اولین نشست غیر رسمی سران اروپایی برای تعیین مناصب کلیدی در اتحادیه اروپا بدون نتیجهی مهمی پایان یافت. هرچند سران اروپایی تلاش کردند که عدم نتیجه گیری را روندی عادی جلوه دهند، اما واقعیت این است که ترکیب جدید پارلمان اروپا مانند گذشته یکدست نیست و باید انتظار چالش های بیشتری را نیز در آینده داشت.
بازیگران کلیدی
به نظر می رسد که ترکیب جدید پارلمان اروپا دستخوش تغییراتی خواهد شد. دربارهی رئیس شورای اجرایی اروپا که خانم فن درلاین عهده دار آن بود و با توجه به پیروزی راست میانه و هم حزبی های او، این پست مهم می تواند هم چنان در اختیار این رهبر آلمانی باشد. البته او برای به دست آوردن این منصب باید بتواند با سوسیالها به اجماع برسد یا اینکه به سمت راست افراطی متمایل شود. باید دید که سیاست او و حزبش در آینده چگونه خواهد بود و او به کدام طیف تمایل بیشتری نشان می دهد.
در کنار خانم فندرلاین نباید از ایفای نقش فعال خانم ملونی غافل بود. او که حزب متبوعش در ایتالیا با قاطعیت پیروز شده است، نیم نگاهی به ائتلاف با راست افراطی فرانسه یعنی خانم لوپن دارد تا بتواند یک کرسی ارزشمند برای ایتالیا در پارلمان اروپا کسب کند. اینطور به نظر می رسد که هدف ملونی یک کرسی اقتصادی یا دفاعی در پارلمان اروپا است که بتواند از طریق آن به رونق اقتصادی ایتالیا کمک کند[1].
علاوه بر این این جریان، دیگر احزاب اروپایی مانند سوسیالیستها نیز در تلاش هستند تا نفراتی را در پارلمان اروپا بر سر کار بگمارند که در راستای اهداف آنها باشد و منافع آنها را تامین کند. به نظر می رسد که اختلافات اروپا دراین دوره برای مناصب پارلمان اروپا بیش از گذشته باشد[2].
اختلافات عمیق
پارلمان اروپا در دوره ي جدید شاهد اختلافات بیشتری خواهد بود. این اختلافات علل متعددی مانند تفاوت نگاه ایدئولوژیک، منافع ملی، ساختار نهادی و امنیت دارد. در واقع قرائت های متفاوت اعضای پارلمان اروپا منجر به عدم درک درست از یکدیگر میشود که می تواند پیامدهای گستردهای داشته باشد.
در کنار آن شکل گیری عمیقتر این اختلافات یعنی سیاست گذاری متنوع و شاید نابسمان در اروپا که می تواند عواقب فراوانی برای اروپا و حتی جهان داشته باشد. این سیاست گذاری ها بیشتر با تاکید بر منافع ملی کشورهای عضو پیش خواهد رفت و کشورهای کوچکتر و ضعیف تر بیشک در این بین هم بیشترین آسیب را خواهند دید و توسط قدرت های بزرگ اروپایی بلعیده خواهند شد.
علاوه بر آن وجود اختلافات گسترده در اروپا می تواند برای اروپا نیز تبعاتی داشته باشد. از جمله اینکه، اگر اختلافات عمیق و غیرقابل حل باشند، ممکن است منجر به بنبست در قانونگذاری اتحادیه اروپا شود. این امر میتواند به تأخیر در تصویب قوانین مهم یا حتی عدم تصویب آنها در مواردی که به همکاری و مصالحه بین کشورهای عضو نیاز است، منجر شود. حتی زمانی که قوانین با وجود اختلافات تصویب میشوند، ممکن است ضعیفتر و کمتر مؤثر از آنچه میتوانستند باشند. این امر به دلیل نیاز به مصالحه و یافتن راهحلی است که برای همه قابل قبول باشد، حتی اگر این راهحل برای هیچکس ایدهآل نباشد و از این طریق قوانین ناکارآمدی تصویب خواهد شد که اروپا را تحت تاثیر قرار می دهد.
همچنین اختلافات میتوانند منجر به افزایش بیاعتمادی و تفرقه بین کشورهای عضو شوند. این امر میتواند اتحاد و انسجام اتحادیه اروپا را تضعیف کند و همکاری در مورد مسائل مهم را دشوارتر کند. در موارد شدید، اختلافات عمیق میتواند منجر به خروج برخی کشورها از اتحادیه اروپا شود. این امر میتواند ضربهای بزرگ به اتحادیه اروپا وارد کند و وجه ی آن را در سطح نظام بین الملل خدشه دار کند، مسئلهای که یک بار با خروج بریتانیا از آن اتحادیه رخ داد[3].
در کنار آن نکتهي دیگری که وجود دارد این است که اگر اتحادیه اروپا قادر به حل اختلافات داخلی خود نباشد، ممکن است نفوذ خود را در عرصه جهانی از دست بدهد. این امر میتواند به نفع سایر قدرتهای جهانی مانند ایالات متحده آمریکا یا چین باشد. همچنین عدم انسجام در اتحادیه اروپا میتواند به بیثباتی در سایر نقاط جهان منجر شود. این امر به ویژه در مورد کشورهای همسایه اتحادیه اروپا که به تجارت و سرمایهگذاری از اتحادیه اروپا وابسته هستند، صدق میکند. در واقع اگر اروپا آنچه که در جلسات اولیه و غیر رسمی پارلمان آن رخ داد را نتواند مدیریت کند بی شک با چالشها و دشواری های زیادی روبهرو خواهد شد که حل آنها به سادگی امکان پذیر نیست و همانطور که گذشت برندهی این تنش و اختلاف دیگر قدرتهای بزرگ جهانی خواهند بود.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب