سال 2024 برای رهبران آلمان خوشایند شروع نشده است و به نظر با چالش های فراوانی در این سال مهم روبه رو هستند.
در چند روز گذشته آلمان بزرگترین اقتصاد اروپا صحنه اعتراضات و اعتصابات گسترده ای بود. این اعتصابات که توسط کشاورزان و بعد هم توسط اتحادیه لوکوموتیو رانان(کارکنان دویچه بان) سازمان دهی شد، از سال 1906 بی سابقه است. در واقع به نظر می رسد این اتفاقات برای دولت و بخش گسترده ای از مردم آلمان تازگی دارد.
علت چیست؟
کشاورزان آلمانی درباره تصمیم دولت که می خواهد یارانه سوخت های دیزلی کشاورزان را حذف کند معترض هستند. این کشاورزان با برگزاری اعتصاب و بستن برخی بزرگراه ها به دنبال فشار بر دولت آلمان هستند تا به لغو قانون حذف یارانه سوخت رای دهد، موضوعی که دولت هنوز آن را نپذیرفته است. در واقع دولت از تصمیم اولیه خود عقب نشیی کرده است و اعلام کرده که حذف یارانه سوخت تدریجی خواهد بود که این مسئله مورد تایید اتحادیه کشاورزان نیست و آن را کافی نمیدانند.
در کنار آن لوکوموتیو رانان نیز به دنبال بهبود شرایط کاری خود هستند و دست به اعتصابی سه روزه زده اند که منجر به اختلال گسترده در سیستم حمل و نقل آلمان شده است. آنها علاوه بر افزایش حقوق به میزان555 یورو در ماه، خواسته اصلی دیگری دارند، و آن کاهش ساعات کاری شیفتی از ۳۸ ساعت به ۳۵ ساعت در هفته بدون کاهش دستمزد است، موضوعی که هنوز توسط کارفرمایان مورد تایید قرار نگرفته است[1].
عواقب اعتصابات؟
این اعتصابات می تواند اثرات مستقیم و غیر مستقیم فراوانی بر اقتصاد آلمان بگذارد. به ویژه اینکه اگر دامنه اعتصابات گسترده شود و اتحادیه های مخالف دیگری به این اعتراضات بپیوندند، بی شک اقتصاد آلمان ضررهای هنگفتی خواهد کرد.
در کنار آن باید به این موضوع اشاره کرد که امسال، سال بسیار مهمی برای دولت ائتلافی و مردم آلمان در انتخاب نمایندگان خود در چند حوزه انتخابااتی شرقی در کشور و در ادامه انتخابات پارلمان اروپا است. راست افراطی به خوبی از این اوضاع در حال بهره برداری است و دیگر اتحادیه ها را به اعتصابات سراسری دعوت کرده است و به دنبال برگزاری یک اعتصاب عمومی گسترده است. به نظر می رسد که اتحادیه های کارگری نیز از این موضوع چندان خوشحال نیستند و میترسد که توسط احزاب مورد سو استفاده قرار گیرند[2].
هم چنین با گسترش دامنه اعتراضات و اعتصابات اثرات آن بر زندگی مردم بسیار ملموس تر خواهد بود، همانند آنچه در راه آهن گذشت و موجی از نارضایتی عمومی را درباره دولت ایجاد کرده است. این اعتصابات میتواند یک تبلیغ بزرگ برای راست افراطی باشد که بتواند بر اساس عواقب آن سبد رای خود را در بین مردم گسترش دهد و تبدیل به یکی از بازیگران در دولت شود و خود را در ساختار سیاسی آلمان بالاتر بیاورد. بنابراین دولت آقای شولدز باید زودتر به فکر چاره اندیشی در مدیریت این بحران باشد تا دامنه ی آن گسترده نشده و از دست دولت خارج نشود.
ریشه های مشکل؟
به نظر می رسد که ریشه مشکل آلمان به مسائل بودجه و تامین مالی برخی نیازهای مهم بر میگردد. جایی که دولت نتوانست بودجه اضطراری را تصویب کند و مجبور است که با یک طرح ریاضتی بودجه خود را پیش ببرد. در کنار آن به نظر مسئله مهم هزینه تمام شده واردات انرژی برای آلمان است که از زمان جنگ اوکراین دامن گیر این کشور شده است و در فصل سرد سال بیش از پیش این مسئله مهم است[3].
در واقع معضل تامین انرژی ارزان قیمت و به صرفه که به لطف روسیه به آلمان می رسید دیگر وجود ندارد و این کشور برای حل معضل انرژی و هزینه های تمام شده مجبور به افزایش قیمت، کاهش یارانه ها در حوزه های مختلف مانند کشاورزی است، تا بتواند تراز انرژی کشور را برای زمستان در حد استاندارد حفظ کند تا با چالش های سرما مواجه نباشد.
علاوه بر این باید بیان داشت که حمایت مالی و نظامی از اوکراین و افزایش بودجه نظامی این کشور در ایجاد این مشکل بی تاثیر نبوده است. در واقع بخشی از هزینه های مالیات و درآمدهای مردم آلمان هزینه ای برای جاه طلبی و برنامه های سیاسی و نظامی دولت این کشور و هم پیمانان نظامی اش مانند ناتو و ایالات متحده میشود. عواقب این اقدامات و حمایت از نبرد در اوکراین بیش از آنکه سیاست مداران این کشور را تحت تاثیر قرار دهد بر طبقه متوسط و ضعیف تاثیر گذاشته است که می تواند زمینه ساز رشد راست افراطی، تغییر دولت و شکل گیری یک جبهه جدید در داخل آلمان شود که نتایج این تغییرات بی شک به نفع اتحادیه اروپا نخواهد بود . آلمان می تواند تبدیل به یک تهدید برای اتحاد در اتحادیه اروپا شود. باید به نظاره نشست و منتظر تصمیمات دولت آلمان بود که اولویت را به آلمان و اتحادیه اروپا خواهد داد یا حمایت بیشتر از اوکراین و افزایش فشار بر مردم خود؟!
نظر
ارسال نظر برای این مطلب