تنگه ها، گذرگاههای طبیعی دریایی و جزایر، موقعیت هایی هستند که هم در قدرت ملی و سیاست خارجی کشورها تاثیر دارند و هم در استراتژیهای نظامی مورد توجه قرار میگیرند. تنگه هرمز و جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک از مناطق مهم و استراتژیک خاورمیانه هستند براساس حاکمیت تاریخی در کنترل ایران قرار دارند.
از ابتدای تشکیل امارات متحده در سال1791،سه جزیره ابوموسی،تنب بزرگ و تنب کوچک با توجه به اهمیت استراتژیک خود در منطقه خلیج فارس،همواره موضوع مناقشه میان این کشور با ایران بوده و روابط دو کشور را تحت تأثیر قرار داده است.به این ترتیب امارات متحده عربی،هر از گاهی با تکرار ادعاهای خود نسبت به این سه جزیره،باعث میشود این مسأله به موضوع اصلی مناسبات دو کشور و حتی مناسبات میان ایران و سایر کشورهای عربی تبدیل شود. این سه جزیره اکنون در اختیار ایران قرار دارند و بر اساس واقعیتهای تاریخی نیز همواره جزئی از خاک ایران محسوب میشدهاند، ولی مطرح شدن ادعای امارات و سازمانهایی چون اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس و اخیرا نیز اظهارات مقامات روسیه در این زمینه، دلمشغولیهایی را برای سیاست خارجی ایران به وجود میآورد.
در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بحث استقلال و تمامیت ارضی کشورها یک موضوع غیرقابل مذاکره و خدشه ناپذیر است. این تمامیت ارضی می تواند در اوکراین یا جزایر سه گانه یا کشورهای دیگر باشد، هر جا تمامیت ارضی یک کشور به خطر بیفتد ایران مخالف است و افکار عمومی داخل ایران نیز مسئله تمامیت ارضی برایشان خیلی اهمیت دارد و در مورد این مسئله کوتاه نخواهند آمد.
امارات به دنبال حمایت بین المللی
امارات در مسئله جزایر سه گانه دنبال زمینه چینی برای استفاده از ظرفیتهای بینالمللی است. یعنی چون امارات می داند ایران هیچگاه پای این ادعاها حاضر به مصالحه نمیشود و در هیچ مجمعی با طرف اماراتی گفت و گو نمی کند. به همین دلیل ابوظبی در تلاش است که از ظرفیت شورای امنیت استفاده کند.
یعنی امارات تلاش دارد یک زمینهچینی ادبیاتی دیپلماتیک داشته باشد و اینجاست که یک مقدمه چینی تاریخی را هم مطرح میکند. شکاف و گسل ها و اختلافات ایران با سه عضو غربی شورای امنیت یعنی آمریکا، فرانسه و انگلیس دائماً در حال تشدید است، امارات اکنون نیمنگاهی به استفاده از ظرفیت دو عضو دیگر ثابت شورای امنیت که دارای حق وتو هستند، یعنی چین و روسیه دارد. چون تا زمانی که چین و روسیه هم با این موضوع همراه نباشند امکان استفاده و بهره برداری از شورای امنیت وجود ندارد. بنابراین در مسئله جزایر سه گانه در سالهای اخیر سراغ همراهی چین و روسیه رفته است.[1]
وقتی کشورهای جهان و بهویژه قدرتها روی یک موضوع خاص به اجماع میرسند و موضع میگیرند، برای مثال زمانی که چینیها با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس یا روسها با کشورهای عربی درباره موضع غلط امارات متحده عربی بر سر جزایر سهگانه ایرانی به اجماع میرسند، میتواند معنای دیگری داشته باشد. بهویژه تکرار این موضع که نشان میدهد هژمونیطلبی روسیه و پوتین نهتنها حد و حصری ندارد؛ بلکه بسیار عمیق و ریشهدار است. اتفاقا اینجاست که مسکو با این دو باری که از ادعای غلط امارات حمایت کرده است، بهخوبی نشان داد که حاضر است مسئولیت و تبعات پیشکشیدن این ادعای واهی امارات را متقبل شود؛ چون از یک سو حفظ روابط با امارات را برای خود بهشدت حائز اهمیت میداند و از طرف دیگر هیچگونه اهمیت درخورتوجهی برای واکنشهای تهران قائل نیست.[2]
امارات اصلی ترین شریک روسیه
تحریمهای ایالات متحده و اروپا بر نفت روسیه موجب شده تا امارات به مقصد نخست صادرات کرملین تبدیل شود، رهبران این کشور حاشیه خلیج فارس حالا نفت را با قیمتهای تخفیفی خریداری کرده یا پالایش میکنند - تجارتی که معمولا با تحریمهای غرب در تضاد نیست.
بسیاری به اشتباه معتقدند اماراتیها از آمریکا فاصله گرفته اند و به همین دلیل سمت روسیه رفته اند در حالی که شواهد نشان می دهد که امارات با چراغ سبز واشنگتن روابطش را با روسیه افزایش داده است. در واقع منافعی که ابوظبی از روابط با مسکو به دست می آورد و حمایت آمریکا سبب شده که روابط این دو کشور افزایش یابد.
پس از جنگ اوکراین، مقامات و مشاوران آمریکایی به شکلی غیر علنی گفتند که مانع تجارت نفت روسیه با امارات نخواهند شد. البته تا زمانی که دو بازیگر به سقف قیمتی که توسط کشورهای ثروتمند گروه هفت تعریف شده و هدفش کاهش درآمد کرملین است، احترام بگذارند. ایالات متحده و اروپا واردات طلای روسیه را ممنوع کردند، با این حال شاهد بودیم که همه این تحریم ها فعل و انفعال های امارات در این حوزه را تحت تاثیر قرار نمی دهد. ابوظبی در طول بهار عربی و حتی در شرایطی که ویروس کرونا در سراسر جهان وضعیت اضطراری ایجاد کرده بود، بهشت خاورمیانه محسوب می شد. امروز نیز ثروت روسیه به تدریج در حال انتقال به این کشور عربی است. دبی که مدتها مرکز طلا بود، اکنون طلای روسیه را در مقادیر بیشتری مبادله میکند. این کنش مرکز ثقل صنعت تجارت نفت را از اروپا و ژنو به دبی منتقل کرده است.
همچنین هجوم روس ها به امارات توجه بانک ها را به خود جلب کرده است. « ان بی دی»، بانک اصلی دولتی دبی، بانکداران موسسات مالی روس را برای راهاندازی واحدی که به مدیریت پول روس های ثروتمند اختصاص داده شده، تشویق کرده است. همزمان بانکهای محلی هزاران حساب برای روسها باز کردهاند. مقامات امارتی نیز گفتهاند که بانکهای محلی از تعامل با افراد تحریمشده اجتناب میکنند تا بدین طریق روابطشان با بانکهای آمریکایی که دلار را تسویه میکنند پر تنش نشود.[3]
روسیه نیز از روابط با امارات به دنبال منافع ملی خود است آن هم در شرایط جنگ و تحریمی که با چالشهای زیادی روبروست. لذا هم اکنون به گفته پوتین اصلی ترین شریک تجاری روسیه در حهان عرب امارات متحده عربی است.
بنابراین وقتی روسیه در یکسال اخیر، نه یک بار بلکه دو بار، یک بار در شورای همکاری خلیج فارس و یک بار دیگر در نشست مراکش از ادعای غلط امارات متحده عربی درباره جزایر سهگانه ایرانی حمایت میکند، قطعا تبعات حقوقی و نیز پیام خاص دیپلماتیکی را هم برای ایران و هم در برابر امارات به دنبال دارد.[4]
جمهوری اسلامی ایران در این دوبار سعی کرده است که از طریق دیپلماتیک این خطای راهبردی روسیه را به آنها گوشزد کند اما بنظر میرسد که باید قاطعانهتر ادعاهای واهی در مورد مسئله جزایر سه گانه خود را حل و فصل کند و در رابطه با روسیه براساس منافع ملی عمل کرده و روسیه را با اقدام متقابل و تحت فشار قرار دادن در بالکان به طور خاص حقوق بشر در بوسنی تنبیه کند.
در نهایت باید گفت همانطور که از امارات به عنوان یکی از ایالت های آمریکا نام برده میشود. در روابط این کشور با روسیه نیز این مسئله کاملاً مشهود است که امارات شراکت دیرینه خود را با آمریکا و غرب کنار نگذاشته است و با اجازه آنها روابط خود را با روسیه افزایش داده است. چرا که اماراتیها ثابت کردهاند همواره در راستای منافع خود و اربابان غربیشان عمل میکنند و مسکو قبل از هر اظهار نظری در مورد تمامیت ارضی ایران باید مراقب سیاستهای دوگانهی ابوظبی نیز باشد.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب