مرحلهي دوم انتخابات پارلمانی فرانسه، در روزهای گذشته برگزار شد و این دور از انتخابات شاهد غافلگیری بزرگی بود. در این انتخابات ائتلاف چپها با اقبال گستردهای مواجهه شدند و توانستند اکثریت کرسی های پارلمان را به دست آورند، آنها هرچند نزدیک به۲۰۰ کرسی از ۵۷۷ کرسی را به دست آوردند اما همچنان نتوانستند اکثریت مطلق را به دست آورند. در این بین شاید بزرگترین غافلگیری همین پیروزی چپها بود، موضوعی که کمتر کارشناسی فکرش را هم میکرد[1].
هفتهی سرنوشت
پس از پیروزی راستها در دور اول انتخابات مجلس فرانسه، موجی از نگرانی در فرانسه و اروپا شکل گرفت. نتیجهی این موج یکی، اتحاد احزاب چپ، راست میانه و لیبرالها و سبزها با یکدیگر بود که سبب شد راست افراطی نتواند به اقبال کافی برسد و جریان سوم پارلمان پس از چپها و حزب رئیس جمهور مکرون شدند.
علاوه بر آن رکورد مشارکت در انتخابات فرانسه از دههی ۸۰ میلادی به این سو شکسته شد و مشارکتی نزدیک به ۷۰ درصد در این انتخابات ثبت شد که نشان از نگرانی جامعهي فرانسه نسبت به آیندهي سیاسیاش داشت[2].
این میزان مشارکت به خوبی نشان داد که جامعهي فرانسه همچنان به راههای میانه رو و محافظه کارانه بیش از راه های افراطی خوش بین است و یک نه بزرگ به راست افراطی داد. این اتفاق برای اروپا و کشورهای اتحادیه اروپا بسیار ارزشمند بود. موضع گیری نخست وزیر لهستان و اعلام خشنودی او از شکست راست افراطی نشان از اهمیت این مسئله برای کشورهای اتحادیه اروپا دارد. در عین حال نباید از این نکته غافل شد که حزب خانم لوپن قریب۱۴۰ کرسی به دست آورد که یک اتفاق مهم برای آنها است[3]. در دوره ی قبل آنها فقط۸۹ کرسی داشتند و این رشد یعنی حرکت جامعهي فرانسه به سمت راست افراطی، که ثمرهي آن می تواند چالشهای بسیار بزرگی برای هم فرانسه، هم اروپا و حتی نظام بین الملل داشته باشد. بنابراین همانطور که رهبران پیروز از چپها در نطق پیروزی خود اذعان کردند، این یک پیروزی مقطعی و موقت است که باید از فرصت آن برای احیای فرانسه استفاده کرد.
فرانسه در بن بست؟
این انتخابات فارغ از اینکه یک اتفاق نادر را رقم زد، یعنی پیروزی چشمگیر چپها، اما در کنار آن نشان از عدم وحدت در میان فرانسویان است. این موضوع که هیچ حزبی نتوانست اکثریت مطلق پارلمانی را به دست آورد و دولت مستقر نیز در رتبه دوم جای گرفته است، اوضاع سیاسی فرانسه را بیش از پیش پیچیده میکند.
در واقع این انتخابات به تفرقههای سیاسی بین احزاب بیشتر دامن خواهد زد، که این خود نشانهای از نارضایتی بخش عمدهي مردم فرانسه از عملکرد دولت است. علاوه بر آن پخش بودن رای مردم و نبود یک جریان غالب بار دیگر نشان داد که فرانسه نیازمند رهبری الهام بخش برای روزهای سخت است، مسئلهای که آقای مکرون نتوانسته است آن را ایجاد کند و از نظر فرانسویها او رهبر بزرگی نیست و این انتخابات بار دیگر بر آن صحه گذاشت. در واقع به نظر میرسد فرانسویها با رای به چپها اعتراض خود را به دولت نشان دادند، اعتراضی که اگر شنیده نشود و دولت فرانسه به سمت خواستههای مردم حرکت نکند، ممکن است در انتخابات ریاست جمهوری اینبار با رای به راست افراطی، خود را نشان دهد. بنابراین دولت آقای مکرون نیازمند همکاری با احزاب پیروز است و باید در برخی از سیاستهای مد نظر خود تجدید نظر کند. در کنار آن دولت فرانسه به نظر باید برای پیشبرد سیاستهای مختلف اقتصادی و اجتماعی دست به یک اقدام تاریخی یعنی ائتلاف با احزاب مختلف بزند تا کشور را از بن بستهای متعدد خارج کند، در غیر اینصورت علاوه بر اینکه دولت به موفقیت نخواهد رسید و بودجهها و طرح های مختلف با چالش روبه رو خواهند شد، فرصت بزرگی در اختیار راست افراطی خواهد بود تا بتواند از نارضایتی عمومی به نفع خود استفاده کند و با شعارهای عامه پسند و پوپولیستی، قدرت را به طور کامل در فرانسه به دست آورد.
هم چنین باید به این نکته توجه داشت که راست افراطی تعداد قابل توجهی کرسی در مجلس دارد که این خود میتواند برای به چالش کشیدن دولت و برنامههای آن کافی باشد و حتی اگر یک دولت ائتلافی شکل بگیرد احتمال موفقیت آن بسیار پایین است. بنابراین چپ ها، لیبرالها، سبزها و کمونیستهای فرانسه باید برای مقابله با راست افراطی همین همکاری تاکتیکی را که در پیش گرفتهاند ادامه دهند تا مانع رشد و پیروزی آنها شوند. این اتفاق هرچند بسیار بعید و دشوار است اما مکرون این فرصت را دارد تا هم خود را یک رهبر واقعی نشان دهد و هم کشورش را از غلبهی راست افراطی برهاند، مسئلهای که بی شک او را یک رهبر بزرگ و قابل احترام نزد اتحادیه اروپا نشان خواهد داد. باید به نظاره نشست و دید که این فرانسهی عجیب و غریب بازهم برای دنیا غافلگیری دارد یا خیر.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب