من میشم بچه خیمه ها منو بزنید 6

من میشم بچه خیمه ها منو بزنید

بچه هاتو پیاده رو کنار تیر چراغ برق چادر های مشکی مادرشان را به هم بسته بودند تا تعزیه بگیرند. ا قرار داشتند که هر کدام چیزی بیاورد، پرچم، چادر، زیلو، کتری، استکان. کوچک ترین آنها که چیزی نداشت بیاورد خودش را جلوی سرباز قرمز پوش تعزیه روی زمین انداخت و گفت: ((من میشم بچه خیمه ها، منو بزنید

نظری برای این مطلب ثبت نشده است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب