پسازآنکه در ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی به دو برج تجارتی در آمریکا حمله شد و مسئولیت آن را گروه القاعده به رهبری اسامه بنلادن به عهده گرفت، آمریکاییها در قالب ناتو وارد خاک افغانستان شدند و امارت اسلامی طالبان را سرنگون کردند و حکومت جدید شکل گرفت.
اکنون پس از۲۰ سال حضور آمریکاییها در افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم و کمک به صلح و ثبات این کشور، نه تنها وضعیت افغانستان بهبود نیافته بلکه حضور واشنگتن در افغانستان موجب شد این کشور بهطور مداوم بیثباتی و بحران امنیت را تجربه کند. آنچه مسلم است این است که آمریکا هیچوقت و در هیچ منطقهای به دنبال ایجاد صلح و امنیت نبوده است و چهبسا خود نیز عامل بیثباتی و جنگ بوده و افغانستان نیز از این قاعده مستثنی نیست. آمریکایها طی ۲۰ سال حضور در افغانستان مردم بیگناه و زنان و کودکان زیادی را کشته و آواره ساختند. همچنین ویرانی زیرساختها، افزایش کشت موادمخدر و جان باختن تعداد زیادی انسان بیگناه از دستاوردهای حضور آمریکا در افغانستان بوده است.
لذا با این سابقه میتوان گفت آمریکا هیچ گاه اهمیتی به تأمین صلح و برقراری امنیت در افغانستان نداده و فقط به دنبال رسیدن به اهداف و منافع خود در این کشور بوده است.
پس از وقوع تحولاتی نظیر شکست استراتژی دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا در قبال افغانستان با گسترش قدرت طالبان در داخل افغانستان و برگزاری گفتگو میان طالبان و برخی کشورهای منطقه؛ آمریکا تصمیم به برپایی مذاکرات صلح با طالبان گرفت. به همین منظور، زلمای خلیل زاد به عنوان فرستاده وزارت امور خارجه ایالات متحده در این مذاکرات در ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۸ میلادی به دوحه سفر کرد. بدین ترتیب برای نخستین بار یک نماینده ارشد آمریکایی به صورت رسمی برای گفتگو با طالبان به قطر سفر نمود. مذاکرات رسمی طالبان با آمریکا در قطر و امارات متحده عربی در ۹ دور برگزار گردید.[۱] اما این مذاکرات هیچ دستاوردی نداشت.
یکی از دلایلی که سبب شد وضعیت افغانستان به اینجا برسد دخالت های آمریکا و عربستان در روند مذاکرات صلح در دوحه بود. در این مذاکرات ریاض و واشنگتن تنها به دنبال تأمین منافع خود بودند؛ مسئله ای که باعث شد هیچگاه مذاکرات دولت افغانستان با طالبان به نتیجه نرسد و گروه ها و اقوام با توجه به میزان تأثیرگذاری در کشور در این مذاکرات غایب باشند.[۲]
این در حالی است که نقش ایران در این میان بسیار قابلتوجه است. ایران همیشه خواستار ثبات در افغانستان بوده و همواره برای تشکیل دولتی قدرتمند در کابل تلاش کرده است. اقدام اخیر جمهوری اسلامی ایران در میزبانی مذاکرات بین الافغانی نیز در همین راستا قابل ارزیابی است. ایران به عنوان کشوری که با افغانستان پیوند زبانی، دینی و فرهنگی دارد میتواند با در دست گرفتن میانجیگری برای مذاکرات بین طرفهای درگیر در افغانستان سهم بزرگی در آشتی بین گروههای افغان داشته باشد.
افغانستان جدای از همسایگی و هم زبان بودن یک کشور اسلامی است و این مسئله برای ایران از اهمیت زیادی برخوردار است. اسلام در روابط مسلمانان با دیگر ملت ها، اصل صلح عزتمندانه را پیشنهاد مینماید و به آن اصالت میدهد. همچنین اصل بنیادین در روابط مسلمانان با خودشان و سایر ملتها، آشتیگرایی و صلح طلبی است[۳] و جمهوری اسلامی ایران همواره این مهم را در نظر داشته است.
بنابراین، ایران اسلامی همواره در طی سالیان اخیر از پیگیری روند سیاسی و برگزاری گفتگوهای بین الافغانی که با حضور خود افغانها و بدون دخالت آمریکا و سایر کشورها برگزار شود، حمایت کرده است. حفظ قانون اساسی، ساختارهای مردم سالارانه، مشارکت سیاسی فراگیر، توجه به حقوق و کرامت زنان، و حقوق اقلیت های قومی و مذهبی از جمله اهداف ایران در افغانستان همسو با حکومت کابل بوده است.[۴]
همچنین در سالهای اخیر ایران با طالبان تماسهایی برقرار کرده و دیدارهایی دو طرفه با یکدیگر داشتهاند که سبب شده است توان ایران برای میانجیگری افزایش پیدا کند. بنابراین در شرایط حساس کنونی که عملاً دو دولت در افغانستان شکل گرفته، ضرورت داشت ایران دست به اقدامی بزند.[۵]
در واقع باید گفت پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان میانجیگری جمهوری اسلامی ایران برای مذاکرات صلح بین الافغانی و حضور نمایندگان دولت افغانستان و طالبان در ایران نشان داد همه گروههای افغانستانی به ایران اعتماد دارند و تصور میکنند از مسیر میانجیگری ایران میتوانند به راهحل منطقی برسند.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب