گفته بود هرکس سلاح تحویل بدهد و دنبال شرارت نرود در امان است. آمده بودند و اسلحه تحویل داده بودند. حاجی به قولش وفا کرد و به تک تکشان امان نامه داد. فکر بعد از این را هم کرده بود. آدمی که بیکار باشد و درآمد نداشته باشد چه تضمینی داشت دوباره پایش نلغزد؟ چقدر به این و آن در زد تا توانست چهارصدتا تلمبه آب جور کند. همه را تقسیم کرد بینشان، هم سرشان را به زمین و کشاورزی گرم کرد، هم لقمه حلال گذاشت نوی سفره هایشان.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب