زنگزور، مرز سیاسی یا کریدوری برای دور زدن ایران؟ 740

زنگزور، مرز سیاسی یا کریدوری برای دور زدن ایران؟

امین مهدوی

در مرداد ماه و پس از سفر رئیس جمهور روسیه پوتین به جمهوری آذربایجان، مقامات روسیه از افتتاح کریدور زنگزور که آذربایجان را به نخجوان وصل می‌کند، حمایت کردند و بیان داشتند که این موضوع باید سریعتر اتفاق بیوفتد[1]. این موضع گیری که به نظر خلاف منافع مشترک ایران و روسیه است، با اعتراض ایران مواجه شد و جمهوری اسلامی همواره بر عدم تغییر مرزهای جغرافیایی تاکید دارد. اما روسیه به دنبال تغییر ژئوپلتیک منطقه و افزایش نفوذ خود است یا صرفا به منافع اقتصادی می‌اندیشد نکته‌ی مهمی است که باید به آن توجه داشت. در کنار آن باید تاکید کرد که افتتاح این کریدور می تواند زمینه های افزایش نفوذ ترکیه در منطقه‌ی قفقاز را افزایش دهد و حوزه‌ي نفوذ سنتی روسیه دستخوش تحول خواهد شد.
آیا ایران مخالف است؟

ایران به عنوان یکی از بازیگران منطقه، همواره از ثبات و صلح در مرزهای شمالی خود حمایت کرده است. مواضع ایران تاکید بر حفظ خطوط مرزی و جلوگیری از تشدید تنش است. در کنار آن ایران از تعریف مسیرهای ترانزیتی همواره استقبال کرده است.

مسیر ترانزیتی زنگزور به سیونیک ارمنستان متصل می‌شود، یک مسیر ترانزیتی زمینی است که آذربایجان را به نخجوان از طریق ارمنستان متصل می‌کند. محل بحث کشورهای منطقه درباره‌ی برنامه‌های آذربایجان درباره‌ي این مسیر است. اینکه این یک مسیر تجاری است یا یک مرز بندی جدید؟ در واقع ایران با آن به عنوان یک مسیر تجاری مانند کریدور شمال-جنوب موافق است و آن ‌را برای منطقه و اقتصاداش مفید می‌داند. اما تلقی از آن به عنوان مرز سیاسی و پیوستن به جمهوری آذربایجان را خط قرمز می‌داند و با آن مخالف است.

در مقابل ترکیه و آذربایجان معتقدند که اولین گام شکل گیری مسیر تجاری است و در ادامه تبدیل شدن آن به مرز سیاسی است، به ویژه اینکه ارمنستان در موضع ضعف قرار دارد و آذربایجان با حمایت ترکیه و روسیه می‌تواند به این مهم دست یابد[2].

برای روسیه نیز با توجه به تمایل ارمنستان به غرب، به نظر می‌رسد که همکاری با آذربایجان و ترکیه بیش‌تر سودمند است تا چالش با غرب به رهبری آمریکا. همچنین تغییر مرزها چندان تفاوتی در منافع بلند مدت روسیه در منطقه نخواهد داشت[3].
چرا زنگزور مهم است؟

دالان زنگزور به عنوان یک شاهراه مهم در مسیر ترانزیتی شمال ایران مطرح است. این مسیر می‌تواند مسیر ترانزیتی چین به اروپا و روسیه به ترکیه و بعد‌تر اروپا هم تبدیل شود. در کنار آن اگر این مسیر به طور کامل در اختیار جمهوری آذربایجان قرار بگیرد، ارتباط ترکیه با جهان ترک در آسیای مرکزی برقرار و متصل می‌شود. موضوعی که می‌تواند زمینه ساز دور زدن ایران هم از مسیر ترانزینی باشد و هم کاهش قدرت سیاسی ایران در منطقه را به همراه داشته باشد.

در کنار آن روسیه قدرت مانور بیشتری در تعاملات منطقه‌ای خواهد داشت و ایران را به عنوان یک بازیگر مهم منطقه‌ای دور خواهد زد. در واقع تغییر مرز در شمال ایران به منزله‌ي دور خوردن ایران از چند جهت است. یکی اینکه ایران دیگر مسیر ترانزیتی مهم منطقه نخواهد بود و درآمدهای ایران کاهش خواهد یافت. علاوه بر آن ایران توسط روسیه بازی خورده است و منافع کوتاه مدت را فدای منافع بلند مدت کرده است. کاری که درست برعکس آن توسط روسیه انجام شده است.

بنابراین، اهمیت ژئوپلتیک و ژئواکونومی این دالان برای ایران بسیار مهم است و این کشور باید به یک بازیگر کنشگر تبدیل شود تا بتواند منافع خود را در این بازی که توسط ترکیه، روسیه و آذربایجان شکل گرفته است تامین کند. ایران می تواند با استفاده از ابزارهای سیاسی خود، با فشار بر روسیه و ترکیه مانع از شکل گیری این مسیر شود. در کنار آن ایران باید زیرساخت‌های ترانزیتی خود را تقویت کند و بر همکاری بیشتر با شرکای اقتصادی خود تاکید کند تا بتواند بهانه‌های آنها را درباره‌ي کندی یا هزینه‌بر بودن مسیر ایران برطرف کند.

اگر ایران همچنان به نفش منفعل در مناقشات منطقه‌ای در قفقاز ادامه دهد، به احتمال زیاد چین نیز به این کشورها اضافه خواهد شد و فشار بر ایران بیشتر خواهد شد. بنابراین ایران باید در کنار کنشگری سیاسی و ارتقای همکاری با شرکا و هم زمان بهبود شبکه‌ی زیر ساخت خود، به افزایش گزینه‌های همکاری مانند کشورهای غربی یا جنوب شرقی آسیا توجه کند تا بتواند یک پیام قدرتمند را برای باریگران قفقاز ارسال کند که ایران به خوبی تحولات را زیر نظر دارد. در کنار آن باید برای روسیه به خوبی روشن شود که این همراهی با ترکیه و جمهوری آذربایجان می تواند هزینه‌های بیشتری دارد تا اینکه نفع داشته باشد و روسیه نباید احساس کند که ایران در همکاری به آنها چک سفید امضا داده است.


[1] themoscowtimes.com

[2] Dw.com

[3] euronews.com