شهید حاج قاسم سلیمانی به عنوان بازوی قدرتمند ایران در شکلدهی به تحولات خاورمیانه در زمان حیاتش برای بسیاری از دشمنان شناخته شده بود و بسیاری از ژنرالها و مقامات غرب علاقهمند بودند او را ببینند و با او ارتباط برقرار کنند. نکتهای که درباره سردار سلیمانی به شدت واضح است، تعریف و تمجید دشمنان درجه یک جمهوری اسلامی از شخصیت او و اذعان آنها به تأثیرگذاری و نفوذ بیمانند وی در عرصههای مختلف منطقهای به خصوص سیاست خارجی است.
یک تحلیلگر آمریکایی، او را به خاطر گمنام بودنش در غرب «کارلا » (ابَرجاسوس همه جا حاضر اما نامرئی شوروی در رُمان جاسوسمحور «جان لوکاره») و یک کارشناس دیگر آمریکایی، او را به خاطر نقشش در استراتژی منطقهای ایران «وزیر خارجه واقعی ایران » نامیدند و در مستندی که بی بی سی در مورد حاج قاسم ساخت به او لقب فرمانده سایهها داده شد. همه اینها و آنچه در ادامه میخوانید زمان حیات شهید سلیمانی درباره ایشان گفته شده است.
«جان مگوایر» افسر سابق سیآیای درباره حاج قاسم گفته است: «من یک بار با قاسم سلیمانی برخورد کردم؛ یک برخورد ناخواسته. او شبیه آن چیزی نیست که از یک فرمانده چریکی انتظار دارید. مردی اتوکشیده و توانمند است و خصوصیتهای فرماندهی به شکل برجستهای در او مشهود است؛ او یک انسان حرفهای است.»
اوایل سال ۲۰۰۸، شهید سلیمانی از طریق «احمد چلبی» سیاستمدار عراقی پیامی آمرانه خطاب به ژنرال «دیوید پترائوس» فرمانده ائتلاف تحت رهبری آمریکا عالیرتبهترین مقام وقت آمریکا در عراق، داد: «ژنرال پترائوس عزیز! بهتر است بدانید که من، قاسم سلیمانی، سیاست ایران درباره عراق، سوریه، لبنان، غزه و افغانستان را کنترل میکنم. و واقعیت این است که سفیر [ایران] در بغداد یکی از اعضای نیروی قدس است. فردی که جایگزین او خواهد شد هم عضو نیروی قدس است.»
ژنرال پترائوس پس از آن در مصاحبه ای درباره نقش شهید سلیمانی در عراق گفت: «چیزی که من میتوانم بگویم این است که وی فردی بسیار توانمند و مدبر و دشمنی شایسته است. وی بازی خود را به خوبی انجام میدهد.»
صوفان مأمور ویژه سابق افبیآی سالهای قبل در گزارشی اعتراف کرده است که ایران، با وجود بحرانهای اقتصادی ادامهدار، امروز خود را به یکی از برترین قدرتهای نظامی و دیپلماتیک در غرب آسیا و رقیب اصلی عربستان بر سر هژمونی در سراسر منطقه تبدیل کرده است. این کشور توانسته با ترکیبی از سیاستهای مختلف، از جمله، مانور ماهرانه دیپلماتیک، ایجاد اتحاد تاکتیکی با ولادیمیر پوتین و روسیه، و ارائه سلاح، مشاوره و پول به شبهنظامیان شیعه در کشورهای متعدد، به این موفقیتها دست پیدا کند. تهران در این مورد اخیر [حمایت از متحدان منطقهای]، در اتخاذ استراتژی ظاهراً منحصربهفردی پیشگام شده که قدرت نیروهای شورشی را با قدرت نیروهای دولتی ترکیب کرده و یک مخلوط قدرتمند و مؤثر را ایجاد میکند. اتخاذ این استراتژی امروز در لبنان، سوریه، عراق و یمن مشهود است.
مأمور ویژه سابق افبیآی ادامه میدهد: « یک نفر به عنوان معمار اصلی هر یک از این سیاستها به رسمیت شناخته میشود؛سرلشکر قاسم سلیمانی، رئیس کهنهکار نیروی قدس.»
صوفان مینویسد: «در حالت عادی، قدرتمندترین سرباز خاورمیانه، از تند و خشن سخن گفتن پرهیز میکند؛ اتفاقاً معمولاً بسیار افتاده است... مانع انجام هر اقدامی برای ستایش قهرمانیهایش میشود؛ به عنوان مثال، اجازه نمیدهد طرفدارانش دستش را ببوسند.»
پایگاه اینترنتی مجله آمریکایی «واشینگتناگزمینر» طی گزارشی به قلم «مایکل روبین» مقام سابق پنتاگون و کارشناس امور ایران و غرب آسیا (خاورمیانه) در اندیشکده «مؤسسه امریکناینترپرایز» به نکتهای قابلتوجه درباره سردار سلیمانی، اشاره کرده است. روبین که دیدگاههایش درباره ایران به دلیل زندگی کردن او در کشورمان بعد از انقلاب اسلامی برای تحلیلگران آمریکایی بسیار حائز اهمیت است، در وصف شخصیت قاسم سلیمانی نوشته: «اگر از بسیاری از ایرانیها درباره سلیمانی بپرسید، او را به عنوان یک قهرمان توصیف میکنند» چراکه در کنار بسیاری از مقامات ایران که «صحبت» میکنند، قاسم سلیمانی «عمل» میکند.
مایکل روبین که سابقه زیادی در تعریف کردن از ایران یا ایرانیها ندارد، در اعترافی نادر مثالهایی از نقش دیپلماتیک سردار سلیمانی را اینگونه بیان میکند: «همزمان با بروز بحران کرکوک، این سلیمانی بود که میان «اتحادیه میهنی کردستان»، شبهنظامیان شیعه و دولت فدرال عراق توافقی ایجاد کرد که موجب جلوگیری از خونریزی شد. همچنین اگرچه بحثهای زیادی در مورد فرقهگرایی ایران وجود دارد، اما حتی سیاستمداران سنی هم برای آنکه کار خود را پیش ببرند، صدای خود را به گوش دیگران برسانند و آتش تنشها و بحرانها را خاموش کنند، به بحث و مذاکره با سلیمانی روی میآورند.»
نویسنده گزارش به نقش سرلشکر سلیمانی در سوریه نیز اشاره میکند و مینویسد: «این [نقش دیپلماتیک قاسم سلیمانی] فقط هم در عراق نیست، بلکه سلیمانی در سوریه نیز حضور دارد. وی علاوه بر کمک به تثبیت قدرت حکومت بشار اسد و حزبالله و تسهیل اعزام نیروهای ایرانی به سوریه، به تشکیل ائتلافهای قبیلهای و سیاسی نیز کمک میکند و این ائتلافها موازنه قدرت را به سود اسد تغییر میدهند.» روبین سپس اینگونه نتیجه میگیرد که وجود قاسم سلیمانی در ایران به این معناست که تهران نه تنها یک استراتژی منطقهای دارد، بلکه افرادی را هم دارد که این استراتژی را هماهنگ و اِعمال میکنند.
این کارشناس آمریکایی در بخش پایانی گزارش خود با طعنه به توافق هستهایِ دولت اوباما با ایران، توضیح میدهد که اگرچه «جان کری» وزیر خارجه سابق آمریکا توافق هستهای را با محمدجواد ظریف امضا کرد، اما ایران یک وزیر خارجه دیگر نیز دارد که توافقهای این کشور در غرب آسیا (خاورمیانه) را امضا میکند و او کسی نیست جز قاسم سلیمانی.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب