موج جدید درگیریهای حماس و رژیم صهیونیستی رنگی متفاوت دارد که به لحاظ سیاسی و نظامی میتواند آینده منطقه را دستخوش تحولاتی اساسی در حوزههای مختلف امنیتی و نظامی کند. چیزی در حدود دو هفته از موج جدید عملیاتهای مقاومت مسلح فلسطین در نوار غزه علیه اراضی اشغالی گذشته است و در مقابل، رژیم صهیونیستی نیز مانند گذشته با اجرای عملیاتهای گسترده طی جنگ، دست به تخریب ساختمانهای مسکونی و اداری نوار غزه زد. در این بین، چیزی که بیش از همه جلب توجه کرد، تغییر شیوه درگیریها از طرف مقاومت فلسطین است. مقاومتی که دیگر با سنگ و نارنجکهای دستی به مقابله با دشمن نمیپردازد؛ بلکه با انواع راکتها و موشکهای خود، تلآویو در شمال و نقب و ایلات در جنوب را نشانه گرفت.
از سال ۲۰۰۶ و پس از جنگ ۳۳ روزه، صهیونیستها به این نتیجه رسیدند در حوزه سامانههای دفاعی و پدافندی، نقصهای بسیاری متوجه آنها بوده و از همین رو، در پی ایجاد ساختارهای نظامی جدید برآمدند که منجر به ساخت سامانه پیشرفته گنبد آهنین در سال ۲۰۱۱ شد. از این سال تا به امروز، تبلیغات و پروپاگاندای عظیمی از این سامانه در سراسر منطقه غرب آسیا وجود داشته که منجر به تلقی ایمنی قطعی از کارکرد و کارایی این سامانه شده بود. رژیم صهیونیستی با استفاده از این طرز تلقی نسبت به سامانه دفاعی خود، همواره از آن به عنوان اهرمی بهمنظور فشار برای توسعهطلبیهای خود استفاده کرده است. نقطه عطف درگیریهای هفته گذشته، استفاده از راکتهایی بود که حتی توانستند از گنبد آهنین نفوذناپذیر آسمان تلآویو به عنوان پایتخت رژیم اشغالگر قدس و یکی از تودرتوترین لایههای پدافندی نیز عبور کنند. این مسئله به این دلیل بسیار حائز اهمیت است که تاکنون چنین روندی در نبردهای گذشته وجود نداشته است. استفاده از ظرفیتهای جدید حماس، منجر به آن شده که معادلات دفاع – حمله رژیم اسرائیل دچار تغییرات عمدهای شود. استفاده از ظرفیت راکتی برای زیر فشار قرار دادن سامانه دفاعی گنبد آهنین توانست کارکرد ادعایی بینقص این سامانه را زیرسؤال برده و این مسئله میتواند در آینده تحولات امنیتی و نظامی منطقه تأثیر بگذارد؛ زیرا دیگر خبری از تابوی امنیتی گنبد آهنین و نفوذناپذیری آن نیست. بهخصوص که این شکست نفوذناپذیری به وسیله راکتهای بسیار ارزانقیمت انجام شده است. از دیدگاه امنیتی، چنین تغییر رویههایی نه تنها بر مناسبات نظامی بلکه بر مناسبات سیاسی یک منطقه نیز تأثیر میگذارد. برای چندین سال، گنبد آهنین اسرائیل به عنوان یک تابوی امنیتی در نظر گرفته میشد و در مناسبات سیاسی این کشور با اعراب و چیدمان ادراک آنها نسبت به مقوله اسرائیل نیز نقش مهمی داشت. اما با روندی که در دو هفته گذشته شاهد آن بودیم، این سامانه نیز ضعفهای خود را آشکار کرد تا دیگر نتواند به عنوان اهرمی برای چانهزنیهای آینده مورد استفاده قرار گیرد.
در نتیجه تابوشکنی از سامانه گنبد آهنین، تحولی دیگر نیز اتفاق افتاد که مربوط به کلیت مسئله فلسطین است. ماهیت نبرد بر سر آزادسازی فلسطین از سلطه غیرمشروع رژیم اشغالگر قدس، تحول و دگرگونی عظیمی را تجربه میکند که دیگر محدود به استفاده از ادوات سنتی جنگافزاری نیست. این روند جدید میتواند آرمان فلسطین آزاد را رنگی دیگر بخشیده و قدرت چانه زنی مقاومت را در صحنه مذاکرات سیاسی نیز افزایش دهد. هر چند رژیم صهیونیستی همچنان به شیوه سنتی خود، ساختمانها و برجهای مسکونی نوار غزه را بمباران میکند، اما براساس تجربه تاریخی مردم فلسطین، این بمبارانها و قتلعامها همواره عزم مردم این سرزمین را برای بازپسگیری فلسطین قویتر کرده است. این در حالی است که در حملات صهیونیستها، بیش از ۲۳۰ نفر کشته شدهاند که با واکنش نهادهای حقوق بشری بینالمللی نیز مواجه شده است. ویران کردن برج الجلاء متعلق به خبرگزاری آسوشیتدپرس و دیگر شبکهها و خبرگزاریهای مطرح جهانی نیز همچون بمبی رسانههای جهان را لرزاند و خبر از این داد که رژیم صهیونیستی تا چه حد زیر فشار قرار دارد و برای اهداف خود دیگر حتی پوششی نیاز ندارد و عملاً عرصه دیپلماسی عمومی را نیز نادیده میگیرد تا از زیر فشار حملات اخیر حماس خارج شود. امری که در نهایت، منجر به پذیرش آتشبس یکطرفه از سوی کابینه امنیتی این رژیم شد و نتانیاهو، بی آنکه دستاورد قابل توجهی جز خرابی به بار آورد، شکست را پذیرفت.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب