بعد از مدتها حضور آسیبزا و
بحرانآفرین رژیم صهیونیستی در مرزهای شمالی ایران و اقداماتی که بهموجب
آن تحرکات و موضعگیریهای خصمانه و ضد ایرانی دولت آذربایجان نمودار شده
بود، حال همکاریهای باکو و رژیم صهیونیستی ارتقا پیداکرده و در مراسم
افتتاح سفارتخانه این کشور در تلآویو واقع در فلسطین اشغالی اظهاراتی ضد
ایرانی از سوی مقام صهیونیستی مطرح گردیده و ضمن تکرار ادعاهای نخنما و
بیاساس علیه ایران طرفین در برابر برنامه هستهای صلحآمیز ایران موضع
گرفتند.
اسرائیل و جمهوری آذربایجان از سال
۱۹۹۲ روابط نزدیکی داشتهاند و بعد از فروپاشی شوروی و استقلال آذربایجان،
صهیونیستها ضمن به رسمیت شناختن آذربایجان، سفارت خود را در باکو افتتاح
کردند اما بااینحال، آذربایجان در طول این سالها باوجود روابط گسترده
اقتصادی و نظامی با این رژیم، اقدام به افتتاح رسمی سفارت در سرزمینهای
اشغالی نکرده بود؛ چراکه از خشم دیگر کشورهای مسلمان نگران بوده و
نمیخواست در بین ملتهای مسلمان، علیالخصوص ایران بهعنوان همسایه
قدرتمند و بزرگ خود منفور باشد.
جیحون بایراماُف وزیر امورخارجه
جمهوری آذربایجان در نشست مشترک خبری با الی کوهن وزیر امورخارجه رژیم
صهیونیستی، همکاری باکو ـ تلآویو را بر اساس درک متقابل، احترام و منافع
مشترک عنوان کرده و گفت: آذربایجان و اسرائیل سالهاست که درزمینه امور
دفاعی و امنیتی همکاری نزدیکی دارند. در طرف مقابل الیکوهن هم، افتتاح
سفارت آذربایجان در تلآویو را نشاندهنده عمق روابط راهبردی دو طرف عنوان
کرده و با اشاره به همکاریهای گسترده صورت گرفته بین طرفین، این اقدام را
گامی مهم در تعمیق روابط دوجانبه خواند.
حال باید توجه داشت که این تعمیق
روابط در عمل به چه معناست؟ دراینجا، قبل از بررسی نشانههای تعمیق روابط
باکو-تلآویو باید از اظهارات ناصر کنعانیزادگان، سخنگوی وزارت امورخارجه
ایران یادکرد که بهعنوان موضع رسمی حاکمیت جمهوریاسلامیایران طی سخنانی
جهت هشدار بهطرف آذری، بیان داشت: «رژیم جنایتکار صهیونیستی از نزدیک شدن
به کشورهای مسلمان، هدفی جز ایجاد اختلاف و چنددستگی در مسلمانان برای
تحقق مطامع توسعهطلبانه خود ندارد. به برادران و خواهران مسلمان در
آذربایجان توصیه میکنیم نسبت به نیات واقعی دشمن صهیونیستی هوشیار
باشند.»[1]
اما در عمل توسعه مناسبات و تعمیق
روابط باکو-تلآویو و نیز نفوذ صهیونیستها به دستگاههای حاکمیتی باکو،
نتیجهای جز تنشآفرینی و ایجاد بحرانهای منطقهای علیالخصوص در مرزهای
شمالی ایران نداشته است. تاکنون چندین بار خاک جمهوری آذربایجان مبدأ
عملیاتهای خرابکارانه صهیونیستها علیه ایران بوده است. حدود یک دهه قبل و
در جریان عملیاتهای تروریستی به شهادت رساندن دانشمندان هستهای، نقش
باکو بهوضوح دیده میشد و برخی تروریستهای مرتبط با ترور دانشمندان
هستهای ایران در جمهوری آذربایجان بهآسانی هرچه تمام تردد داشته و حتی
این افراد از برخی تسهیلات برای همکاری با شبکههای جاسوسی و سفر به
اسراییل برخوردار بودند. یا در دهه ۸۰ ایجاد آتشسوزی عمدی در تنها کشتی
لرزهنگار ایرانی در دریای خزر برای اختلال درروند اکتشاف نفت و گاز ایران
یکی دیگر از اقدامات شنیع طرف باکویی در جریان رفتارهای برنامهریزیشده و
تنشآفرین خود بود. همچنین سال 1393 پهپادی اسراییلی در مسیر یکی از
تأسیسات هستهای ایران منهدم شد و رسانهها در تهران خبر دادند این پهپاد
از یک پایگاه هوایی در جمهوری خودمختار نخجوان پرواز کرده بود.[2] در سال
گذشته و پس از واقعه تروریستی شاهچراغ در شیراز، وزارت اطلاعات ایران
اعلام کرد که یک شهروند جمهوری آذربایجان مستقیماً بهعنوان هماهنگکننده
اصلی در این عملیات تروریستی نقش داشته است. جمهوری آذربایجان در طول
ماههای گذشته، چندین بار مدعی شده است که شبکههای -بهزعم خود- جاسوسی
ایران را در جمهوری آذربایجان شناسایی و خنثی کرده است و این در حالی است
که سالها شاهد اقدامات خصمانه طرف آذری در حمایت از جریانات تجزیهطلبی در
شمال غرب ایران، برگزاری همایشات و حتی اختصاص بودجه برای آنها
بودهایم.[3] اخیراً هم اعلام پروژه ساختوساز دو فرودگاه در مناطق تازه
آزادشده جمهوری آذربایجان در نزدیکی مرز ایران، باعث ایجاد تردیدهایی در
مورد اهداف باکو در نقاط مرزی با ایران شده است، این مناطق بسیار کمجمعیت
هستند و به نظر میرسد که فرودگاههای مذکور با اهداف نظامی در نزدیکی
مرزهای ایران ساخته میشوند. یا در موردی دیگر به نقل از روزنامه صهیونیستی
«هاآرتص» جمهوری آذربایجان به سرویس موساد رژیم صهیونیستی اجازه
راهاندازی یک ایستگاه پیشرفته را داده که امکان بالایی در ردیابی و پایش
آنچه در ایران میگذرد، فراهم میسازد.[4]
حال با توجه به موارد فوقالذکر، باید
به این نکته یادآور شد که به گواه اسناد بهدستآمده و اذعان کارشناسان،
مقامات جمهوری آذربایجان در استفاده ابزاری از خاک و حاکمیت خود جهت
اقدامات ضد ایرانی صهیونیستها طی سالیان اخیر کم نگذاشتهاند هرچند
بهدفعات با واکنشهای متفاوت مقامات ایرانی مواجه بوده که نشان از
خویشتنداری طرف ایرانی داشته است که همواره کوشیده جهت حل بحرانها،
راهحلهای دیپلماتیک را بر راههای نظامی مقدم شمارد اما باکو نشان داده
به پشتوانه دلارهای نفتی خود و حمایتهای ترکیه، اسرائیل و امریکا، همواره
به دنبال چالشهایی در نظام منطقهای است تا به آنها ورود کرده یا
بحرانهای جدیدی را برافروزد! الگوی سیاست خارجی دولت علیاف، بیشتر بر این
اصل استوار است که تنها "مناقشه یا جنگ" میتواند بقای حکومت ایشان را
تضمین کند و حکمرانی غیر دموکراتیک وی را مشروعیت بخشد. درست همینجاست که
باید از معاشقهای یادکرد که هرچند به ضرر علیاف و دولت خویش میگردد ولی
باید به کام شریک طماع و صهیونیستی خود خوش بیاید و سبب رضایت وی را فراهم
آورد.
[3] https://www.bultannews.com/003MqJ
نظر
ارسال نظر برای این مطلب