.
حاج قاسم و همراهان شهید او، زندگی خود را وقف خدمت به آرمانهای مقاومت، دفاع از حق و شرافت ملتها کردند و به واسطه پایان دادن به تروریسمی که به اذعان آمریکاییها ساخته و پرداخته خودشان بود، نه تنها در وجدان مردم منطقه بلکه در وجدان مردم جهان جاودانه شدند. خون آنان موجب رویشهای جدیدی نه تنها در ایران بلکه در منطقه علیه نظام سلطه شد که پیروزیهای بزرگی را رقم زد و تبعات آن تاکنون نیز ادامه داشته است.
https://iuvmpress.news/fa/?p=39611
نظر
ارسال نظر برای این مطلب