راسک یکی از شهرهای استان سیستان و بلوچستان است که در ماه های گذشته حوادث تروریستی متعددی را تجربه کرده است1،
همزمانی حادثه چند روز گذشته در راسک با حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در سوریه نشان از ابعاد پیچیده ماجرای تروریستی راسک دارد. در حمله گروهک تروریستی جیش العدل در راسک که با استفاده از تعداد بالای مهاجمین در 5 نقطه از شهر راسک طراحی شده بود تعدادی از مامورین امنینی ایران به شهادت رسیدند. منطقه سیستان و بلوچستان با مرز های وسیعی که با کشور پاکستان و افغانستان دارد یکی از نقاط حادثه خیز امنیتی ایران است که در چند ساله گذشته حوادث متعددی در آن بوقوع پیوسته است. در باب این حادثه تروریستی نکاتی وجود دارد که صرفا با نگاه امنیتی نمیتوان به تحلیل آن پرداخت و باید نگاه جامع تری به آن داشت؛
خرید زمان توسط رژیم صهیونیستی، رژیم با حملات اخیر خود به محور مقاومت در ماه های گذشته خط قرمز های مهمی را رد کرده است2 و حرکت اخیر این رژیم در حمله به کنسولگری ایران در سوریه به نوعی خط قرمز های بین المللی را نیز نقض کرده است و حکومت ایران در جمع بندی نهایی خود به این نتیجه رسیده است که اگر برخوردی سخت با این رژیم نشود بازدارندگی محور مقاومت با خطراتی روبرو میشود. در زمان طراحی پاسخ ایران به رژیم، حمله گروهک تروریستی به راسک موجب عدم تمرکز قوای نظامی ایران شد و این زمان بهترین وقت برای رژیم صهیونیستی بود که آمادگی خود برای پاسخ نظامی ایران را افزایش دهد، این زمان طلایی که تروریست های داخلی که با خط دهی سرویس های غربی برای رژیم تدارک دیدند باعث شد ایران به سمت طرح جدیدی برای پاسخ به رژیم رود.
ناامن سازی محور های مواصلاتی ایران، یکی از مواردی که در ماه های گذشته گروهک های تروریستی سعی درالقای آن داشتند از دسترس خارج کردن ابر پروژه بندر چابهار بود که با حملات امنیتی به راسک شانس خود را آزمودند، نیت محور غرب بایکوت کریدوری مواصلاتی بین المللی ایران است و برای رسیدن به این هدف در ابتدا باید امنیت را در این منطقه از بین ببرد، امری که به صراحت در بیانیه تروریست های اجاره ای جیش العدل به آن اشاره شد3. با این طراحی سرمایه های مالی که قرار بود محور شرق برای تزریق به ایران سرازیر کند با خطر روبرو میشود و پروژه های مشترک شرقی در ایران با طراحی ناامن سازی سرویس های غربی با هاله ای از ابهام روبرو میشود. در این صورت شرکای بین المللی ایران نیز با احتیاط با این کشور رفتار میکنند و این زمینه انفعال ایران را به همراه خواهد داشت.
پاکستان، در تحلیل های حملات تروریستی به منطقه سیستان به نقش پاکستان کمتر توجه شد، در این زمینه سرویس های امنیتی غربی با طراحی پیچیده خواهان سردی روابط دو کشور ایران و پاکستان هستند4 و با حربه تحریک گروهکهای تروریستی که در مرزهای دو کشور وجود دارند مترصد استفاده از ظرفیت آنان برای حمله به منافع تهران و اسلام آباد می باشند، با این اقدام دو کشور به یکدیگر مظنون میشوند و روابط حسنه موجود میان آنها به سردی گرایش مییابد، در نهایت محور غربی با مهار دو کشور پاکستان و ایران این دو ظرفیت محور شرق را تضعیف مینمایند.
در مجموع باید گفت ، طراحی خطرناکی که محور غربی در جریان ماه های گذشته برای کشور ایران تدارک دیده است دارای ابعاد مهمی است که عدم توجه به آن برای آینده محورمقاومت خطرناک است. ناامن سازی شرق ایران، جغرافیایی که به خاطر وضعیت اقتصادی بد مستعد پرورش گروه های تروریستی است ، میتواند تلاش های توسعه طلبانه ایران برای تبدیل شدن به کشوری قدرتمند را نقش بر آب کند. دولت ایران با طراحی محورهای مواصلاتی مهم در شرق کشور بلاخص ابر پروژه بندر چابهار که میتواند دسترسی چین و هند به قاره اروپا را تسهیل نماید، خواهان جذب سرمایه گذاری اقتصادی توسط شرکای بین المللی خود است و بدین وسیله میتواند مناطق شرقی خود را توسعه دهد و محور شرق نیز از این رهگذر منافع مالی قابل توجهی کسب خواهد کرد.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب