بنابر اعلام رسمی نهادهای دولتی ترکیه و رژیمصهیونیستی، اسحاق هرتزوگ رئیس رژیمصهیونیستی امروز (چهارشنبه) برای سفری دوروزه وارد آنکارا میشود. وی قرار است با رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه دیدار کند. این سفر نخستین دیدار سران دو دولت برای مدتی بیش از یکدهه است. آخرین سفر یکی از سران رژیمصهیونیستی به ترکیه به سال ۲۰۰۸ بازمیگردد. در شامگاه دوشنبه ۲۲ دسامبر (۲ دی ۱۳۸۷) ایهود اولمرد، نخستوزیر اسبق رژیمصهیونیستی در آنکارا با اردوغان که در آن دوره نخستوزیر ترکیه بود، دیدار کرد. یکی از موضوعات اصلی این دیدار میانجیگری آنکارا میان دمشق و تلآویو برای صلح بود؛ هرچند اولمرت تنها ۵ روز بعد و در تاریخ ۲۷ دسامبر به نوار غزه حمله کرد تا روابط میان ترکیه و رژیمصهیونیستی بهشدت متشنج شود و اولمرت تا پیش از سفر امروز، آخرین مقام برجسته صهیونیستی باشد که به آنکارا سفر میکند.
همچنین آخرین سفر یک رئیس رژیمصهیونیستی به ترکیه، مربوط به سال ۲۰۰۳ است. در ۸ جولای ۲۰۰۳ موشه کاتساو، رئیس اسبق این رژیم برای دیدار با اردوغان در سفری دوروزه وارد آنکارا شده بود.
آنچه روابط دوطرف را به سردی کشاند، تغییر وضعیت منطقه و افزایش دیدگاههای مقاومتی در آن بود. در پی این تغییر وضعیت اردوغان نیز بهدنبال بهرهبرداری از آن گام برداشت و تلاش کرد از دروازه فلسطین برای خود در جهان اسلام اعتبار کسب کند و از هر واقعهای برای این هدف خود استفاده کرد. نقطهعطف اقدامات اردوغان بهرهبرداری از شهادت تعدادی از فعالان ترکیهای مدافع فلسطین در کشتی «ماوی مرمره» بود. در سال ۲۰۱۰ این کشتی ترکیهای که حامل فعالان بینالمللی برای شکستن محاصره غزه عازم این شهر بود، مورد حمله کماندوهای صهیونیست قرار گرفت که در نتیجه آن ۹سرنشین این کشتی به شهادت رسیدند. به همین دلیل روابط دو کشور بهطور کامل قطع شد، اما در سال ۲۰۱۶ دوباره روابط در سطح سفرا ارتقا یافت.
با توجه به ابعاد مهم سفر رئیس رژیمصهیونیستی به ترکیه، در ادامه ضمن بررسی تاریخ روابط دوطرف، به اهداف و پیامدسنجی سفر اخیر پرداخته شده است.
روابط ترکیه با رژیمصهیونیستی
روابط ترکیه با رژیمصهیونیستی در طول دوران حاکمیت حزب عدالت و توسعه که از سال ۲۰۰۱ تاکنون به مدت دو دهه ادامه داشته و فرازونشیبهای زیادی طی کرده و متغیرهای گوناگونی در این مناسبات اثرگذار بودهاند از منظر اردوغان، مساله فلسطین یک فرصت عرضاندام برای او و ترکیه برای برجسته کردن نقش محوری در جهان اسلام است؛ لذا هرگاه به دنبال مطرحسازی خود و آنکارا در جهان اسلام بوده از این مساله در راستای منافع دولتی و حزبیاش بهره گرفته است. اردوغان در مقطعی بهخاطر اعتراض به حمله رژیمصهیونیستی به اعضای کشتی مرمره و شهادت تعدادی از آنها که قصد انتقال کمکهای بشردوستانه به غزه را داشتند، خود را تبدیل به قهرمان و مدافع فلسطین میکند اما مدتی بعد در اعتراض به مخالفان برقراری روابط با رژیم؛ بر آنها تاخته و میگوید مگر برای انتقال کمک از من اجازه گرفته بودید. زمانی که بحران سوریه آغاز شد اردوغان میزبانی برخی از رهبران فلسطینی و برخی از گروههای فلسطینی ساکن سوریه را که با سیاستهای وی همسو بودند، برعهده گرفت و نهتنها آنها را در استانبول پذیرفت بلکه در ارائه خدمات اقامتی و فعالیت سیاسی آنها در استانبول از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. اما امروز رئیسجمهور ترکیه هنگامی که بهزعم خود و دولتمردانش زمان عادیسازی مناسبات با رژیمصهیونیستی به سبب ضروریات داخلی و منطقهای و بینالمللی فرا میرسد، به خواست مقامات رژیم نهتنها دفاتر حماس و گروههای فلسطینی را در ترکیه میبندد بلکه آنها را مجبور به ترک کشورشان نیز میکند. اردوغان این اقدام را درحالی انجام داده است که سال گذشته در واکنش به عادیسازی روابط برخی از کشورهای عربی با رژیم به محوریت امارات متحده عربی خطاب به رهبران آنها فریاد میزد: «ای بیشرفها، چرا به آرمان فلسطین و مردم آن خیانت میکنید و… .» اما وی امروز خود دقیقا جای پای آنها گذاشته و ضرورت توسعه مناسبات را نهتنها به نفع دو طرف بلکه به نفع امنیت خاورمیانه تبیین میکند.
ترکیه نخستین کشور اسلامی بود که حتی پیشتر از کشورهای عربی، رژیمصهیونیستی را در ۲۸ مارس ۱۹۴۸ میلادی به رسمیت شناخت. از سال ۱۹۶۰ تا سال ۲۰۱۰ روابط گستردهای بین دو طرف در حوزه همکاریهای سیاسی، نظامی، اطلاعاتی، اقتصادی و تکنولوژیکی برقرار بود بهطوری که در دهه ۹۰ میلادی ترکیه و رژیمصهیونیستی «متحدان استراتژیک منطقهای» محسوب میشدند. آخرین بار روابط دو کشور بعد از انتقال پایتخت رژیمصهیونیستی به بیتالمقدس که با واکنش ترکیه مواجه شد رو به تیرگی رفت و دو طرف سفرای همدیگر را فراخواندند اما علیرغم وجود اختلافات سیاسی روابط اقتصادی و تجاری آنها ادامه داشت بهطوریکه براساس اعلام مرکز آمار ترکیه حجم تجارت دو طرف در پایان سال ۲۰۲۱ به بیش از ۷ میلیارد دلار رسیده است.
امروزه که اردوغان به طیف وسیعی از مشکلات برخورده است بهگونهای که در داخل با مشکلات اقتصادی و همگرایی مخالفانش روبهرو شده و در سیاست خارجی نیز روابط خوبی را با آمریکا تجربه نمیکند، در مدیترانه شرقی با مشکلات عدیدهای مواجه است و در سوریه و عراق نیز دچار بنبست شده است، راه عبور از این مشکلات را ترمیم مناسبات با دولتهایی که با آنها روابط سردی داشت تلقی میکند، لذا با تغییر فرمان سیاست خارجی خود به سمت عادیسازی روابط با امارات، عربستان، مصر، لیبی، ارمنستان و حال رژیمصهیونیستی اقدام کرد.
با توجه به روحیه ضدصهیونیستی مردم ترکیه، اردوغان راه آسانی را برای عادیسازی مناسبات با رژیمصهیونیستی نداشت، لذا برای کاهش حساسیت این مساله و واکنش افکار عمومی این کشور بالاخص اسلامگرایان، عادیسازی با رژیمصهیونیستی را بهصورت همزمان در پازل عادیسازی روابط با سایر کشورها قرار داد تا آن را از منظر افکار عمومی نیز عادی جلوه دهد. لذا با تاکید بر اینکه همواره مناسبات آنکارا – تلآویو در حوزههای مختلف امنیتی، تجاری و اقتصادی ادامه داشته و ضرورت دارد که سطح روابط سیاسی نیز ارتقا یابد، مذاکرات هیاتهای سیاسی دو طرف از چند ماه پیش آغاز شد که حاصل آن مذاکره تلفنی اردوغان با همتای صهیونیستی خود طی چندین مرحله و توافق برای ارتقای سطح سیاسی مناسبات و درنهایت دعوت از هرتزوگ برای سفر به آنکارا شد. اگرچه در این مرحله اردوغان درخصوص عادیسازی روابط سیاسی با رژیمصهیونیستی پیشقدم شد اما براساس نوع رفتار و اطلاعات موجود، به نظر میرسد مقامات رژیم متوجه نیاز اردوغان به خود شده و لذا خواستههای حداکثری خود را به ترکیه تحمیل کردند. صهیونیستها بر همین اساس خواستار بستن دفاتر حماس و گروههای مبارز فلسطینی، اخراج آنها از ترکیه و حتی اعمال محدودیت برای رفتوآمد آنها به ترکیه شدند. ترکیه طی چند ماه اخیر نهتنها در راستای مطالبه صهیونیستها گام برداشت بلکه هیچکدام از مقامات سیاسی و حزبی دولت ترکیه در کنفرانس بینالمللی سال جاری حماس که هر سال با حمایت و پشتیبانی دولت ترکیه در استانبول برگزار میشود، نهتنها شرکت نکردند بلکه در مدت ۳ روز حضور اسماعیل هنیه و خالد مشعل در این شهر، هیچ مقام رسمی با آنها ملاقات نکرد. همچنین در سفر اخیر ابراهیم کالین، سخنگوی ریاستجمهوری ترکیه به فلسطین که احتمالا در راستای توجیه و پاسخ به نگرانی دولت خودگردان فلسطین و افکار عمومی داخلی ترکیه صورت گرفت، وی تنها با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین ملاقات کرده و هیچ دیداری با مقامات حماس انجام نداد. این مسائل واگرایی در روابط سیاسی حزب عدالت و توسعه با حماس را نشان میدهد و ادعای حمایت از جریانات اخوانی از سوی اردوغان با سیاست عادیسازی وی با مصر، امارات، عربستان و در رأس آنها رژیمصهیونیستی، تقریبا رخت بر بسته است.
سکوت رسانهای و عدم پوشش درگیریهای اخیر در منطقه شیخ جراح از سوی ترکیه که تقریبا همزمان با سفر هرتزوگ صورت میگیرد نیز از نقاط قابل تامل رفتار ترکیه است. انعکاس تحولات منطقه شیخ جراح در رسانهها میتواند، تفاسیر دولت ترکیه را درخصوص رویکرد دولت جدید رژیمصهیونیستی زیر سوال ببرد. مقامات ترکیه برای توجیه و اقناع افکار عمومی درخصوص لزوم عادیسازی روابط با رژیمصهیونیستی به متفاوت بودن رویکرد دولت جدید رژیم اشاره میکنند و چنین القا میکنند که با کنار رفتن بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر سابق رژیم دشمنی صهیونیستها با مردم فلسطین و پیگیری سیاستهایی مانند توسعه شهرکسازیها متوقف شده است و دیگر مانعی برای ارتباط با تلآویو وجود ندارد. ابراهیم کالین، سخنگوی ریاستجمهوری ترکیه در یک کنفرانس خبری درباره این موضوع گفته است: «بعضی چیزها درحال تغییر است. دوران ۱۵ساله «نتانیاهو» به پایان رسید و دولت جدیدی تشکیل شد. در آنجا حکومتی وجود دارد که عناصر بسیار متفاوتی را گردهم آورده، تحولی رخداده و رویکرد مثبتی وجود دارد.»
سرانجام هرتزوگ بعد از چند ماه معطل گذاشتن و عدم پاسخ به دعوت اردوغان، براساس اعلام رسمی دولت ترکیه روزهای ۸ و ۹ مارس(۱۷ و ۱۸ اسفند) را زمان انجام سفر خود به آنکارا اعلام کرد و قرار است طی این دو روز دو طرف درخصوص توسعه مناسبات فیمابین در حوزههای مختلف تجاری، انرژی و امنیتی مذاکره کنند و همچنین درخصوص گسترش همکاریهای منطقهای و بینالمللی دیدار و گفتوگو کنند.
اقدام ترکیه در دعوت از رئیس رژیمصهیونیستی برای سفر به آنکارا در شرایط کنونی قطعا دارای تبعات منطقهای خواهد بود و میتواند حوزه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را در حوزههای مختلف ازجمله در قفقاز و سوریه تحتتاثیر قرار دهد. روزنامه هاآرتص به نقل از یکی از مقامات رژیمصهیونیستی چند ماه پیش نوشته بود از آنجا که سیاست آنکارا و تلآویو محدودسازی حضور و نفوذ ایران در سوریه و آذربایجان است لذا ایران میتواند بستر همکاری مناسبی برای دو طرف باشد.
در حوزه جهان اسلام با سفر هرتزوگ به ترکیه قبح عادیسازی روابط با رژیمصهیونیستی بیش از پیش شکسته خواهد شد و گستره جغرافیایی کشورهایی که به سمت عادیسازی روابط با تلآویو اقدام خواهند کرد توسعه پیدا خواهد کرد و همچنین دیگر حساسیت چندانی نسبت به انتقال پایتخت به بیتالمقدس وجود نخواهد داشت. همچنان که از سوی ترکیه هم این امر نادیده گرفته شد و ابراهیم کالین، سخنگوی اردوغان در سفر روز ۲۸ بهمن خود در بیتالمقدس با مقامات رژیم ملاقات کرد و این اولین ملاقات یک مقام رسمی ترک با صهیونیستها از زمان اعلام بیتالمقدس بهعنوان پایتخت اعلام شده است.
نکات و پیامدهای سفر رئیس رژیمصهیونیستی به ترکیه
سفر رئیس رژیمصهیونیستی به ترکیه، بهعنوان یکی از بزرگترین و مهمترین کشورهای اسلامی و منطقه میتواند با توجه به ماهیت بیثباتساز این رژیم، تبعات گستردهای برای جهان اسلام، منطقه و ملت فلسطین داشته باشد. در ادامه به این موارد پرداخته شده است.
۱ -کاهش انزوای رژیمصهیونیستی
با وقوع این سفر؛ موقعیت رژیمصهیونیستی نسبت به گذشته تقویت شده و از حالت انزوا در منطقه و جهان اسلام خارج شد. درحقیقت با این اقدام یک گام دیگر در راستای سیاست آمریکا در منطقه که همان صلح خاورمیانه است برداشته خواهد شد.
۲ -کاهش مخالفت با شهرک سازی
سیاست توسعه سرزمینی و شهرکسازی رژیمصهیونیستی که در گذشته با مخالفت حداقل ظاهری کشورهایی همچون ترکیه مواجه میشد منبع معارضی را پیش خود نخواهد داشت و بر این اساس تنشها و درگیریهای محلی در مناطق اشغالی گسترش خواهد یافت.
۳ -جسارتبخشی به دیگران در امر عادیسازی
وقوع این سفر؛ قباحت عادیسازی روابط با رژیم را کمرنگتر از گذشته خواهد کرد. با همراهی اردوغان با غرب و رژیم که ادعای رهبر جهان اسلام را دارد و سودای خلافت اسلامی در سر میپروراند سایر کشورها جسارت بیشتری برای بهبود مناسبات با تلآویو پیدا خواهند کرد.
۴ -کاهش همکاری آنکارا و تهران در حوزه انرژی
احتمال توافق دو طرف در حوزه انتقال و صادرات گاز رژیمصهیونیستی به ترکیه با توجه به اینکه ترکیه به لحاظ موقعیت ژئوپلیتیکی خود به دنبال تبدیل کشورش به هاب انرژی است و رژیمصهیونیستی نیز در پی انتقال گاز خود به اروپاست احتمال توافق در این زمینه وجود دارد. نکته دوم درخصوص نیاز ترکیه به انرژی آن است که بیش از ۹۰ درصد گاز موردنیاز این کشور از خارج تامین میشود. مقامات آنکارا با یافتن منابع جدید به دنبال کاهش وابستگی خود به منابع پیشین هستند. اکنون گاز موردنیاز ترکیه از ایران، آذربایجان، روسیه و بخشی هم از سوی قطر(گاز الپیجی) تامین میشود و ترکیه قصد توسعه این منابع را دارد. تاکید اردوغان بر اینکه با همتای صهیونیستی خود درخصوص انرژی نیز مذاکره میکند، میتواند مبین آلترناتیو جدید ترکیه باشد بالاخص که طی سالهای اخیر در اوج فصل سرما؛ گاز ایران به دلایلی مختلف از سوی تهران قطع میشود که همین امر انتقادات شدیدی را از حزب حاکم موجب شده است؛ به همین دلیل بهانه لازم در این خصوص در دست ترکها وجود دارد. لذا مقامات ترکیه با پیشفرض قرار دادن این اقدام ایران، به مردم ترکیه چنین القا میکنند که ایران شریک خوبی در زمینه انرژی نیست و باید به دنبال منابع انرژی جدیدی باشیم. این مساله با تبلیغات بسیاری در داخل ترکیه و توسط رسانههای وابسته به حاکمیت انجام گرفت و پروپاگاندای وسیعی با موضوع قطعی گاز ترکیه توسط ایران در فصل زمستان و سرما بر افکار عمومی ترکیه غالب شد. برخی از کارشناسان بر این باورند که دلیل اصلی فضاسازی رسانهای شدید علیه ایران درخصوص قطعی گاز در آستانه سفر هرتزوگ با هدف آماده کردن اذهان عمومی جامعه برای مذاکره با رژیمصهیونیستی درخصوص تامین بخشی از گاز موردنیاز این کشور است و از آنجا که قرارداد ۲۵ ساله صادرات گاز ایران به ترکیه در سال ۲۰۲۶ پایان مییابد آنکارا هم بهانه خوبی برای یافتن صادرکننده جدید دارد و همچنین درصورت تعدد منابع قدرت چانهزنیاش درخصوص قیمت، کمیت و کیفیت صدور گاز در برابر صادرکنندگان گاز افزایش مییابد.
۵ -همکاری محور ترکیه-رژیمصهیونیستی علیه ایران
همگرایی و همکاری آنکارا با تلآویو درخصوص ایران بیشتر خواهد شد. به موازات همکاری آنها با یکدیگر، محدوده فعالیت جبهه مقاومت تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. لذا ضرورت دارد که درخصوص آثار و پیامدهای این سفر روشنگری لازم صورت گیرد.
در پی بهبود روابط میان طرفین سطح همکاری و همگرایی دو طرف در موضوعاتی همچون سوریه، قفقاز و… گسترش مییابد. اظهارات مقامات صهیونیستی درخصوص رویکرد مشترک آنها نسبت به ایران موید این مساله است. اگرچه رژیمصهیونیستی در مرزهای شمالغربی ایران در قالب همکاری با آذربایجان حضور دارد اما با عادی شدن روابط آنکارا- تلآویو بستر این همکاریها آشکارتر و وسیعتر خواهد شد.
۶ -واسطهگری آنکارا در عادیسازی
پازل تکمیل پروژه صلح خاورمیانه با پیوستن ترکیه به آن یک گام جلوتر خواهد رفت. رژیمصهیونیستی در قبال لابیگری خود برای ترکیه در غرب امتیازات زیادی را مطالبه خواهد کرد که ازجمله آنها همراهی آنکارا با پروژه خاورمیانه است.
۷ – ارتـــقـــــای روابــــــط دیــــپلماتیک ترکیه-رژیمصهیونیستی
از آنجا که از سال ۲۰۱۸ به بعد سفارتخانههای دو طرف در سطح کاردار اداره میشود پیشبینی میشود که یکی از نتایج این سفر توافق طرفین برای بازگشت سفرای خود باشد. از چند ماه پیش زمزمههای بازگشت سفرا در رسانهها مطرح شد حتی هویت سفیر ترکیه در رژیمصهیونیستی نیز اعلام شد اگرچه مقامات آنکارا ادعای رسانهها را تکذیب نکردند اما روند اعزام سفیر طول کشید و به نظر میرسد که بعد از این سفر مقدمات این اقدام آغاز شود.
۸ -کاهش امواج خبری تحولات فلسطین در ترکیه
اگرچه ابراهیم کالین، سخنگوی اردوغان در اظهاراتی اعلام میکند که «در روابط ما با رژیمصهیونیستی دو بعد اساسی وجود دارد. ما روابط دوجانبه داریم و علاوهبر آن بعد فلسطین وجود دارد. این را بهوضوح به رژیم گفتهایم که آنچه در فلسطین اتفاق میافتد، به ما مربوط میشود. هیچکس نمیتواند این را زیر سوال ببرد. تلآویو شروع به برداشتن گامهای سازنده در موضوع فلسطین کرده است. هر گامی که در روابط ما با رژیم برداشته شود، برخلاف برخی کشورها بههیچوجه به قیمت آرمان فلسطین تمام نخواهد شد.» اما واقعیت این است که طی ماههای اخیر نهتنها میزان انتشار اخبار مربوط به تحولات فلسطین در رسانههای دولتی و نزدیک به دولت ترکیه کاهش محسوسی داشته بلکه عموم اخبار مربوط به رژیمصهیونیستی هم با جنبههای مثبت آن به مخاطبان منعکس میشود. در این راستا تماسهای مقامات دو طرف به صورت وسیعی منعکس میشود و رویکرد هرتزوگ درخصوص فلسطین متفاوت از سلف خود نتانیاهو تبیین میشود.
۹ -اثبات مواضع ریاکارانه اردوغان در قبال فلسطین
اگرچه سیاستهای متناقض و دوگانه اردوغان در موضوعات گوناگون بارها دورویی و منفعت محوری وی در گذر زمان را اثبات کرده ولی اقدام او در عادیسازی روابط با رژیمصهیونیستی بار دیگر مهر تاییدی بر این دوگانگی خواهد بود. جریانات اسلامگرا و اخوانی اگر دارای عقل سلیم و قوه عاقله باشند دیگر با طناب اردوغان به چاه نخواهند رفت و به صداقت و حسن نیت او در اظهارنظرها و مواضع تردید خواهند کرد. این مساله جایگاه کاریزماتیک اردوغان در میان اسلامگرایان اهل سنت را هم در داخل و هم جهان اسلام تضعیف خواهد کرد.
دلایل گرایش ترکیه به رژیمصهیونیستی
مولفههای مختلفی برای نزدیکی ترکیه به رژیمصهیونیستی و ایجاد ساختار جدید در منطقه قابل بیان است که به مهمترین ابعاد آن اشاره میشود:
۱ -لابی یهودی بهعنوان قدرتمندترین لابی در ساختار قدرت آمریکا
طی سالهای اخیر مناسبات ترکیه و آمریکا به دلایل گوناگونی دچار تلاطم شده که از آنها میتوان به مواردی مانند دخالت در کودتای ۲۰۱۶، و عدم بازگرداندن فتحالله گولن بهعنوان رهبر کودتا به ترکیه بهرغم درخواستهای مداوم اردوغان، حمایت مالی و تسلیحاتی واشنگتن از کردهای شمال سوریه که آنکارا آنها را تروریست میداند، مخالفت با تحویل جنگندههای اف-۳۵ و کنار گذاشته شدن از پروژه تولید قطعات آن بهرغم تسویهحساب مالی آن از سوی ترکیه به بهانه خرید اس-۴۰۰، رویکرد ضداردوغانی جو بایدن و تاکید او بر لزوم سرنگونی وی و حمایت از جریانات و احزاب مخالف، اعمال تحریمهای ناشی از مصوبه قتلعام ارامنه در کنگره آمریکا و همچنین فرار از غرامتهای احتمالی آن اشاره کرد. وجود چنین تنشهایی بین آنکارا و واشنگتن باعث افزایش فشارهای اقتصادی به ترکیه در سالهای اخیر شده است. کاهش شدید ارزش لیر، تورم بیسابقه و کاهش سرمایهگذاریهای خارجی از مصادیق ملموس و عینی وضعیت کنونی اقتصاد ترکیه است. به همین دلیل اردوغان بهدنبال عبور از این تنگنای اقتصادی است، زیرا این موضوع به پاشنهآشیل وی تبدیل شده و موقعیت اجتماعی و سیاسی او را به پایینترین حد خود طی ۱۸ سال اخیر رسانده است. ارتباط با رژیمصهیونیستی و بهرهبرداری از لابیگری قدرتمند آن رژیم نزد آمریکا برای کاهش فشارها و ترمیم مناسبات این کشور با ترکیه، در اولویت اول اردوغان برای ارتباط با رژیم قرار دارد. اردوغان تلاش خواهد کرد از بستر صهیونیستها علاوهبر جلبتوجه آمریکا نسبت به تداوم قدرت خود در ترکیه، سایر مشکلات واشنگتن و آنکارا را نیز حلوفصل کند. برای ترکیه حضور در پروژه تولید قطعات اف-۳۵ و تجهیز نیروی هوایی خود به آن جنگندهها اهمیت بسیاری دارد. تداوم حمایت واشنگتن از گروههای تجزیهطلب کرد در شمال سوریه نهتنها امنیت ملی این کشور بلکه تمامیت ارضی و حاکمیت ملی آن را در درازمدت به خطر میاندازد؛ بنابراین ترکیه در یک بازی دوگانه با نزدیکی به رژیم برای تاثیرگذاری در آمریکاست و در سوی دیگر با حمایت از فلسطین میکوشد در جهان عرب اثرگذار باشد.
۲ -نگرانی ترکیه از احتمال توافق ایران با گروه ۱+۵ در موضوع هستهای
هرگاه احتمال توافق میان ایران با غرب در موضوعات اختلافی افزایش یافت و درنتیجه تنش میان آنها روند کاهشی به خود گرفت، به همان اندازه ترکیه، عربستان، امارات و بهخصوص رژیمصهیونیستی نگران تقویت موقعیت ایران در منطقه شدند.
بررسی رویدادهای تاریخی ترکیه و آمریکا طی دهههای اخیر بهخصوص دوران حاکمیت حزب عدالت و توسعه نشان میدهد که رویکرد دموکراتها به همان اندازه که نسبت به ایران ملایم و نرم بوده، به همان اندازه نسبت به ترکیه تند و رادیکال بوده است. روابط ترکیه در دوره جمهوریخواهان با توجه به نیاز واشنگتن به همراهی ترکیه و سایر کشورهای منطقه به همراهی آنها علیه ایران همواره بهتر از دوره دموکراتها بوده است. دوره بوش و ترامپ نمونه واضح روابط گرم ترکیه با آمریکا در زمان حکومت جمهوریخواهان و روابط تنشآمیز دوطرف در دوران اوباما و جو بایدن مثالی برای روابط ملتهب دموکراتها با ترکیه است.
به نظر میرسد ترکیه و سایر کشورهای منطقه با پیشفرض اینکه ایران و غرب در آینده نزدیک توافق خواهند کرد و این امر حوزه حضور و نفوذ ایران در منطقه و نظام بینالملل را ارتقا خواهد داد، در پی آن هستند تا از طریق همگرایی با یکدیگر بهدنبال جلوگیری از توسعه نفوذ ایران باشند. یک تحلیل شایع در بین مقامات سیاسی ترکیه وجود دارد و آن اینکه توافق اوباما با ایران باعث تقویت ایران در منطقه و گسترش نفوذ آن در منطقه تا مدیترانه شد. ترکیه دیگر نمیخواهند این مساله بار دیگر به واقعیت بپیوندد و حوزه فعالیت ایران بیش از پیش گسترش یابد.
۳ -همکاری با رژیم در شرایط خروج آمریکا از منطقه
اغلب اینگونه گفته میشود که آمریکا به دلایل مختلفی خواستار ترک یا کاهش حضور و عملیات در منطقه است و به همین دلیل بهدنبال واگذاری برخی امور در منطقه به رژیمصهیونیستی است. خروج نسبی آمریکا از عراق، ترک کامل افغانستان، جمعآوری سامانههای پاتریوت از عربستان سعودی و کاهش تسلیحات و ادوات نظامی در دیگر کشورهای منطقه نشانگر تغییر راهبرد پیشین توسط آمریکاست، بهگونهای که با خروج ناقص از منطقه بهدنبال القای خلأ قدرت در منطقه به کشورها و کشاندن آنها به آغوش رژیمصهیونیستی است، در این شرایط ترکیه نمیخواهد از این قافله عقب بماند و به همین علت در پی نزدیکی به رژیم و افزایش نقش خود در منطقه است. تحرکات دیپلماتیک ترکیه در افغانستان بعد از خروج آمریکا، تحولات اخیر اوکراین و روسیه، تاکید بر کمک به راهحل دو دولت در این راستا قابلارزیابی است. کالین در تفسیر هدف و پیامد عادیسازی میگوید: «عادیسازی این روابط ممکن است نقش ترکیه در راهحل دو دولتی را نیز افزایش دهد.»
۴ -هموارسازی مسیر همکاری با رژیمصهیونیستی در زمینه انرژی و پروژه میدلایست در مدیترانه شرقی
آمریکا بهتازگی اعلام کرد که از پروژه خط لوله گاز طبیعی مدیترانه شرقی با شرکت رژیمصهیونیستی، یونان و قبرس یونانینشین حمایت نمیکند و به سه دلیل مهم در این راستا اشاره کرده است: الف) اثرات مخرب احتمالی پروژه بر محیطزیست، ب) کارآمد نبودن این پروژه به لحاظ اقتصادی، ج) این پروژه منجر به ایجاد تنش در شرق مدیترانه میشود. این پروژه که در سال ۲۰۲۰ امضا شد، ایجاد خط لولهای به طول تقریبی ۱۹۰۰ کیلومتر را پیشبینی میکند که ترکیه را دور زده و میادین نفت و گاز طبیعی رژیمصهیونیستی را به یونان و سپس اروپا متصل میکند و بالغبر ۷ میلیارد دلار هزینه برای آن درنظر گرفته شده بود.
این پروژه در وهله اول باعث تقویت دشمن تاریخی ترکیه یعنی یونان میشد و در وهله بعدی ترکیه را از هدف بزرگ خود یعنی تبدیل شدن به هاب انرژی در منطقه و حتی فرامنطقه خارج میساخت و یونان را در کانون این هاب انرژی قرار میداد. این تهدید برای ترکیه چنان جدی شد که یکی از تحلیلگران سیاسی ترکیه در حوزه میهن آبی و شرق مدیترانه در این زمینه اظهار داشت: «با بازگشت کشتی اکتشافی لرزهنگاری اروچرئیس به توزلا، هیچ کشتی لرزهنگار و حفاری در مدیترانه شرقی باقی نمانده است و این نشان میدهد که ما در آستانه یک بحران هستیم.» این ارزیابی میزان وخامت اوضاع را آشکار میسازد.
چون مهره آخر این اتحاد توسط آمریکا برداشته نشد، لذا ترکیه با نزدیکی به رژیمصهیونیستی، تلاش میکند خود را بر مدار تحولات این فرآیند قرار داده تا ضمن کاهش مسیر انتقال گاز، نقش محوری خود را در حوزه انرژی حفظ کند.
۵- تامین برخی اقلام، امکانات، تکنولوژی و تسلیحاتی از رژیم
تامین برخی اقلام، امکانات، تکنولوژی و تسلیحاتی که آمریکا و حتی روسیه از ارائه آن به ترکیه خودداری میکنند از طریق رژیمصهیونیستی از دیگر اهداف گرایش ترکیه به رژیم است.
اهداف رژیمصهیونیستی از عادیسازی روابط با ترکیه
از جانب رژیمصهیونیستی نیز اهداف مهمی از بازسازی روابط سیاسی با ترکیه دنبال میشود که بیارتباط با جایگاه و موقعیت منطقهای و بینالمللی ترکیه نیست.
۱- عضویت ترکیه در ناتو
ترکیه یکی از اعضای مهم سازمان آتلانتیک شمالی موسوم به ناتو است. حسن روابط با یک عضو ناتو در منطقه پرتنش خاورمیانه یک مزیت نسبی برای رژیم و حتی غرب محسوب میشود و میتواند تامین منافع طرفین را تسهیل کند.
۲- جذب مخالفان صهیونیسم
ترکیه داعیهدار یکی از گفتمانهای مطرح اسلامی– گفتمان اخوانی- در جهان اسلام است و با توجه به این امر دارای عقبهای هم در برخی کشورهای اسلامی است. اردوغان در طول سالهای حاکمیت خود درظاهر هم شده، گاه مواضع محکمی علیه رژیم داشته یا در دفاع از فلسطین ورود کرده است. جذب عنصر ناراضی همچون اردوغان قطعا خوشایند رژیم و در راستای آرامشخاطر رژیم از سوی ایشان و ترکیه میشود.
۳ -کسب ثبات در محیط پیرامونی
عادیسازی روابط با ترکیه بستر دستیابی به ثبات را بیش از پیش برای رژیم فراهم میسازد و جذب ترکیه در این مسیر شکار بزرگی برای تلآویو محسوب میشود.
۴ -نفوذ در مرزهای امنیتی ایران
ترکیه همسایه ایران، بهعنوان بزرگترین دشمن رژیم است. اگر جمهوری اسلامی ایران با حضور در سوریه و لبنان مرزهای امنیتی خود را تا مدیترانه توسعه داده، رژیمصهیونیستی هم دنبال توسعه مرزهای امنیتی خود تا مرزهای ایران از طریق کشورهایی همچون آذربایجان و ترکیه است. عادیسازی روابط با ترکیه هم میتواند حضور و نفوذ رژیم در قفقاز را مشروعیت دهد و هم با توجه به سیاست ترکیه نسبت به دولت سوریه، از طریق ترکیه سنگر محکمی را در برابر نفوذ جمهوری اسلامی ایران در سوریه ایجاد کند.
۵ -جلوگیری از گرایش به شرق ترکیه
رژیمصهیونیستی دارای روابط حسنه با روسیه است؛ اما عادیسازی رابطه با ترکیه میتواند ترمزی برای جلوگیری از وابستگی بیشتر ترکیه بهعنوان عضو ناتو به روسیه شود که این امر میتواند در قالب سیاست آمریکا تعریف شود.
رویکرد مردم و جریانات سیاسی ترکیه نسبت به سفر هرتزوگ به آنکارا
یکی از ویژگیهای بارز مردم ترکیه اعم از جریانات چپ و راست، لائیک و اسلامگرا و حتی ملیگرا، روحیه ضدصهیونیستی آنهاست. این گروهها صهیونیستها را عامل اصلی سقوط امپراتوری عثمانی و تجزیه آن میدانند و سیاستهای ضدحقوق بشری صهیونیستها نسبت به مردم فلسطین باعث شده روحیه چنین گروههایی همواره در طول زمان زنده نگه داشته شود. لذا از همان زمان اعلام سفر رئیس رژیمصهیونیستی به ترکیه، اعتراضات در سطوح مختلف آغاز شد. با محوریت تشکلها و انجمنهای دانشجویی و مردمی در بیش از ۵۰ استان این کشور تجمعات اعتراضی هرچند محدود برگزار شد. رهبران احزاب سیاسی مختلف ازجمله داوداوغلو رهبر حزب آینده، تمل کارامولااوغلو رهبر حزب سعادت، زکریا یاپیجیاوغلو رهبر حزب هدیپار، دوغان بکین معاون بینالملل حزب ینیدن رفاه و تعدادی از اشخاص دیگر نسبت به این مساله اعتراض و آن را گامی در راستای خیانت به آرمانهای مردم فلسطین تعبیر کردند. رسانههای مستقل و اسلامگرا نیز با انتشار گزارشها و تحلیلهای گوناگون نسبت به پیامدهای این سفر هشدار میدهند. فضای مجازی این کشور طی ۱۰ روز اخیر مملو از اعتراضات مردمی نسبت به این سفر شده و تشکلهای مردمی ضمن ابراز ناخرسندی از انجام این سفر بر تداوم حمایت خود از مردم فلسطین تاکید دارند. پیشبینی میشود هرچه زمان به جلو میرود اعتراضات مردمی در سطوح و عرصههای مختلف نسبت به این سفر و پیامدهایش تشدید شود.
بهعنوان نمونه، اسماعیل سونگور، رئیس انجمن آزادی و همبستگی ماوی مرمره در مصاحبهای ضمن تحلیل سفر هرتزوگ به ترکیه بیان میکند: «رژیمصهیونیستی بهعنوان یک مشکل امنیتی برای ترکیه محسوب میشود. عادیسازی روابط با این رژیم از منظر افکار عمومی امکانپذیر نیست. نیروهای رژیمصهیونیستی قاتل و اشغالگر هستند. گامی که به آن عادیسازی روابط گفته میشود، تنها و تنها مشروعیت دادن به تلآویو بهعنوان یک اشغالگر است. همانطور که در سیاست خارجی خود اجازه فعالیت گروههای تروریستی در جنوب کشورمان را نمیدهیم، نسبت به همسایه تاریخی و معنوی خودمان فلسطین که توسط اشغالگران غصب شده است، مسئول هستیم. درواقع روند عادیسازی با رژیمصهیونیستی یک عادیسازی اجتماعی نیست، بلکه آن را فرآیندی بین سیاستمداران میدانیم. برای مردم ما امکان عادیسازی با رژیم وجود ندارد.»
رویکرد تهران نسبت به عادیسازی روابط آنکارا– تلآویو
قطعا ایران از آنجا که رژیمصهیونیستی را بزرگترین دشمن خود تلقی میکند و در سند راهبرد امنیتی خود مقابله با تهدیدات رژیم را در اولویت قرار داده است، از نگاه تهران این سفر در مرزهای ایران و در سطح منطقهای میتواند امنیت ملی ایران را تحتالشعاع خود قرار داده و از طرف دیگر باعث تقویت موقعیت رژیم در منطقه و تکمیل پازل صلح خاورمیانه شود و همچنین اختلاف در جهان اسلام را تشدید کند؛ بنابراین دلایل اساسی و اصولی تهران مخالف ارتقای روابط میان آنکارا و رژیم و سفر رئیس رژیم به آنکاراست. ایران با توجه به عواقب پیدا و پنهان این سفر آن را به نفع خود، منطقه و جهان اسلام نمیداند. لذا مقامات سیاسی کشورمان باید در قالب فضای صمیمی-جدی نسبت به پیامدهای این سفر به مقامات ترکیه هشدار دهند و حداقل از تعمیق پیامدهای منفی سفر در سطوح مختلف جلوگیری کنند.
به نظر میرسد مقامات ترکیه و رژیمصهیونیستی هم متوجه این رویکرد ایران هستند و احتمال میدهند که ایران از ظرفیتهای سیاسی و نهضتی خود برای بالابردن هزینههای سفر و کاهش دستاوردهای آن استفاده کند و براساس همین، آنکارا با انجام اقداماتی تلاش کرد نسبت به این رویکردهای احتمالی تهران هشدار دهد. دستگیری یک تیم ایرانی– ترکی به اتهام تلاش آنها برای طراحی ترور یک تاجر صهیونیست در انتقام از ترور شهید فخریزاده طی روزهای اخیر و بلافاصله بعد از اعلام زمان قطعی سفر با همکاری سازمان اطلاعاتی ترکیه–میت– و موساد در این راستا ارزیابی میشود. رسانههای همسو با دولت ترکیه بهصراحت این اقدام ایران را تلاش این کشور برای بر همزدن مناسبات ترکیه و رژیم و جلوگیری از ترمیم روابط دوطرف تفسیر کردند. اظهارات احمد جوبلی، روحانی تندرو و همسو با حاکمیت ترکیه در متهم کردن ایران به جاسوسی در ترکیه همزمان با این سفر، مصداقی دیگر از این رویکرد ضدایرانی اخیر ترکیه است. رسانههای این کشور نیز در مقالات متعدد بهصراحت از عنوان «مراقب ایران باشید» استفاده میکنند و به مخاطبان چنین القا میکنند که چون ایران مخالف و نگران عادیسازی روابط ترکیه با رژیم، امارات، عربستان و… است، احتمال دارد در سطح منطقه اقداماتی علیه ترکیه انجام دهد.
نتیجهگیری
ترکیه درحالی روند بازسازی روابط سیاسی با رژیمصهیونیستی را آغاز کرده که فلسطین موفق شده همچنان ماهیت وجودی ثابت خود را حفظ کند. هیچ تغییر و تسامحی در آرمان ملت فلسطین حول مبارزه با رژیمصهیونیستی و آزادی قدس شریف به وجود نیامده است. فلسطین همچنان مساله نخست جهان اسلام است که ترکیه بههمراه ملتش یکی از کشورهای بزرگ، مهم و اثرگذار در آن است.
براساس نتیجه نظرسنجی سالانه «ارزیابی جوانان عربی» در سال ۲۰۲۱، حدود ۸۸درصد جوانان مسلمان و عرب، رژیمصهیونیستی را دشمن خود میدانند و عادیسازی روابط برخی کشورهای عربی با تلآویو، نتوانسته اشغالگری این رژیم را تحتالشعاع قرار دهد.
در چنین شرایطی فشردن و دراز کردن دست دوستی به سوی تلآویو، چیزی جز بدنامی برای دولت ترکیه و ضربه بزرگ به آینده و سرمایه سیاسی اردوغان و تضعیف فزاینده موقعیت حزب عدالت و توسعه نبوده و دستاوردی نخواهد داشت، بهویژه که این حزب بهدنبال بقاء در قدرت از طریق انتخابات آتی است. ضمن اینکه در افکار عمومی اسلامی و منطقهای نیز دولت اردوغان و حزب متبوع او با کاهش اعتبار، حیثیت و وجهه سیاسی مواجه خواهند شد.
روابط ترکیه و رژیمصهیونیستی با فراز و نشیبهایی که در طول تاریخ تجربه کرده، به مرحله حساسی در ۲۰۲۲ میلادی رسیده است. ترکیه زیربار فشار اقتصادی و کاهش بیسابقه ارزش لیر و با توجه به کدهای منطقهای که توسط آمریکا تولید و جاگذاری شدهاند، به آغوش رژیمصهیونیستی بازگشته است. ممکن است این اقدام در کوتاهمدت دستاوردهای مقطعی برای اردوغان بهدنبال داشته باشد؛ اما در میانمدت و درازمدت به نفع هیچکدام از متغیرها همچون اردوغان، ترکیه، منطقه و جهان اسلام نخواهد بود. رویکرد جدید ترکیه در ارتباط با رژیمصهیونیستی، به عدم ملاحظات ایدئولوژیکی و ژئوپلیتیکی در جهان اسلام و محیط همسایگی با جمهوری اسلامی ایران خواهد انجامید.
رقابتهای منطقهای مسالهای بسیار مهم در روابط ایران و ترکیه است. هرچند نفس رقابت، امری طبیعی است، مرز مواجهه آن با تقابل و واگرایی بسیار باریک است و عدم توجه به ملاحظات منطقهای طرفین میتواند به همگرایی کشورها آسیب بزند. این درحالی است که ترکیه و ایران در یک بستر به نام جهان اسلام به لحاظ ایدئولوژیکی و یک منطقه پیوسته به لحاظ ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی قرار گرفتهاند که منطق همسایگی با مشترکات فراوان دینی و مردمی، مباحث همکاری را بیشتر از مباحث رقابتی نمایان میسازد. همچنین با توجه به پیوند مردمی ایران و ترکیه، هرگونه خدشه در روابط طرفین میتواند مطلوب آمریکا و رژیمصهیونیستی باشد. بنابراین راهحل منطقی و عقلانی در چنین شرایطی، ایجاد زمینههای گفتوگو در سطوح مختلف است. فضای گفتوگو میتواند امکانهای جدیدی را پیشروی هر دو کشور قرار دهد و زمینههای همکاری بیشتر در حوزههای دانشگاهی، ورزشی، توریستی، بانکی، کشاورزی، تجارت، مسکن، دفاعی- امنیتی و منطقهای را فراهم کند. بهطورکلی میتوان باب گفتوگو و رفتوآمد متناوب هیاتهای دیپلماتیک و امنیتی ایران و ترکیه را بهعنوان آلترناتیو روابط ترکیه و رژیمصهیونیستی در اذهان سیاستمداران ترکیه جاگذاری کرد و در یک قالب بزرگتر، بازی آمریکا و رژیمصهیونیستی را برهم زد.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب