غرب و ترس تاریخی از شرق قدرتمند! 819

غرب و ترس تاریخی از شرق قدرتمند!

افزایش تنش‌ها بین ترکیه و یونان در سال‌های اخیر پیچیدگی‌های بیشتری یافته است. این دو عضو ناتو به‌نظر در نزد غرب یک جایگاه ندارند و یونان جایگاه مهم‌تری در برنامه های جدید غرب دارد. این نگاه غرب به یونان که با حمایت‌های ایالات متحده و فرانسه همراه است، نشان دهنده این موضوع است که آنها ترس بیشتری از ترکیه نسبت به یونان دارند و برای همین به دنبال توزان قوا در مدیترانه شرقی به نفع یونان هستند. در واقع این رویکرد یک ریشه تاریخی دارد و آن‌هم ترس از توسعه ترکیه و احیای نوعثمانی‌گرایی آنها است.


چالش‌های ترکیه با یونان، در سال‌های اخیر از یک چالش همسایگی به یک چالش منطقه‌ای چند وجهی تبدیل شده است. چالش گسترده‌ای که دکترین وطن آبی ترکیه نقش مهمی را در آن ایفا می‌کند، دکترینی که حاکمیت ترکیه بر آبهای سرزمینی و فلات قاره را متفاوت از ساختارهای موجود تعریف کرده و یک رویکرد تهاجمی در نگاه ژئوپلتیک ترکیه است. رویکردی که تقریبا به ترکیه این اجازه را می‌دهد از دریای سیاه و اژه تا مدیترانه شرقی را در ذیل حاکمیت خود تعریف کند و بتواند قبرس، یونان و رژیم اسرائیل را به چالش بکشد. آنکارا برای تثبیت این دکترین توانست با لیبی به توافق برسد و دامنه فعالیت دریایی خود را گسترش دهد.[1]


علت رویکرد ترکیه دسترسی به منابع انرژی و ذخایر فسیلی در دریای مدیترانه و اژه است. آنها به دنبال اکتشاف منابع زیر آبی هستند تا بتوانند خود را به عنوان یک تامین کننده انرژی در دنیای در حال تغییر معرفی کنند. علاوه بر آن دکترین وطن آبی به دولت ترکیه این اجازه را می‌دهد که فعالیت‌ها و تمرینات نظامی گسترده‌ای را در حیطه‌های ادعایی برقرار کند و به نوعی به رقبای منطقه‌ای خود ضرب شست نشان دهد. اما این استراتژی برای ترکیه نیز هزینه‌هایی دارد که مهم‌ترین آن ترس غرب از میل توسعه طلبی آنکارا است که منجر به شکل گیری یک بلوک منطقه‌ای در مقابل دولت آنکارا شده است.[2]


بلوک یونان، قبرس، اسرائیل امروزه خود را در مقابل ترکیه تعریف می‌کند زیرا هر سه دولت بر این باور هستند که در مقابل ترکیه منافع مشترک دارند، قبرس و بونان در مناقشات سرزمینی و رژيم اسرائیل در سوریه و فضای حیاتی با آنکارا در رقابت هستند. همین منافع مشترک منجر به آن شده است که ترکیه به دنبال شکستن این بلوک و مقابله با آن باشد. بلوک شکل گرفته که به قوس مدیترانه معروف است، در جنگ ۱۲روزه علیه تهران نیز همکاری نزدیک و موفقیت آمیزی داشتند و همین مسئله باعث شده که غرب به دنبال تقویت آن و این‌بار مقابله با جاه‌طلبی‌های ترکیه باشد. قوس مدیترانه از نظر راهبردی محل مناسبی برای کنترل آسیای جنوب غربی، ترکیه و حتی روسیه و چین است، زیرا غرب با مدیریت این منطقه می‌تواند درگیری‌های ژئوپلتیک را از خود دور نگه دارد و اختلاف را بین قدرت‌های منطقه‌ای و قدرت‌های بزرگ حاضر درمنطقه تشدید کند و خود را از چالش مستقیم با آنها برهاند.[3]


در مقابل ترکیه نیز بی‌کار ننشسته است و در تلاش است تا بتواند با دیپلماسی فعال مانع این بلوک باشد. برنامه ریزی برای خرید جنگنده‌های اف ۳۵ تا گسترش همکاری با تهران و حتی ریاض را می‌توان در همین چارچوب بررسی کرد. ترکیه در تلاش است که قدرت نظامی خود را افزایش دهد و هم‌زمان اهرم‌های سیاسی متنوعی را برای چانه زنی در اختیار داشته باشد تا بتواند در این رقابت منطقه‌ای برنده باشد. علاوه بر آن ترکیه روابط نزدیکی با روسیه نیز دارد و همین موضوع نگرانی‌های اروپا را بیشتر کرده است که شاید ترکیه نیز روزی دیگر شریک اروپا نباشد و تامین انرژی اروپا با مشکل مواجه شود. در واقع ترکیه در یک بازی پاندولی با غرب است و در تلاش است که بتواند بیشترین امتیازات ممکن را به دست آورد


باید توجه داشت که همکاری ترکیه و ایران در وهله اول برای غرب نگران کننده نیست زیرا آنها این همکاری را تاکتیکی و مقطعی می‌دانند و معتقدند که این دو کشور در تعارض منافع ژئوپلتیکی با یکدیگر قرار دارند. اگر ایران و ترکیه بتوانند به یک درک مشترک از اهمیت همکاری راهبردی در مدیترانه و دریای سیاه برسند شاید زمینه‌های کاهش اختلافات فراهم شود و بتوانند در کنار یکدیگر یک بلوک قدرتمند منطقه‌ای را ایجاد کنند که بتواند هم بر قوس مدیترانه غلبه داشته باشد و هم در مسئله فلسطین ابزاری کارآمد برای کنترل و مدیریت تنش‌ها باشد.


در واقع همکاری این دو کشور می‌تواند بیشتر از یک همکاری موقت و مقطعی باشد، منوط به تعریف جایگاه و فضای حیاتی مشترک در چارچوب منافع مشترک طرفین. در واقع شکل‌گیری یک پیمان امنیتی دوطرفه بین ایران و ترکیه می‌تواند قدرت چانه‌زنی آنها را در مسائل منطقه‌ای و جهانی افزایش دهد. در کنار آن افزایش همکاری‌های امنیتی و دفاعی می‌تواند یک سپر دفاعی قابل اتکا برای هردو کشور باشد و این همکاری اگر در یک قالب قابل درک و منعطف شکل بگیرد می‌تواند به عنوان یک الگوی موفق منطقه‌ای کشورهای دیگری مانند عربستان را نیز به خود جذب کند که نتیجه آن بی‌شک افزایش قدرت کشورهای منطقه در مقابل قدرت های خارجی خواهد بود.


بنابراین ضروروی است که ترکیه با همکاری نزدیک با شرکای راهبردی و منطقه‌ای خود به دنبال شکستن قوس مدیترانه باشد تا بتواند آینده خود را تضمین کند، در غیر اینصورت ممکن است فضای حیاتی این کشور تحت تاثیر قرار گیرد و یونان به دنبال به‌دست آوردن منابع مورد مناقشه باشد. برای ترکیه ضروری است که بتواند از همکاری و تعامل منطقه‌ای خود مانند نزدیک شدن بیشتر به ایران بهره ببرد تا بتواند اهرم فشار قوی‌تری در مقابل رقبای خود داشته باشد و برای ایران نیز این فرصت مناسبی است که مجدد راه خود را به مدیترانه باز کند و بتواند یک بازیگر مهم در مدیترانه شرقی باشد.


امین مهدوی


[1] Turkey is escalating tensions in the Mediterranean (again)

[2] Twenty questions (and expert answers) on the Israel-Iran war - Atlantic Council

[3] Greece's Missile Plans in the Aegean Raise Alarm in Turkey - GreekReporter.com

نظری برای این مطلب ثبت نشده است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب