626
در روزهای اخیر خبر وقوع کودتا در کشور گینه بیسائو بار دیگر ناپایداری حکومت ها در قاره آفریقا را مطرح کرد. موضوع بی ثباتی حکومت ها در قاره سیاه مساله ای است که دهه ها، کشورهای این منطقه با آن دست به گریبان هستند. کشور گینه بیسائو درحالی با کودتا مواجهه شد که فرایند انتخابات ریاست جمهوری در این کشور در حال برگزاری بود1 و بعد از این واقعه مرزهای کشور گینه بسته شد و رییس جمهور مستقر سیسوکو از کار برکنار شد. به زعم کارشناسان امنیتی، کودتا در کشور گینه بیسائو میتواند خبر از شروع جنگ نیابتی در این کشور وآغاز بی ثباتی در غرب آفریقا باشد. در ادامه به بررسی ابعاد سیاسی و امنیتی کودتا در کشور گینه بیسائو خواهیم پرداخت؛
ماجرا فقط یک تغییر قدرت در یک کشور کوچک آفریقایی نیست؛ این رویداد را باید در چارچوب «جنگ بزرگ چین و آمریکا برای نفوذ در آفریقا» تحلیل کرد، نبرد امروز کشورهای قدرتمند در قاره آفریقا جنگ نیابتی برای تسلط بر منابع کشورهای آفریقایی و دسترسی به ژئوپلتیک قاره سیاه می باشد. نظم مدنظر کشورهای غربی که بعد از جنگ جهانی دوم در کشورهای آفریقایی مستقر شد دیگر قابلیت استمرار ندارد و کشورهای شرقی مصمم هستند در دوره انتقالی نظم بین المللی جدید، کشورهای قاره آفریقا را در جبهه خود داشته باشند و برای همین امر، کودتای گینه بیسائو، اتفاقی مهم پیش بینی میشود. خروج گینهبیسائو از ECOWAS و قرار گرفتن در بلوک «شرق» یعنی پیوستن به جریانی که طی چند سال اخیر بهتدریج از نفوذ آمریکا و فرانسه فاصله گرفته و به سمت همکاری با چین، روسیه و نظم چندقطبی حرکت میکند.
کودتاها، ابزار بازتوزیع قدرت در جنگ چین–آمریکا، بیثباتی در مرکز و غرب قاره آفریقا که نمود خود را در 9 کودتای اخیر این منطقه نشان داده است مساله تحمیل شده کشورهای فرا منطقه ای است و در این درگیری، نکته مهم امتیاز گرفتن جبهه شرق و غرب از یکدیگر میباشد. کشورهای آفریقایی با داشتن ثروت های خدادادی میتوانند ابزار قدرت کشورهای قدر قدرت جهانی باشند. این موضوع به اندازه ای برای کشورهای فرامنطقه ای حیاتی است که به راحتی و با هزینه این کشورها، نظم های مستقر آفریقایی دچار تغییرات سیاسی خشن میشوند و ارتش کشورهای آفریقایی معمولا در این بازتوزیع قدرت، حرف اول و آخر را میزند.
چرا جبهه شرق در آفریقا دست برتر را پیدا میکند؟
چین: سرمایهگذاری عظیم در زیرساخت و تجارت بدون شروط سیاسی ،
روسیه: ارائه مدل امنیتی ارزانتر و مؤثر برای دولتهای شکننده ،
آمریکا و فرانسه: کاهش اعتبار به دلیل شکست در کنترل تروریسم و مشکلات اقتصادی داخلی.
در واقع برتری کشورهای شرق در قاره آفریقا بسیار منطقی بنظر میرسد زیرا این کشورها، معتقد به برتری ذاتی خود نسبت به مردمان کشورهای آفریقایی نیستند و ذهنیت منفی نسبت به آنها در ناخودآگاه ملت های آفریقایی وجود ندارد. همین دو نکته باعث شده است که این کشورهای آفریقایی نسبت به نظم شرق پایه آغوش بازتری داشته باشند تا به استمرار نظم غربی که سابقه تاریخی برده داری و قتل و غارت در آن به شدت در ذهن مردم آفریقا حک شده است.
پیامد ژئوپلیتیک کودتای گینهبیسائو، اگرچه گینه بیسائوکشور کوچکی است، اما قرار گرفتن آن در موج شرقگرایی، توازن سنتی غرب در خلیج گینه را بر هم میزند و حلقه نفوذ چین–روسیه را در غرب آفریقا تقویت میکند. با برقراری حکومت جدید در گینه، احتمال تغییر دومینو وار کشورهای همسایه این کشور نیز وجود دارد و امواج شرق گرایی به زودی به بیشتر کشورهای منطقه مرکزی آفریقا سرایت خواهد کرد و حکومتهای ناپایداری که صرفا به کمک دستگاه های امنیتی کشورهای غربی متکی بودند یکی پس از دیگری سقوط خواهند کرد زیرا اثر پروانه ای کودتا در یک کشور آفریقایی، تاثیر خود در همسایگان آن کشور را نشان خواهد داد.
در مجموع باید گفت: کودتا در کشور گینه درحالی انجام شد که کشورهای غربی از جمله ایالات متحده و فرانسه در قاره آفریقا در تلاش برای حمایت از حکومت های نزدیک به خود در این منطقه هستند و از آنجایی که کشورهای ناپایدار آفریقایی صرفا بر قدرت نظامی و پشتیبانی کشورهای غربی وابسته هستند و مشروعیت مردمی ندارند، احتمال کودتا در این وضعیت شکننده وجود دارد. کودتای کشور گینه بیسائو اولین و آخرین کودتا در قاره سیاه نخواهد بود و باید نظاره گر کودتاهای دیگر در قاره آفریقا باشیم.
امیرعلی یگانه
نظر
ارسال نظر برای این مطلب