این حالتی که الآن شما دارید
این حالت خستگی
حالت شکستی که انسان دارد
که من بدخواه نیستم
چه شده که اینطور شدم
حادثه ها چرا اینطور به من هجوم آوردند
چرا با من اینطور خصومت کردند
چرا این ها اینطور دل شاد خواستند بکنند خودشان را
چرا می خواهند من دشمن شاد بشوم
با آن دیدی که می گویم
همه ی این مباحث وضعیت جدیدی پیدا می کند
یعنی این درک از غربت و تنهایی که الآن شما را احاطه نکرده
این یکی از نعمت های بزرگ است
آدم تا غریب و تنها نشود منقطع نمی شود
من تا زمانی که این را دارم آن را دارم
در واقع هیچ کسی را هم ندارم دیگر
هی به این ها تکیه کردم
روی این موج ها خانه ساختم
لب دریا دیدی آدم
این ماسه ها را جمع می کند
یک خانه درست می کند
یک موج می آید همه اش را می برد
یعنی آدم یک عمر خودش را
دیگران را همینطور معطل یک زندگی کرده که
که هیچ قرار و استقراری نداشته
حالا عنایت خدا
آن تشر محبت خدا
ما را بیدار کرده است....
نظر
ارسال نظر برای این مطلب