تنش‌ها میان طالبان و پاکستان 13

تنش‌ها میان طالبان و پاکستان

 پس از یک هفته تنش میان طالبان و مرزبانان پاکستانی، اخبار منتشر شده حکایت از آن دارد که دو طرف بر سر کاستن از اختلافات و تنش‌ها به توافق دست یافته‌اند. گویا این توافق پس از سفر مقامات طالبان و در رأس آن‌ها ملایعقوب، فرزند ملاعمر و سرپرست وزارت دفاع طالبان به منطقه مرزی ننگرهار حاصل شده است.
همان مکانی که تنش‌های مرزی از آنجا و در زمانی آغاز شد که نیروها و مقامات محلی طالبان نه تنها مانع تقویت موانع و تجهیزات مرزی توسط طرف پاکستانی شدند، بلکه حتی اقدام به جمع‌آوری و انتقال آن‌ها به داخل خاک افغانستان نیز کردند. اگر چه دلایل واضح و مستدلی برای تعمدی بودن همزمانی بروز این رخداد با برگزاری نشست کشورهای سازمان همکاری اسلامی در پاکستان نمی‌توان یافت، اما همین تقارن زمانی دست‌کم موجب شد دو طرف در ابتدای امر تا حد ممکن از انعکاس ماجرا در رسانه‌ها پرهیز کنند.
با این حال تداوم ماجرا از یک سو و اقدامات تلافی‌جویانه پاکستان در شلیک راکت و انجام حمله هوایی به مناطقی در داخل افغانستان از سوی دیگر، موجب شد این تنش‌ها در روزهای گذشته بازتاب قابل ملاحظه‌ای پیدا کند. اگر چه ظاهراً دو طرف به تفاهمی دست یافته‌اند، اما نباید فراموش کرد منشأ و ریشه‌های بحران همچنان دست‌نخورده باقی مانده است. در این راستا شاید بتوان سهم دو عامل را در بروز این بحران بیش از همه تأثیرگذار دانست.
در وهله نخست، علت این رویداد را می‌توان به ضعف‌های ساختاری و درون سازمانی دولت موقت طالبان مرتبط دانست؛ جایی که میان فرماندهان محلی و مقامات طالبان در پایتخت ارتباطات و هماهنگی‌های لازم وجود نداشته و اغلب آن‌ها در نواحی تحت امرشان به شکلی مستقلانه و بدون ضوابط قانونی و یا اجرایی مشخص عمل می‌کنند. اگر به این موضوع ناآگاهی و ضعف اطلاعاتی افراد و مقامات طالبان از پیچیدگی‌های سیاسی و جغرافیایی کشور را اضافه کنیم، برخی ریشه‌های بروز چنین مشکلاتی آشکارتر می‌شود. تنش مرزی میان مرزبانان کشورمان و طالبان در ماه گذشته دقیقاً در چارچوب همین شرایط رخ داد؛ شرایطی که از اطلاعات غلط طالبان درباره خطوط مرزی و خودمحوری برخی فرماندهان محلی آنان منشأ می‌گرفت. در مورد اخیر و در زمینه پاکستان هم این موضوع بخشی از ماجرا را توجیه می‌کند؛ چنان‌که بنابر نقل‌قول مقامات پاکستانی ملایعقوب در جریان سفرش به منطقه، به مقامات و افراد محلی طالبان نسبت به انجام هرگونه اقدام خودسرانه و بدون اطلاع کابل هشدار داده است.
اما بخش دوم و در واقع اصلی ماجرای تنش‌های مرزی کنونی به ریشه‌های تاریخی و کهن اختلافات مرزی دو کشور بر سر خط مرزی دیورند برمی‌گردد؛ خطی که میراث استعمار انگلیس است و تاکنون خلاف تمایل شدید پاکستان، هیچ نظام سیاسی و دولتی در افغانستان تن به پذیرش آن نداده است. تقسیم و جداسازی قبایل پشتون در دو سوی مرز، همان نکته‌ای که برای دولتمردان کابل غیرقابل پذیرش به نظر می‌رسد؛ به‌ویژه با در نظر گرفتن این مهم که پیشاور در زمانی نه چندان دور، پایتخت زمستانی حکمرانان کابل بوده است.
در این وضعیت برخی این گمانه‌زنی قوی را مطرح کرده‌اند که تلاش برای شناسایی رسمی خط دیورند، یکی از اهداف اصلی و بنیادین حمایت اسلام‌آباد از طالبان را ترسیم کرده است. با این همه، طالبان چه در دوران اول سلطه خود بر افغانستان و چه در زمان فعلی، نه تنها در این زمینه آب پاکی را روی دست پاکستان ریخته و به این تقاضا روی خوش نشان نداده؛ بلکه حتی بنا به تحلیل برخی صاحب‌نظران، با اتکا بر ناسیونالیسم پشتون شرایط دشوارتری را برای اسلام‌آباد رقم زده و یا خواهد زد.
در بیانی واضح‌تر، وضعیت فعلی معلول همان شرایطی است که «الیور روآ» ۲۰ سال پیش نیز آن را پیش‌بینی کرده بود: «پاکستان که در ظاهر به موفقیت‌هایی دست یافته، احتمالاً برای چنین موفقیت‌هایی بهای سنگینی خواهد پرداخت؛ با پیروزی‌های طالبان مرز بین پاکستان و افغانستان عملاً برداشته شده است». اما باوجود این جنبه‌های دردسرساز شاید این موضوع دست‌کم یک پیامد مثبت هم داشته باشد؛ اینکه اسلام‌آباد بیش از گذشته منافع و سیاست‌های خود را نه در حمایت یک‌جانبه از طالبان، بلکه در حمایت از شکل‌گیری یک دولت فراگیر در افغانستان مورد ارزیابی دوباره قرار دهد.
 

https://iuvmpress.news/fa/?p=39237



نظری برای این مطلب ثبت نشده است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب