در یک تغییر بنیادین و شاید قابل پیشبینی، چشمانداز ژئوپلیتیکی جهان با انجام مذاکرات روسیه و ایالات متحده در ریاض در حال تغییر است. محل برگزاری این نشست، نمادی از نفوذ رو به رشد عربستان سعودی است، زیرا این کشور میانجیگری گفتگویی را بر عهده دارد که میتواند مسیر مناقشه در اوکراین و نظم جهانی گستردهتر را بازتعریف کند. این مذاکرات در بحبوحه روابط پرتنش بین روسیه و غرب، به ویژه ایالات متحده و اروپا، پس از جنگ روسیه و اوکراین، انجام شد و نتیجه آن میتواند به طور بالقوه راه را برای توافقی هموار کند که توازن قدرت را در سراسر جهان تغییر دهد.
این گفتگوها برندگانی دارد که روسیه یکی از بزرگترین و مهمترین آنها خواهد بود. روسیه، به دلیل حمله به اوکراین، تحریمهای اقتصادی شدید، تلفات نظامی و چالشهای سیاسی زیادی را متحمل شده است. با این حال، از طریق این گفتگوی مستقیم با ایالات متحده، این کشور ممکن است بتواند اثرات جانبی جنگ را کاهش دهد. آنهم با جستجوی راهکاری که به آنها اجازه میدهد کنترل خود را بر برخی از ادعاهای ارضی حفظ کنند یا تضمینهایی درمورد عدم عضویت اوکراین در ناتو به دست آورد. علاوه بر این، مسکو میتواند از این مذاکره برای تضمین کمکهای اقتصادی با تضمین لغو یا تسهیل برخی از تحریمها استفاده کند و از این طریق اقتصاد خود را در بلندمدت پایدار کند.
برای ایالات متحده، دستاوردها چندوجهی است. آمریکا میتواند با دستیابی به توافقی که تنشها با روسیه را کاهش میدهد، اهداف سیاست خارجی خود را تثبیت کند و از یک مناقشه طولانی مدت جلوگیری کند. ایالات متحده همچنین میتواند اهرم اضافی بر متحدان اروپایی به دست آورد و خود را به عنوان معمار اصلی هرگونه توافق معرفی کند و شرایط روابط امنیتی و اقتصادی آینده با روسیه و اوکراین را حتی برای شرکای اروپایی خود تعیین کند. پتانسیل کاهش بیثباتی جهانی، به ویژه در بازارهای انرژی، نیز به عنوان یک ملاحظه برای واشنگتن مطرح است که با این توافق به آن دست مییابد.
با این حال، طرفهایی که بیشترین زیان را متحمل میشوند، اوکراین و اروپا هستند. اروپا، به عنوان یک بازیگر منطقهای، احتمالاً خود را در این مذاکرات بازیگری درجه دو خواهد یافت. در حالی که اتحادیه اروپا یکی از قویترین حامیان اوکراین در برابر روسیه بوده است. اروپا مدتهاست که در مورد چگونگی پرداختن به تهدید روسیه دچار اختلاف بوده است، کشورهایی مانند آلمان و فرانسه از دیپلماسی حمایت میکنند و برخی کشورهای دیگر خواستار مداخله نظامی قویتر هستند. در این شرایط، اروپا نمیتواند نتیجه بحثها را شکل دهد، مگر اینکه امتیازات قابل توجهی به ایالات متحده بدهد.
علاوه بر این اوکراین، به عنوان طرف مستقیم در این مناقشه، خود را در موقعیتی آسیبپذیر مییابد. در حالی که کییف شجاعانه در برابر روسیه جنگیده است، سرنوشت آن در نهایت به تصمیمات اتخاذ شده در ریاض گره خورده است. اوکراین ممکن است چارهای جز پذیرش نتیجه این مذاکرات نداشته باشد، به ویژه اگر اروپا نتواند به اندازه کافی به ایالات متحده فشار بیاورد تا شرایط مطلوبتری را تضمین کند. ایالات متحده ممکن است به اوکراین بین حمایت نظامی جزئی و کمک اقتصادی، با شرایطی که میتواند شامل مصالحههای ارضی قابل توجه، از جمله از دست دادن برخی از مناطق مورد مناقشه که روسیه مدعی آنهاست، حق انتخاب بدهد.
نقش عربستان سعودی در این مذاکرات محوری است. عربستان به عنوان میزبان مذاکرات، خود را به عنوان یک بازیگر ژئوپلیتیکی مهم در خاورمیانه نشان میدهد. عربستان سعودی با ایفای نقش میانجی، جایگاه بینالمللی خود را ارتقا میدهد و نفوذ دیپلماتیک و توانایی خود را برای تعامل با هر دو ابرقدرت نشان میدهد. ریاض مدتهاست که به دنبال متعادل کردن روابط خود با روسیه، ایالات متحده و چین بوده است، و میزبانی چنین مذاکرات حساسی، نقش آن را به عنوان یک واسطه در دیپلماسی جهانی تقویت میکند.
نکته نهایی و طعنهآمیز این مذاکرات، در پیامدهای گستردهتر آن برای سیاست قدرت جهانی و پیگیری منافع استراتژیک نهفته است. در حالی که ایالات متحده خود را به عنوان حامی اصلی اوکراین و مدافع ارزشهای دموکراتیک معرفی کرده است، مذاکرات در ریاض واقعیت دیگری را آشکار میکند. اوکراین، که به عنوان میدان نبردی برای منافع غرب عمل کرده است، اکنون خود را در معرض محاسبات دیپلماتیکی میبیند که فراتر از نگرانیهای فوری آن است. ایالات متحده، در حالی که به ظاهر از آرمان اوکراین حمایت میکند، عملاً از این مناقشه برای پیشبرد اهداف استراتژیک خود استفاده کرده است: تضعیف موقعیت جهانی روسیه، تقویت نقش رهبری خود در ناتو و نشان دادن سلطه مداوم در امور بینالمللی. با این حال، این مانور استراتژیک هزینههای قابل توجهی، به ویژه برای اوکراین و وحدت اروپا، داشته است. نتیجه واقعی مذاکرات نشان خواهد داد که در حالی که طرفهای مختلف مزایای دیپلماتیک به دست آوردند، اوکراین به مهرهای در یک بازی ژئوپلیتیکی بزرگتر تبدیل شده است. ایالات متحده، علیرغم موفقیتهای ظاهراً دیپلماتیک خود، هم به عنوان معمار و هم زندانی دسیسههای استراتژیک خود ظاهر میشود.
در واقع آمریکا در پیگیری اهداف بلند مدت خود، وضعیتی را ایجاد کرده است که در آن حفظ اعتبار نزد متحدان راهبردیاش را برای دستیابی به اهداف استراتژیکش به طور فزایندهای از دست داده است. این شبکه پیچیده از منافع و پیامدها نشان میدهد که در سیاست جهانی مدرن، پیروزی اغلب با هزینههای پنهان همراه است و پیگیری مزایای استراتژیک میتواند منجر به عواقب ناخواسته برای همه طرفهای درگیر شود تا جایی که شاید جایگاه متحدین و دشمنان نیز عوض شود.
امین مهدوی
نظر
ارسال نظر برای این مطلب