وقتی خرمشهر فتح شد شهید صیاد تماس گرفت با من در دفتر ریاست جمهوری و گفت و بعضی از تفصیلات را هم گفت؛ از جمله گفت «الان
که من دارم با شما حرف میزنم عراقی ها صف کشیده اند برای اینکه اسیر بشوند خیلی تعبیر جالبی بود - من سوار شدم، بلافاصله همان بعد از ظهر رفتم خدمت امام که البته دیگر مردم در خیابانها پر بودند و اظهار محبت میکردند و اظهار شادی میکردند؛ رفتم همین تعبیر را به امام گفتم گفتم آقای صیاد میگوید که عراقیها صف کشیده اند که بیایند اسیر بشوند؛ يك صف طولانی ده پانزده هزار نفر
نظر
ارسال نظر برای این مطلب