مرد حیا و معرفت 12

مرد حیا و معرفت

با حاج قاسم سر میز صبحانه نشسته بودیم

دو بشقاب آخر را حسین آورد

عمو گفت: حسین بابا بیا با ما صبحانه بخور

تشکر کرد و رفت

چشم‌های حاجی خیس شد

پرسیدم عمو چی شد؟

فرمود: بالای بیست سال هست با منه هنوز سر یک سفره نمی‌شینه...


تولدت مبارک داداش حسین، مرد حیا و معرفت

نظری برای این مطلب ثبت نشده است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب