49

نورانی شدن باطن

دیروز عرض نکردم که
عمل ما عین پاداش ماست
آقا دیگر جناب عالی نفرمایید که ما
از این مجلس آمدن مان چه بهره ای بردیم
از رفتن سر کلاس چه استفاده ای بردیم
همین ها که شنیدیم
همین اندازه که پیش آمدیم
همین اندازه که بذر گرفتیم
همین قدر که آب حیات گرفتیم
همین معنا عین پاداش ماست
عین عمل ماست
جناب خواجه نصیرالدین طوسی
مثالی می زند
می فرمایید
انگِشت زغال آب دارد
خیس است
نمور است
رطوبی است
این را که پهلوی آتش که گذاشتی
این زغال با این اوصاف
زود که آتش نمی گیرد
یواش یواش یواش
باید کمال همنشین در وی اثر کند
باید رطوبتش گرفته بشود
رطوبت ها که حاجب بودند
مانع بودند
برکنار می روند
کم کم می بینی دارد داغ می شود
بعد حرارت در آن نفوذ میکند
کم کم
کم کم
می بینی آتش است که به دیار او افتاده
آنچنان آتش به دیارش افتاده
این زغالِ سیاهِ ظلمانیِ نمورِ رطوبیِ خیس شده ی در آب
حالا ما شاء الله
زبان در آورده می گوید
من آتش ام ...

نظری برای این مطلب ثبت نشده است.
نظر
ارسال نظر برای این مطلب