آمریکا در صد و پنجاه سال گذشته، قدرت برتر جهان بوده است. جنگ جهانی دوم در ۱۹۴۵، جایگاه آمریکا را چنان در جهان تثبیت کرد که اقتصاد آمریکا به تنهایی حدود نیمی از اقتصاد کل جهان شد. پس از آنکه آمریکا در جنگ سرد هم پیروز مطلق میدان شد (۱۹۸۹) و شوروی فروپاشید، این کشور خود را ناظم نظم نوین جهانی تلقی کرد و در جهانی تک قطبی به مداخله و ماجراجویی پرداخت.
در دوران ترامپ شکاف بین آمریکا و جامعه جهانی به شدت گسترش یافت و آمریکا از بسیاری از نهادهای و کنوانسیونهای بینالمللی خارج شد. در عوض چین شریک اول تجاری حدود ۱۵۰ کشور جهان شد و جایگاه خود در جامعه جهانی را تثبیت کرد.
پس از ترامپ، بزرگترین اولویت سیاست خارجی آمریکا نحوه برخورد با چین عنوان شد. بایدن اکنون چین را رقیب شماره یک سیاستهای راهبردی خود میداند. همچنین رئیسجمهور آمریکا میگوید که برای ترسیم راهبردی جدید برای مقابله با چین یک کارگروه ویژه در وزارت دفاع ایجاد کرده است.[۱]
حقیقت آن است که رقابت چین و آمریکا فقط به حوزه اقتصادی خلاصه نمیشود بلکه در حوزه دیپلماسی به خصوص درمورد یکی از همسایههای چین، یعنی تایوان نیز این دو کشور خود را در مقابل یکدیگر میبینند. چین این جزیره را یک منطقه از دست رفته میداند که باید به مرزهای تحت نفوذ این کشور بازگردد، در حالی که آمریکا تایوان را یک دولت مستقل میداند و به تجهیز این کشور در برابر فشارهای خارجی از جمله چین کمک کرده است.[۲]
طبق شواهدی بسیار مهم و قوی میتوان تصور کرد که چین در حال آماده شدن برای تسلط دوباره بر جزیره تایوان است. نشانههای مهمی دال بر انتقال چین از انقلاب دنگ شیائوپنگ (محافظه کاری و تنش زدائی در روابط خارجی) به دورهای متشنج و ملتهب در روابط خارجی چین مشاهده میشود. مهمترین اقدامات آمریکا در افزایش بازدارندگی در مقابل حمله چین به تایوان تاکنون عبارت بودند از ۱- بالا بردن هزینه پکن در صورت حمله نظامی به تایوان با مسلح کردن این جزیره به سلاح های پیشرفته. ۲- تشدید فشارهای اقتصادی و تحریمی علیه چین و راه انداختن کارزار انزوای جهانی پکن و ترویج گسترده چین هراسی در دنیا. همچنین اقدام واشنگتن در فروش میلیاردها دلار سلاحهای پیشرفته به تایوان و پیگیری روابط راهبردی با این جزیره به همین منظور در دستور کار آمریکا قرار گرفته است. [۳]
بنابراین، تایوان به تدریج در کانون تنش میان آمریکا با چین قرار گرفته است. در صورت موفقیت چین در ملحق ساختن تایوان به سرزمین اصلی خودش طبیعتاً اولین، اصلی ترین و مهمترین سنگر نظامی آمریکا در شرق و جنوب شرق آسیا شکسته خواهد شد و این مسئله تأثیرات نامطلوب فراوانی برای اقتدار جهانی آمریکا خواهد گذارد. به همین دلیل است که نگرانی آمریکا بابت توسعه و افزایش توانمندی نظامی و جنگی چین رو به افزایش است.[۴]
لذا ایالاتمتحده به دنبال آن است که کشورهای دیگر را برای دفاع از تایوان به کمک بگیرد. ژاپن ممکن است مایل باشد از دسترسی چین به تایوان با جنگ جلوگیری کند، ژاپن هزینههای نظامی خود را افزایش داده، کشتیهای آبیخاکی را به ناوهای هواپیمابر تبدیل کرده و پرتابگرهای موشکهای خود را در امتداد جزایر ریوکیو نزدیک تایوان چیده است.[۵]
برخی از کارشناسان نیز معتقدند واشنگتن تحت هدایت بایدن به دنبال ادغام راهبرد تعامل و مهار در قبال پکن است. هرچند دولت بایدن همواره شعار تعامل را به عنوان یکی از محورهای انتخاباتی خود مطرح کرده، اما در پشت پرده به دنبال آن است که با استفاده از تعامل با متحدان قدیمی مانند اروپا، هند، ژاپن، استرالیا، کره جنوبی و … مانع پیشرویهای سیاسی پکن هم در عرصه جهانی و هم در شرق آسیا شود. [۶]
آنگونه که شواهد و قرائن نشان میدهد چین به هیچ وجه حاضر به کوتاه آمدن در قضیه تایوان به عنوان بخش جدائیناپذیر از سرزمین خود نیست. در نتیجه رفتار آمریکا در دریای چین جنوبی نقشی تعیین کننده در بروز درگیری نظامی و سخت افزاری میان چین و آمریکا بر سر تایوان خواهد داشت زیرا موضع پکن در قبال تایوان کاملاً واضح و آشکار است.
در واقع اگر آمریکا در مسیر ایدئولوژیک کردن اختلافات دو کشور برآید و انگاره چین کمونیستی و توتالیتر را در مقابل انگاره غرب لیبرال و دموکرات قرار دهد، در آن صورت امکان درگیری جدی بین دو کشور شدت میگیرد. [۷]
با این وجود امکان رویاروئی نظامی مستقیم چین با آمریکا به خاطر تایوان بسیار اندک است. اما در صورت بروز درگیری نظامی میان آمریکا و چین این درگیری به یک رویارویی جهانی تبدیل میشود.[۸]از یک طرف متحدان چین کشورهایی چون روسیه، کره شمالی و ایران و از طرف دیگر متحدان آمریکا از جمله اروپا، هند، ژاپن، استرالیا، کره جنوبی هستند که تقابل واشنگتن-پکن میتواند این کشورها را نیز روبروی یکدیگر قرار دهد و خطر جنگ جهانی محتمل است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب