اهالی خراسان ترور فضلبنسهل را کاری از سوی مأمون تفسیر کردند و ازاینرو انبوهی از مردم بهپا خاستند و بر درِ کاخ مأمون در انتظار ایستادند تا او بیرون بیاید و خشم خود را بر سرش خالی کنند و از او انتقام بگیرند. مأمون از در پشتی خارج شد و به خانۀ امام ـ که در همسایگی وی بود ـ رفت و به ایشان پناه بُرد. آن گاه امام بیرون آمد و انبوه مردم را به یک فرمان پراکنده کرد.
این یعنی در همان سرزمینی که مأمون در آن حکومت میکرد و درواقع در همان شهری که حکومت را به مأمون داده بود و با نیرو و سپاه او را یاری میکرد، در همان سرزمین، پشتوانۀ مردمی و اجتماعی امام به چنین حدی رسیده بود؛ بگذریم از پشتوانۀ علمی و فکری و پیشوایی علمی و فکری ایشان که نمونههای بسیاری از آن سراغ دارید….
نظر
ارسال نظر برای این مطلب