جنگ علیه جهاد اسلامی به این دلیل است که این جنبش ایده همزیستی با رژیم صهیونیستی و پروژه اقتصاد در مقابل امنیت از طریق مشارکت در نظام سیاسی فلسطین برآمده از پیمان اسلو را رد میکند.
دکتر ولید القططی کارشناس و تحلیلگر فلسطینی جنگ علیه جهاد اسلامی برای شکستن اصل (وحدت میدانها) است که جنبش به آن اعتقاد دارد و در میدان عمل آن را اجرا میکند، اصلی که رژیم صهیونیستی را به دلیل احیای آرمان فلسطین آشفته کرده و عامل تحقق نهضت ملی و احیا کننده استقلال و آزادی فلسطین است.
متن کامل این یادداشت، در پی میآید:
جنگ علیه جهاد اسلامی به این دلیل است که این جنبشایده همزیستی با رژیم صهیونیستی و پروژه اقتصاد در مقابل امنیت از طریق مشارکت در نظام سیاسی فلسطین برآمده از پیمان اسلو را رد میکند.
رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی رژیم صهیونیستی کوشیدند اینگونه وانمود کنند که جنگ اخیر آنها در نوار غزه فقط علیه جنبش جهاد اسلامی در فلسطین بوده و هدف آن نابود سازی توانمندی گروهانهای قدس شاخه نظامی این جنبش است، به همین دلیل ابتدا تیسیر الجعبری فرمانده منطقه شمالی گروهانهای قدس را ترور کردند و در جریان جنگ نیز خالد منصور فرمانده منطقه جنوب این نهاد را به شهادت رساندند.
رژیم صهیونیستی تجاوز خود را (طلوع فجر) نامید به این امید که طلوع فجر رژیمشان ابدی باشد و به اصطلاح خورشیدش هرگز غروب نکند اما جنبش جهاد اسلامی دفاع در برابر این تعدی را وحدت میادین نامید تا تاکیدی بر وحدت آرمان فلسطین به رغم تلاش دشمن برای پراکنده کردن جغرافیای فلسطین باشد.
جنگ تمام شد اما پس از آن، این سوال مطرح شد که چرا رژیم صهیونیستی علیه جهاد اسلامی میجنگد.
جنگ علیه جهاد اسلامی برای شکستن اصل (وحدت میدانها) است که جنبش به آن اعتقاد دارد و در میدان عمل آن را اجرا میکند، اصلی که رژیم صهیونیستی را به دلیل احیای آرمان فلسطین آشفته کرده و عامل تحقق نهضت ملی و احیا کننده استقلال و آزادی فلسطین است.
اصل وحدت میدانها باعث خنثی شدن توطئه دشمن برای جداسازی فلسطینیان از یکدیگر است، توطئهای که هدفش آن است که هر میدان جدا از میدانهای دیگر و سرنوشت آن نیز از سرنوشت سایرین جدا باشد و هر منطقه درگیر هدف خود شود مانند شهرک سازی در کرانه باختری، یهودی سازی قدس، محاصره غزه، و نژادپرستی در مناطق اشغالی ۱۹۴۸، ولی جهاد اسلامی میخواهد تمام اینها یک پرونده باشد و بازگشت آوارگان از خارج به فلسطین انجام شود تا فلسطین به عنوان یک سرزمین، مردم، آرمان و مقاومت واحد و پس از آن مبارزه ملی برای آزادی فلسطین احیا شود و وقتی آزادی محقق شود، همه مشکلات ناشی از اشغالگری حل خواهد شد.
جنگ علیه جهاد اسلامی برای عقیم کردن مقاومت در کرانه باختری است که در آن جنبش در مقاومت مردم فلسطین از طریق پروژه جهادی خود با هدف قیام تودهها و احیای نبرد علیه اشغالگران سهیم است. پروژهای که بر اساس نتایج نبرد شمشیر قدس و عملیات تونل آزادی بنا شد و با شهادت جمیل العموری و تأسیس (گردان جنین) و سایر نیروها در شهرهای کرانه باختری آغاز شد. لذا هدف دشمن جلوگیری از تکرار سناریوی انتفاضه مردمی در سال ۱۹۸۷ در نوار غزه است.
وقتی مقاومت مسلحانه جنبش جهاد اسلامی به مقاومت مردمی به عنوان سنگ بنای پروژه مقاومت و آزادی فلسطین تبدیل شد، جنگ علیه جنبش آغاز شد تا پایگاه معنوی رزمندگان مقاومت علیه رژیم صهیونیستی نابود شود.
هدف جنگ علیه جهاد اسلامی، تضعیف مبارزه مسلحانه جنبش به عنوان یک روش استراتژیک در مبارزه ملی برای آزادی فلسطین به دور از تلاش برای بهره برداری سیاسی از مبارزه مسلحانه است.
به ویژه که جنبش آزادی فلسطین را وظیفه دینی و ملی میداند که هرگز و تحت هیچ شرایطی از آن عدول نمیکند.
جنبش آزادی فلسطین را توجیه اصلی پیدایش و ادامه حیات خود میداند، لذا شهید فتحی شقاقی بنیانگذار جنبش و زیاد نخاله دبیرکل فعلی آن معقتدند که مبارزه مسلحانه نزدیکترین راه برای بازدارندگی در برابر رژیم صهیونیستی و آزادسازی این سرزمین و مقدسات آن است.
جنگ علیه جهاد اسلامی برای ضربه زدن به راهبرد مبارزه مسلحانه است که بیشترین هزینه را به رژیم صهیونیستی تحمیل کرده و باعث نابودی زیربنای پروژه صهیونیسم در فلسطین شده است.
جنگ علیه جهاد اسلامی برای ضربه زدن به راهبرد جنبش در زمینه مشغول کردن دشمن است تا شعله جهاد در فلسطین روشن بماند و درگیری با رژیم صهیونیستی و مقاومت در برابر آهن برای تحلیل بردن قوای آن و ایجاد ناامنی و بی ثباتی در رژیم استمرار یابد و در نتیجه دشمن مجبور به ترک فلسطین شود که در این صورت فلسطین با جهاد امت به ویژه مقاومت به طور کامل آزاد خواهد شد، لذا این راهبرد باعث تعمیق بحران امنیتی و موجودیت رژیم صهیونیستی خواهد شد.
ناامنی در رژیم صهیونیستی تاثیری منفی بر مهاجرت یهودیان به فلسطین و شهرک سازی که اساس پروژه صهیونیستی هستند، دارد لذا دشمن این جنگ را به راه انداخت تا با ضربه زدن به این استراتژی جهاد اسلامی، بحران امنیتی و موجودیت در رژیم را کاهش دهد.
جنگ علیه جهاد اسلامی به خاطر نپیوستن این جنبش به باشگاه فلسطینی است که آماده تقسیم فلسطین با اشغالگران است و از سوی دیگر به خاطر مخالفت باایده تقسیم فلسطین بر اساس پروژه حل و فصل مسالمتآمیز مطرح شده از سوی سازمان آزادیبخش فلسطین برای صلح با دشمن و تبدیل این پروژه به توافق ملی فلسطینی است. چنین توافق شومی، توجیهی برای پذیرفتنایده تقسیم فلسطین از طریق ایجاد یک دولت به اصطلاح مستقل فلسطینی به پایتختی قدس اما فقط در بخشی از فلسطین است.
جنگ علیه جهاد اسلامی برای مهار این جنبش آغاز شد تا وارد باشگاه تقسیم فلسطین شود یا به خاطر عدم ورود به آن مجازات شود.
جنگ علیه جهاد اسلامی به این دلیل است که این جنبشایده همزیستی با رژیم صهیونیستی و دیکترینش به نام اقتصاد در برابر تامین امنیت از طریق مشارکت در نظام سیاسی فلسطین برخاسته از توافقنامه اسلو را نپذیرفت به این دلیل که چنین مشارکتی باعث توجیه همکاری امنیتی و اقتصادی با این رژیم میشود.
جنگ علیه جهاد اسلامی به خاطر مخالفتش با نظامی سیاسی است که مردم فلسطین را درگیر رقابتهای حزبی و جنگ قدرت مینماید، در حالی که رژیم صهیونیستی مشغول شهرک سازی، یهودی سازی و محاصره مردم فلسطین است، به همین دلیل جنبش معتقد است که مشارکت در نظام سیاسی فلسطینی که دارای همزیستی با رژیم صهیونیستی باشد بی معناست و هر نوع پروژه سیاسی در مرحله جنگ رهایی بخش ملی که هدفش پایان دادن به اشغال فلسطین نباشد، بی ارزش است.
جنبش معتقد است که اصل، مقاومت در برابر اشغال است نه همزیستی با آن، به همین دلیل جنگ علیه جهاد اسلامی آغاز شد تاایده مقاومت را در هم بکوبد.
جنگ علیه جهاد اسلامی به این دلیل انجام شد که این جنبش مخالفایده تعویق نبرد با دشمن به آینده است و جهاد را یک واجب شرعی میداند که باید فوراً اجرا شود و مقاومت یک وظیفه ملی بالا و انقلاب یک عمل مقدس است که نمیتوان آن را به تعویق انداخت، به همین دلیل، جنبش به هیچ عنوان به تعویق جهاد، مقاومت و انقلاب تحت هر شرایطی معتقد نیست.
جنبش مبارزه ملی خود را با شعار اکنون جهاد آغاز کرد و چهار دهه هر نوع انتظار و تاخیر تحت عناوین مذهبی و میهنی و واقع بینانه را رد کرد لذا ابتدا با سنگ و چاقو جنگید، سپس با بمب و تفنگ و بعد با توپ و موشک، این همان اندیشه رزمی جنبش است که باعث شد در تیررس اهداف رژیم صهیونیستی قرار گیرد.
جنگ علیه جهاد اسلامی در نبرد اتحاد میدانها باعث شد سردار شهید خالد منصور ساعاتی قبل از شهادت در آخرین پیام خود به برادران مجاهدش در گروهانهای قدس بنویسد: «شهادت ابومحمود دردی بزرگ و ضربهای شدید است، اما نشان داد خداوند خواسته که ما عنوان عزت امت و رویارویی واقعی با دشمن باشیم.
مقاومت جنبش جهاد اسلامی در نبرد وحدت میدانها به عنوان پیشقراول مردم فلسطین یادآور شعر محمود درویش شاعر فلسطینی به نام (چرا اسب را تنها گذاشتی؟) است که در آن بر اتحاد مردم و مقاومت برای آزادی فلسطین تاکید شده است.
این قصیده حاوی گفت و گوی یک پدر و پسر پس از مهاجرت از خانه خود در جنگ ۱۹۴۸ است که پدر اسب را در خانه باقی گذاشت، پسر از پدرش پرسید: چرا اسب را تنها گذاشتی؟ پدر پاسخ داد: پسرم برای اینکه خانهای که ساکنانش در آن نباشند، میمیرد، لذا اگر رزمندگان و انقلابیون نباشند نیز وطنها خواهند مرد.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب