مردی در دل زمین میدرخشد که دستان پُر از کَرَمش، نشان از سخاوت «علی» دارد. همان «علی» که ناشناس در وسعتِ شب، میزبانی برای دلهای خسته بود… دوباره مردی از جنس «او» میآید که زمین را از خوان کَرَمش بینیاز کند.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب