اسرائیل که بر طبل جنگ کوبید، حاج قاسم تماس گرفت. بیروت مانده
بود زیر آتش صهیونیستها، قبول نمیکردیم بیاید. راهها و پلها مدام بمباران میشد.
حاجی گفت: «طاقت ندارم در تهران یا دمشق بمانم! باید بیایم پیش شما!».
گروهی را فرستادیم تا حاجی را بیاورند حومه جنوبی، آن روزها به حق برادریاش را ثابت کرد؛ عین ۳۳ روز همراهمان بود. هرچه در توان داشت برای حزب الله گذاشت؛ از پول و امکانات گرفته تا سلاح. تاب نداشت ما را تنها بگذارد، همیشه در اتاق عملیات با ما بود. یک وقتهایی که عذرش را میخواستم میگفت: «سید من یا با شما زنده میمانم یا با شما میمیرم!».
نظر
ارسال نظر برای این مطلب