ماهیت روابط فرانسه و عراق 80

ماهیت روابط فرانسه و عراق



از زمان شکل‌گیری جمهوری پنجم فرانسه و روی‌کار آمدن شارل دوگل، فرانسه به ایجاد کشوری مستقل، و نه در سایۀ دو بلوک آمریکا و شوروی، تمایل داشت. به همین دلیل، تلاش کرد تا برخلاف جریان آب شنا کند و روابطی حسنه با کشورهای عربی شکل دهد. البته فرانسه برای تأمین مواد خام و نفت برای بازسازی پس از جنگ به این ارتباط نیاز داشت. در دهه‌های 70 و 80 فرانسه یکی از شرکای تجاری اصلی عراق بود. چنان که از تأمین‌کنندگان اصلی سلاح و مهمات پیشرفتۀ عراق در جنگ با ایران نیز به شمار میرفت.


اما جنگ عراق و کویت و سپس حملۀ آمریکا به عراق، وقفه‌ای طولانی در روابط دو کشور ایجاد کرد. پس از ظهور داعش، فرانسه نیز که متأثر از حضور تروریست‌های داعشی فرانسوی، که دیگر لزوماً تحت امر پدیدآوردندگانشان نبودند، امنیتش به مخاطره افتاده بود، کم‌کم به فکر کنترل و مبارزه با این پدیده برآمد و به این بهانه حتی تا امروز نیروهای نظامی خود را در منطقۀ خاورمیانه و عراق حفظ کرده است.


روابط این کشور و عراق اکنون «خیلی پویا» توصیف می‌شود. در سال‌های اخیر مقامات عراقی در فرانسه و فرانسوی‌ها در عراق سفرهای «سطح بالا»ی زیادی از جمله به منطقۀ خودمختار کردستان انجام داده‌اند. امانوئل مکرون در شش سال قدرت، ده بار به خاورمیانه سفر کرده است.


با این حال، کارشناسان درمورد ماهیت روابط فرانسه و عراق اختلاف نظر دارند. به گفتۀ عادل باکاوان مدیر اندیشکده فرانسوی مطالعات عراق (Cfri_Irak) ، «پاریس معتقد است که عراق محور خاورمیانه است. وقتی کشور امن، باثبات و توسعه‌یافته باشد،

کل منطقه اثر مثبت میگیرد. برعکس، زمانی که عراق ثبات، امنیت و توسعه را از دست می‌دهد، منطقه نیز متلاطم می‌شود». این کارشناس تصریح می‌کند که: «فرانسه مایل است یک مشارکت، و نه همکاری در همۀ زمینه‌ها با جمهوری عراق برقرار کند». فقط عراق از نظر قومی، مذهبی و سیاسی از هم گسیخته است و در این شکاف‌ها، ما می‌توانیم گاهی اظهارات ظریفی داشته باشیم، اما عراقی‌ها عموماً می‌خواهند در این مشارکت طولانی‌مدت با فرانسه شرکت کنند.»


میریام بنراد، استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه بین‌المللی شیلر معتقد است، اگر این یک رابطه دوجانبه پویا است، «این رابطه‌ای نیست که فرانسه از طریق آن نفوذ قابل‌توجهی در عراق ایجاد و فرصت‌های مهمی را برای او فراهم کند». او می افزاید که «به غیر از طرح نظامی و مبارزه بسیار محدود علیه داعش، همکاری‌ها نسبتاً محدود باقی مانده است. بنابراین فرانسه همانطور که با سایر کشورهای خاورمیانه همکاری می‌کند، با عراق همکاری دارد. اولویت خاصی برای دیپلماسی کنونی فرانسه دربارۀ عراق وجود ندارد.» بر اساس داده‌های سایت وزارت امور خارجۀ به عبارت دقیق، فرانسه دومین شریک عراق در حوزۀ ائتلاف علیه گروه داعش است. پاریس همچنین در مأموریت NM-I ناتو (مأموریت اتحاد آتلانتیک در عراق، غیرجنگنده) شرکت می‌کند.[1]


محقق اندیشکدۀ فرانسوی روابط بین‌الملل (IFRI)، هلوئیز فایه، معتقد است که «پاریس آخرین پایتخت غربی است که مبارزه با تروریسم را سرلوحۀ خود در منطقه قرار داده، و خطر ایجاد «رانت امنیتی» در عراق و سوریه، در حالی که رقابت بر سر صادرات تسلیحات به کشورهای خلیج‌فارس شدت گرفته است وجود دارد. با اینحال تهدید تروریستی محلی تقریباً ریشه‌کن شده است و فرانسه باید استراتژی خود را در این منطقه دوباره بررسی کند. در سال 2021 بیش از 1100 حمله در عراق توسط داعش بر عهده گرفته شد، اما این رقم سال به سال در حال کاهش است. داعش تقریباً دیگر قادر به هماهنگی حملات در مقیاس بزرگ نیست.


مسئلۀ دیگر موانع حضور فعال فرانسه در عراق، ایران و هم‌پیمانان ایران در منطقه هستند (مثل حزب‌ا... و حشدالشعبی). با آن که تحلیلگران فرانسوی بسیج‌شدن حشدالشعبی در عراق را به دستور آیت‌ا... سیستانی برای بسیج مردمی علیه داعش می‌دانند، اما به خوبی واقفند که نیروی نظامی شیعی همسو با جمهوری اسلامی ایران برای نفوذ فرانسه در مسائل امنیتی، نظامی و ... عراق مشکل‌زاست. در نتیجه، پس از شورش واگنرها به‌عنوان نیروی نظامی خصوصی و غیررسمی روسیه، در پی مدل‌سازی از این ماجرا برای سلب اعتبار از حشدالشعبی برآمده‌اند.


بنابراین، در اینکه آیا مکرون میتواند جای پایی در عراق پیدا کند، تردیدهایی جدی وجود دارد. چرا که با وجود علاقۀ بسیار مکرون به ارائۀ چهره‌ای کاریزماتیک از خود، اما در حقیقت قدرت واقعی را حتی در کشور خودش نیز به نمایش نگذاشته است و حرکت‌های مقتدرانۀ او با اعتراضات و جنبش‌های متعددی همراه بوده است. فرانسه طی سال‌های طولانی استعمار، همچنان نگاه منفعت‌طلبانه بدون احترام حقیقی به مردم، فرهنگ و تمدنشان را حفظ کرده است. در این دوره زمانی نمیتوان خیلی واضح و مشخص برای کشورها تعیین تکلیف کرد. خصوصاً که عراق با لبنان یا آفریقا تفاوتی اساسی دارد. فرانسه در کشورهای یادشده پایگاه فرهنگی و سابقۀ همزبانی با مردم (زبان فرانسه) را دارد، اما در عراق نه تنها زبان فرانسه که زبان انگلیسی نیز جایگاهی ویژه ندارد. در نتیجه فرانسه باید چند سالی را صرف تغییر فرهنگ مردم و گسترش زبان فرانسه بکند. به همین دلیل، احتمالاً شاهد افزایش مراکز آموزشی زبان فرانسه و مراکزی شبیه به فرهنگسراها برای ایجاد طیف روشنفکر هنرمند دور از دغدغه و نیاز مردم باشیم.


 البته فعلاً از مناطق کُردنشین و سنی شروع کرده که احتمال تقابل خیلی کمتر و تمایلات جدایی‌طلبی و اپوزیسیونی بیشتری در میان مردم وجود دارد. اینکه حضور پزشکان بدون مرز هم در این نقاط متمرکز است، ممکن است بی ارتباط به برنامه‌های آتی فرانسه در این مناطق نباشد. به نظر می‌رسد در مناطق شیعه‌نشین با احتیاط بیشتری، و احتمالاً بیشتر از طریق مدارس و مهدکودک‌های به‌ویژه دخترانه (و با ایجاد کلاس‌های مختلط) وارد خواهد شد. چرا که بزرگسالان اطلاعات مشخص کمتری از حوزۀ کودکان دارند و حساسیت کمتری ایجاد خواهد کرد.


 حکیمه زعیم باشی


[1]. https://amp.france24.com/fr/moyen-orient/20230320-entre-paris-et-bagdad-une-relation-ancienne-en-pleine-reconstruction

نظری برای این مطلب ثبت نشده است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب