8

لذت بی‌نهایت

حالیمان نیست چه گوهری در خود داریم
و خبر نداریم ...

گوهری کز صدفِ کون و مکان بیرون بود
طلب از گمشدگانِ لبِ دریا می‌کرد
بیدلی در همه احوال خدا با او بود
او نمی‌دیدش و از دور خدایا می‌کرد.
نظری برای این مطلب ثبت نشده است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب