252

علی(ع) کشته عدلش شد

علی کشته عدل شد
علی کشته صداقتش شد
از صبح نوزدهم تا نیمه شب بیست و یکم
که علی در بستر مرگ خفته بود
تمام چشم و حواس و نظر و توجهش
به آینده اسلام بود
نه از زخم خودش می‌نالید
نه سفارش برای زن و بچه‌اش می‌کرد
برای آینده، پیشرفت اسلام[سفارش می‌کرد]
تا این خونی که در میان محراب ریخته شد
این خون منجمد نشود، خشک نشود
این خون جریان پیدا کند
پیش برود همانطوری که رفت
همین خونی که در بین مسلمین و به خصوص شیعه جریان پیدا کرد
این شهادت‌ها این زجرها این شکنجه‌ها این زندان‌ها همان جریان خون علی است
که در محراب ریخته شد
چون خون حق بود چون خون خدا بود
همان خونی که در کربلا جریان پیدا کرد
همان خونی که در خیابان‌های کوفه
همان خون‌هایی که از آل علی ریخته شد
مگر خون حق آرام می‌نشیند
خون علی است که می جوشد
این شهادت
و این عظمت شهادت
و این شکوه شهادت
از علی شروع شد
و تا به امروز ادامه دارد ...
نظری برای این مطلب ثبت نشده است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب