علاقه و شاید آرزوی پیوستن اوکراین به ناتو به دهه ها قبل باز میگردد یعنی به پس از فروپاشی شوروی سابق.
از همان ایام دغدغه اوکراین پیوستن به این اتحاد بود و همواره نیز تلاش کرده است که خواسته های ناتو را برآورده کند. اما به نظر می رسد این یک راه یک طرفه است و اشتیاق اوکراین را ناتو و به ویژه ایالات متحده ندارد. این عدم اشتیاق ریشه در تنش های احتمالی بین روسیه و ناتو دارد که ناتو با محوریت ایالات متحده همواره تلاش کرده است از رویارویی مستقیم با روسیه جلوگیری کند.
آمریکای واقع بین؟
آقای مرشایمر نظریه پرداز مطرح واقع گرایی معتقد است که قدرت های بزرگ زمانی که احساس ناامنی و آسیب پذیری کنند با روش های غیرقابل پیش بینی سعی در از بین بردن این ناامنی خواهند داشت[1]. او اقدام روسیه در نبرد با اوکراین را در همین چارچوب قرار می دهد و معتقد است که اگر ناتو به صورت قطعی عدم عضویت اوکراین را اعلام می کرد این جنگ رخ نمی داد. اما بنظر می رسد باید در کنار این دیدگاه به موضوع تهدید بودن روسیه برای ایالات متحده نیز اشاره کرد. آمریکا با این درک که می تواند روسیه را در یک نبرد غیر مستقیم تضعیف کند، شرایط گسترش ناتو به شرق را تسریع کرد و از این طریق به فضای حیاتی روسیه نزدیک شد و روسیه را مجبور به واکنش کرد.
در کنار این رویکرد آمریکا برای کاهش توان روسیه و درگیر کردن این کشور به یک جنگ نیابتی تلاش زیادی کرد. ایالات متحده به حمایت لجستیک گسترده از اوکراین پرداخت که نتیجه آن برای این کشور فروش و رونق اقتصاد تسلیحات نظامی بود[2]. آمریکا به خوبی در منطقه خاکستری به بازی با روسیه پرداخت و توانسته به بخشی از اهداف مدنظر خود برسد. شاید مسئله ای که آمریکایی ها انتظارش را نداشتند، فرسایشی شدن جنگ و عدم موفقیت چشم گیر اوکراین در میدان نبرد بود. هم چنین خالی شدن انبارهای تسلیحاتی کشورهای اروپایی آنها را بیش از پیش به امریکا وابسته می کند[3]. آنها حالا باید بیشتر روی آمریکا حساب باز کنند که به معنی برتری آمریکا در گفتگوهای فرا آتلانتیکی است.
آرزوی محال اوکراین
اکنون به نظر می رسد که اوکراین نیز خود متوجه شده است که پیوستن به ناتو یک رویای بر باد رفته است و این اتفاق برای این کشور تبدیل به یک آرزوی محال شده است. دیدارها و گفتگوهای آقای زلنسکی با سران کشورهای غربی دیگر مانند گذشته رضایت بخش نیست و او درباره آخرین سفرش به ایالات متحده گفت که نتایج آن را ناامید کننده می داند. اوکراین به عنوان فضای حیاتی برای ژئوپلتیک روسیه بسیار مهم است و روسیه همواره در این مورد جدی بوده است. بنابراین این چنین به نظر می رسد که اوکراین باید یک راه جدید برای خود تعریف کند و تبدیل به یک کشور و منطقه بی طرف با دریافت ضمانت های امنیتی لازم شود. اتفاقی شبیه فنلاند در دهه های گذشته.
اینطور به نظر می رسد که کشورهای غربی و ایالات متحده نیز به دنبال پایان دادن این جنگ به نحوی هستند که منافع حداکثری برای طرفین داشته باشد، مسئله ای که کارشناسان غربی معتقدند اگر منجر به ضمیمه شدن بخشی از خاک اوکراین به روسیه شود در هر صورت برای روسیه یک پیروزی بزرگ و برای ناتو و متحدینش یک شکست فاجعه بار است. در کنار آن ایالات متحده می داند در صورتی که نتواند حمایت ملموسی از اوکراین کند و میزان کمک ها و حمایت ها کاهش یابد، به حیثیت و اعتبارش در سطح نظام بین الملل ضربه ی بزرگی وارد خواهد شد و احتمالا متحدین و کشورهای بی طرف در این مناقشه به سمت توافق و مذاکره با روسیه می روند.
بنابراین پیوستن اوکراین به ناتو یک ایده اشتباه است که توسط برخی کشورها و سیاست مداران اوکراینی پیگیری شد و نتیجه آن جنگ و ویرانی بود، در حالیکه آنها فکر می کردند ایالات متحده از این ایده حمایت می کند اما خیلی دیر متوجه شدند که اولویت اصلی آمریکا، اول آمریکا است و این کشور حاضر به ریسک درباره یک جنگ مستقیم با یک ابر قدرت هسته ای نیست. اکنون فرصت مناسبی برای اوکراین است که با پذیرش این واقعیت که ناتو برای آنها امنیت نمی آورد به سمت یک راهبرد جدید برود و با مذاکره با روسیه و با حمایت های سیاسی غربی بتواند خود را از مهلکه ای که در آن گرفتار است نجات دهد.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب