دعوتی که حقایق زیادی را آشکار کرد 103

دعوتی که حقایق زیادی را آشکار کرد



خبر کوتاه بود: «پادشاه عربستان رسما از بشار اسد برای شرکت در نشست سران اتحادیه عرب دعوت کرد.» این خبر مهم است چون، حقایقی را عیان و تحلیل‌هایی را به چالش می‌کشد.

«پادشاه عربستان رسما از بشار اسد برای شرکت در نشست سران اتحادیه عرب دعوت کرد.» این خبر مهم است چون، حقایقی را عیان و تحلیل‌هایی را به چالش می‌کشد و از آن سو، چهره‌هایی را چه در داخل کشور و چه بیرون از آن، مفتضح می‌کند. چگونه؟! بخوانید:

۱- با شروع پروژه داعش-که دیگر برای هیچ کس کوچک‌ترین تردیدی باقی نگذاشته که، با هدف تضعیف یا حتی نابودی محور مقاومت به رهبری ایران و تشکیل حاشیه امن برای رژیم صهیونیستی راه‌اندازی شده بود- بیشترین فشارها و هجمه‌ها به سه کشور دوست یعنی عراق، سوریه و لبنان وارد شد. فشار بدین معنی که، تلاش زیادی شد وحشی‌ترین گروه‌های تروریستی وارد این کشورها شده و پس از زدن بازوهای ایران، سراغ خود ایران بیایند. در لبنان بنا به دلایلی از جمله، وجود رهبری در تراز «سید حسن نصرالله»، این پروژه خیلی زود شکست خورد (رجوع شود به ماجرای احمدالاسیر و شیخ فتنه) اما در دو کشور دیگر یعنی عراق و سوریه، این پروژه گرفت. در سوریه بدون اغراق، تمام کشورهای غربی و مرتجعین عرب پشت تکفیری‌ها ایستادند و با تشکیل گروهی به نام «دوستان سوریه» و انتخاب شعار«اسد باید برود Assad must go» تا توانستند علیه این کشور فعالیت کردند و خرج کردند.

۲- دشمن،دشمن است و دشمنی آن کاملا طبیعی. اما آنچه به شدت غیر طبیعی است، رویکرد افرادی است که در پوشش دوست، همان راه دشمن را رفتند. یعنی وقتی درگیر جنگ با دشمنان قسم خورده کشورت هستی، در داخل طوری موضع می‌گیرند و اقدام می‌کنند که درنهایت، همانی شود که حریف می‌خواهد! در ماجرای سوریه و بشار اسد نیز، بخشی از مسئولیت این دشمنی، بر دوش برخی سوری‌ها گذاشته شد. سوری‌هایی که در اجلاس‌های «دوستان سوریه» که در پاریس و لندن تشکیل می‌شد، مشارکت می‌کردند و در پوشش حقوق‌بشر و مبارزه با دیکتاتوری، در کنار کشورهایی قرار می‌گرفتند که به عمر خود حتی یک انتخابات نمایشی را هم برگزار نکرده بودند!

از این مقدمه می‌توان استنباط کرد، از آنجایی که حمله به سوریه و عراق، مقدمه‌ای برای تضعیف یا شاید حتی حمله به ایران عزیز خودمان بود، آن جریان‌های سیاسی که در کشورمان علیه سوریه فعال بودند، علیه محور مقاومت و کشور فعال بودند. آنها هم تحت عنوان «دوستان سوریه» نامه‌های سرگشاده می‌نوشتند و از بشاراسد می‌خواستند، از قدرت کنار برود. درست همان درخواستی که غرب، رژیم صهیونیستی و مرتجعین عربی داشتند!

۳- سال‌ها از آن دوران گذشته؛ چیزی حدود ۱۲ سال و به قول دبیرکل اتحادیه عرب، این بشار اسد است که از این میدان بزرگ جنگ پیروز بیرون آمده است. دعوت رسمی پادشاه عربستان از بشار اسد برای شرکت در اجلاس اتحادیه عرب از مهم‌ترین نشانه‌های این پیروزی است. دقت کنید! کشورهایی از سوریه برای بازگشت به اتحادیه عرب رسما دعوت به عمل آورده‌اند که، این کشور را از این اتحادیه بیرون کرده بودند. تا این لحظه می‌توان گفت رویکرد دشمن پس از آشتی ایران و عربستان تغییر کرده و دعوت عربستان از اسد برای شرکت در اجلاس اتحادیه عرب گواه این مدعاست اما آیا رویکرد این طیف یعنی دشمنان دوست‌نما هم تغییر کرده است. پاسخ روشن است: خیر! در بند ۵ این موضوع را بازتر می‌کنیم.

۴- اما برای کسب این پیروزی، عوامل متعددی دخیل هستند از جمله مقاومت جانانه دولت و ملت سوریه، حمایت جریان بزرگ مقاومت-از حشدالشعبی گرفته تا انصارالله یمن- رشادت‌ها و فرماندهی بی‌نظیر سردار سلیمانی و....اما آن «ضربه» یا «شلیک نهایی» که تیر خلاص را به دشمنان ایرانی و خارجی مقاومت زد، آشتی ایران و عربستان بود. بله، آشتی ایران و عربستان! نباید فراموش کرد که، این آشتی درست بعد از شکست یک هجمه بی‌سابقه و سنگین برای براندازی در ایران (از شهریور تا اوایل بهمن ماه) صورت گرفت که دست کم، تمام بخش مالی و قسمتی از مسئولیت رسانه‌ای آن بر عهده همین عربستان بود. وقتی کشوری [این‌جا عربستان] پس از آوردن تمام ظرفیتش به میدان دست به توافق می‌زند، وقتی پس از طرح «ناتوی عربی» -که فلسفه وجودی‌اش جنگ با ایران بود- فرمانده این طرح تن به آشتی با همین ایران می‌دهد، یعنی دشمن پیروزی حریف و شکست طرحش را پذیرفته و تغییر رویکرد داده است.

۵- برویم سراغ دشمنان دوست‌نما. رویکرد این جریان در طول دوره جنگ سوریه و پس از این جنگ، تغییری نکرده و همچنان همان است که بود! آن ایام در پوشش حمایت از منافع ملی، حفاظت از جان جوانان ایران و دموکراسی، علیه جبهه مقاومت و کشورمان ورود می‌کردند و در خلال آن همان آدرسی را می‌دادند که دشمن می‌داد، اکنون نیز علیه جبهه مقاومت و سیاست‌های منطقه‌ای کشور موضع می‌گیرند. دقت کنید! «دشمنان منطقه‌ای مدتی است تغییر رویکرد داده‌اند اما رویکرد این طیف تغییری نکرده است.» باور نمی‌کنید؟! نوع واکنش این طیف به خبر آشتی ایران و عربستان یا بازگشت پیروزمندانه سوریه به اتحادیه عرب را مرور کنید. از آنجایی که کشور درگیر مشکلات اقتصادی است، تیتر زده‌اند، «سهم پایین ایران از بازسازی سوریه». در متن گزارش نیز این طور القاء می‌کنند که، تلفات و خسارات را ایران داده، سرمایه‌گذاری‌ها و سود به جیب مثلا ترکیه و چین و روسیه رفته است. و اصلا به روی مبارکشان نمی‌آورند که در طول ۸ سالی که در قدرت بودند، چه فرصت‌های اقتصادی بی‌نظیری را از دست دادند. به عنوان فقط یک نمونه، پیشنهاد بشار اسد در تابستان ۹۸ به دولت وقت ایران برای در اختیار گرفتن انحصاری بندر مهم لاذقیه که با دلایلی شبیه به شوخی، از سوی این طیف رد شد! چرایش را در بند بعدی بخوانید.

۶- تحلیل راقم این سطور این است که، دلیل این اقدام، خیلی شبیه به دلیلی است که به استعفای وزیر خارجه وقت کشورمان پس از سفر بشار اسد به ایران منجر شد. بارها گفته ایم و طیف مورد ‌اشاره این انتقادها نیز بارها در حرف و عمل تایید کرده که همه چیز آنها، برجام است و نزدیکی به غرب و این دو با شعار رفع مشکلات اقتصادی بود که بر کشور تحمیل شد. سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی مثل آنچه قرار بود در بندر کلیدی لاذقیه رخ دهد و آن سفر مهم و تاثیرگذار، یک دهن‌کجی بزرگ به غرب، دشمنان مقاومت بود و روح و جسم برجام به صورت توامان بود لذا نمی‌بایست از این راه، گشایشی رخ می‌داد! برای سنجش میزان صداقت این طیف همین بس که فرصت‌های اقتصادی بی‌نظیری مثل بندر لاذقیه را از دست می‌دهند اما در روزنامه‌هایشان می‌نویسند چرا سهم ایران از بازار سوریه کم است؟!

نظری برای این مطلب ثبت نشده است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب