روابط تنگاتنگ رژیم صهیونیستی و جمهوری آذربایجان موضوع پنهانی نیست اما در طول سالهای گذشته، علیالخصوص پس از وقوع جنگ قرهباغ ابعاد آن بیش از پیش آشکار شد. طبق آمارهای رسمی؛ رژیم صهیونیستی چهل درصد نفت خام مورد نیازش را از آذربایجان وارد میکند، هرچند برخی منابع غیر رسمی وابسته به رسانههای صهیونیسم با اشاره به توقف واردات نفت خام از روسیه توسط رژیم صهیونیستی طی ماههای گذشته، از عدد ۷۰درصد در تأمین نفت خام آنها از باکو را ذکر می نمایند و درعین حال صهیونیستها مهمترین صادرکننده جنگافزار به باکو هستند. تمام اینها نشانههائی از گستردگی روابط دوطرف داشته و غیرقابل انکار است.
در ادامه همین تعمیق روابط بود که درست در روزهایی که خبر عادیسازی کامل روابط ترکیه و رژیم صهیونیستی و نیز بازگشت سفرای آنها به آنکارا و تلآویو به عنوان دست آورد سیاسی صهیونیستها در پیگیری «دکترین پیرامونی» خود درحال دست به دست شدن بود، سفیر این رژیم در باکو با انتشار یک توئیت قابل تأمل از حمایتها و تلاشهای مقامات بلندپایه باکو در این راستا تشکر نموده و باکو را دوست نزدیک رژیم غاصب صهیونیستی و ترکیه خوانده و در توئیتی اعلام نموده «آذربایجان دوست نزدیک اسرائیل و ترکیه است. باکو نقش مهمی در احیای روابط نزدیکتر بین اسرائیل و ترکیه ایفا کرد. بنابراین ما از رهبری آذربایجان سپاسگزاریم.»
همین توئیت به ظاهر ساده نشان دهنده عمق نفوذ عوامل رژیم صهیونیستی در مقامات باکو و استفاده ابزاری از آنها در راستای دستیابی به نیات و اهداف خود دارد چراکه بدون هرگونه تحلیلی و به راحتی قابل حدس میباشد که عملاً در عادی سازی روابط بین رژیم صهیونیستی و ترکیه، آذربایجان کوچکترین نقش و توانی نداشته و نخواهد داشت چراکه مقامات باکو بارها وابستگی و تأثیرپذیری خود را از مقامات هردو کشور اثبات نموده و هیچگاه از منظر سیاسی دارای وجه یا توان برقراری یا عادی سازی رابطه نبوده و نخواهند بود، لذا این توئیت تنها نشان دهنده استفاده صهیونیستها از مقامات باکو در بیان برخی نظرات بوده و پشت پرده آن همان سیاست نفوذ و اعمال خواست آنها جهت نمایش ظاهری «عمق روابط» در منطقه میباشد. اما در همین رابطه، نقطه ابهام دیگری شکل میگیرد که دلیل واقعی تلاشهای صهیونیستها در نفوذ و تعمیق روابط با باکو چیست؟ چراکه در خلال وضعیت اقتصادی جهان،عملاً تأمین نفت خام و یا صادرات جنگ افزارهای تولیدی به کشورهای کوچک و تحت نفوذ غرب از آسانترین اقدامات اقتصادی به شمار رفته و توجیه منطقی برای تعمیق روابط نمیتواند باشد.
با نگاهی به روابط آذربایجان و رژیم صهیونیستی میتوان گفت که تل آویو با یک کپی رداری ناشیانه، همان سیاست تهران در خاورمیانه را تکرار میکند، چرا که جمهوری اسلامی ایران سالهاست نزدیک مرزهای اسرائیل حضور داشته و طبق یک برنامه مدوّن و از پیش طراحی شده آمادگی هرگونه اقدامی را بدست آورده است. هرچند صهیونیستها بارها این حضور را به عنوان منبع تهدید واقعی برای خودشان تعبیر کردهاند ولی در عمل با تقلید از همین الگو درصدد نزدیکی به مرزهای جمهوری اسلامی ایران بوده و در تلاش هستند با نفوذ به لایههای حاکمیتی در باکو ضمن نزدیکی با مرزهای کشورمان از خاک آذربایجان برای نفوذ به ایران بهره ببرند.
روی دیگر روابط رژیم صهیونیستی و مقامات جمهوری آذربایجان ،بهویژه در سایه تلاش دولت آذربایجان برای خرید تسلیحات بیشتر از این رژیم برای مقابله با ارمنستان و توافقات متعدد بهخصوص توافقهای امنیتی نشان میدهد رژیم صهیونیستی با تلاش برای نفوذ به آذربایجان و تأثیرگذاری بر نهاد تصمیمگیر و تصمیمساز این کشور، همزمان با دیگر اهداف خود به دنبال آن است ملت شیعه آذربایجان را از دیگر شیعیان جهان بهویژه شیعیان ایران جدا کند و با ایجاد اختلافات فکری و نژادی، مانع نزدیکی دو ملت آذربایجان و ایران به یکدیگر شود، هرچند به نظر میرسد در مقابل این تلاشهای صهیونیستها، پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم در جمهوری اسلامی ایران و درپیش گرفتن سیاستهای جدید در توسعه روابط خارجی و ریل گذاریهای جدید در روابط بین الملل تلاشهای آنها به گونهای خنثی گردیده است که رژیم صهیونیستی با تغییر در الگوی نفوذ خود دست به تحرکات جدیدی در این حوزه زده است که میبایستی مسؤلان ذیربط در کشورمان نسبت به آنها مطلع بوده و کمافی السابق نسبت به خنثی سازی آنها، اقدامات خود را بکار گیرند.
در مجموع با مروری بر روند تحولات اخیر در روابط سیاسی آذربایجان و رژیم صهیونیستی میتوان دریافت که باکو با اشتیاقی فراوان در مسیر تقویت همکاریهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی ـ نظامی با تلآویو گام برمیدارد، در این بین بهنظر میرسد مجموعه از مؤلفههای تأثیرگذار در عرصه سیاست داخلی، منطقهای و بینالمللی آذربایجان و اسرائیل، محرک سران دو کشور بهمنظور پیریزی همکاریهای همهجانبه میان باکو و اسرائیل بوده است که تجربه نشان داده است صهیونیستها در راستای رسیدن به اهداف خود، هیچگونه نگاهی به منافع طرف خود نداشته و فقط به عنوان ابزاری در دست خود از سران کشورهای دارای ضعف استفاده خواهند کرد.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب